"شلیک نکنید! شلیک نکنید!" این سخنان پایانی شخصی بود که خود را "بزرگ حکمای عرب "و "شاه شاهان قاره آفریقا" و" امیرالمومنان مسلمانان جهان" می خواند. کسی که در شش ماه دوران آشوب و جنگ در کشورش گفت که قصد ندارد لیبی را ترک کند.
امروز کمتر کسی می تواند ادعا کند که از سرنوشت لیبی بعد از قذافی خبر دارد. کشوری که چندین ماه در جنگ داخلی بسر می برد و در صدر اخبار بود امروز اما در صدر اخبار هیچ رسانه ای نیست. 28 مهرماه سالروز مرگ قذافی با گلوله معترضان است. قذافی که بود؟ خصوصیات زندگی شخصی وی چگونه بود؟ فرزندان وی کجایند؟
جهنم، روستایی در حوالی شهر سرت در لیبی زادگاه معمر اهل قبیله القذاذفه است که هنوز بازی های کودکانه این سرهنگ را به یاد دارد. هم اویی که داعیه ی ایجاد آفریقایی متحد را هیچ گاه دست نیافتنی نمی دانست و به عنوان حامی اصلی این آرمان از ۲ فوریه ۲۰۰۹ تا ۳۱ زانویه ۲۰۱۰ رییس اتحادیه آفریقا بود.
سرهنگ معمر محمد عبد السلام آبو منیار القذافی در سال ۱۹۶۹ تنها چند سال بعد از پایان تحصیلاتش در رشته مستشاری نظامی، با انجام کودتایی بدون خونریزی، به سلطنت پادشاه لیبی، ادریس السنوسی، پایان داد و خود، قدرت را در کشور بدست گرفت. قذافی در این دوره تنها 27 سال سن داشت.
وی پس از کودتا، سیستم حکومتی لیبی را بر اساس ترکیبی از سوسیالیسم و اسلام طراحی کرده و تا سال ۱۹۷۷ رییس کشور لیبی بود. بعد از آن وی از منصب رسمی ریاست شورای فرماندهی انقلاب لیبی کنارهگیری کرد و اعلام کرد که فقط یک نماد ملی خواهد بود.
یکی از اقدامات آبو منیار که هوادارانش آن را در راستای عزت بخشیدن به ملت لیبی می دانند این بود که در سال ۱۹۷۷ میلادی نام "جمهوری عربی لیبی" را به "جماهیریه عربی سوسیالیستی خلق عظیم لیبی" تغییر داد. معمر جوان از آن پس خویش را "برادرْ رهبر" و یا "راهنمای انقلاب سوسیالیستی لیبی" نامید. هوگو چاوز بعد از به قتل رسیدن وی توسط مخالفان وی را مبارز ضد سرمایه داری خواند.
معمر قذافی بعد از دو ازدواج اول خویش صاحب 7 فرزند، 6 پسر و 1 دختر شده بود.
محمد پسر بزرگ قذافی، وی رئیس کمیته ملی المپیک و رئیس مخابرات لیبی، بود. بعد از فرار از دست مخالفین اطلاعی از وی در دست نیست.
سیف الاسلام به نوعی نخست وزیر غیررسمی لیبی و فعالترین فرزند قذافی در امور سیاسی، که جانشین پدر نیز خوانده می¬شد. وی اکنون به انتظار برگزاری دادگاه برای رسیدگی به اتهاماتش می باشد. او در حال فرار به کشور نیجر توسط معارضین حکومت لیبی دستگیر شد.
الساعدی، فوتبالیست، رییس فدراسیون فوتبال و تهیه کننده فیلم در هالیوود، که اخیرا از مردم لیبی بخاطر اتفاقات حادث شده عذرخواهی کرده است. او اکنون در اختیار مقامات قضایی لیبی می باشد.
المعتصمبالله، مشاور امنیت ملی لیبی، او در جریان جنگ داخلی لیبی در شهر سرت کشتهشد.
خمیس، فرمانده تیپ 33 معروف به گارد حفاظت از قذافی، که در درگیریهای لیبی کشته شد.
عایشه، فعال در امور خیریه و جز گروه وکلای صدام حسین، که بعد از فرار به الجزایر، از وی اطلاعی در دست نیست.
هانیبال و سیف العرب دو فرزند دیگر قذافی که در امور لیبی کمترین تاثیر را داشتند و در اروپا زندگی می¬کردند و بنا بر اطلاعات موجود سیف العرب در بمباران ناتو (NATO)، کشته شد و هانیبال به الجزایر گریخته است.
دیدگاههای سیاسی قذافی را بنا بر آن چه خود در مصاحبه ها و سخنرانی های اش بیان داشته است در کتاب سبز وی می توان جستوجو کرد. قذافی بنابر آنچه در کتاب سبز خود مدعی شده است در حکومتداری به حاکمیت دمکراتیک و مستقیم مردم معتقد بود. اما در عمل مخالفان او می گویند چیزی از این ادعا ندیده اند. همچنین وی در این کتاب نظریهای را مطرح میکند که نه مارکسیستی و نه سرمایهداری است و آن را نظریه جهان سوم برای زمامداری و حکومت میداند. وی در مورد نظریهاش می گوید: "این چکیده تجربههای بشری است و معتقد است که کمیتههای انقلاب باید قدرت را در کشور بدست داشته باشند."
جین کرتز سفیر آمریکا در لیبی قذافی را این گونه توصیف میکند: "شخصیتی عجیب با رفتاری غریب که به نوعی در فرد ایجاد ترس و وحشت میکند. او عاشق سوارکاری است و دوستان و دشمنان را به یک اندازه از خود رنجیده خاطر میکند."
یکی از تنشهای بین المللی در دوران قذافی مربوط به فاجعه هوایی لاکربی بود که بر فراز آسمان اسکاتلند هواپیمای مسافربری آمریکایی منفجر شد این حادثه، حملهای به آمریکا تلقی شد، ۱۸۹ نفر از قربانیان آمریکایی بودند. ماجرای لاکربی تا پیش از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرگبارترین حمله به شهروندان آمریکایی تلقی میشد. انگلیس و آمریکا چه قبل و چه بعد از تحقیقات، لیبی را عامل اصلی این حادثه اعلام کردند. عبدالباسط المقراحی تبعه¬ی لیبی تنها کسی بود که به عنوان مجرم این حادثه معرفی و به حبس ابد محکوم شد.
سرهنگ معمر در خصوص آفریقا نیز دیدگاه هایی ملی گرایانه داشت و تلاش های هر چند نافرجام وی در راه آرمان اتحاد و پیشرفت آفریقا بود که البته از سوی عدهای به عنوان حس جاه طلبی برای ریاست نیز تعبیر میشود؛ نلسون ماندلا رهبر الهام بخش قاره سیاه در مورد هماهنگیِ او در پیروزی ملت آفریقا گفت: " در تاریک ترین لحظات مبارزه، ما زمانی که پشت خود را به دیوار حس می کردیم، معمر با ما بود."
از جمله شعارهای آبومنیار قذافی در مورد آفریقا این بود که "آفریقا برای آفریقاییهاست " و در این راستا معاهدات و بیانیه های زیادی را ایجاد و اعلام کرد. از جمله مهمترین و وسیع ترین آنها "تجمع کشورهای ساحل و صحرا" می باشد که در سال 1999 تاسیس کرد و هم اکنون 23 کشور آفریقایی در آن عضویت دارند و پس از آن برای تبدیل سازمان وحدت آفریقا به سوی اتحادیه آفریقا گام برداشت. این رفتارِ سرهنگ خشک خوی را نیز می¬توان با توجه به علاقه شخصی وی به رمان کلبهی عمو تم، کمی متفاوت تحلیل کرد.
انچه معمرِ سنی مذهب را هر چه بیشتر به ایران مرتبط میکند واقعه ربوده شدن امام موسی صدر است که بنا بر دعوت رسمی قذافی به لیبی رفت و در راه بازگشت، طبق اظهارات مسئولین وقت لیبی ربوده شد. اهمیت این مسئله به حدی بود که امام خمینی(ره) در این خصوص از قذافی درخواست رسیدگی میکند. طی بیست و یک بار نامه نگاری، از سال 1357 تا 1363، این اولین و تنها باری است که امام (ره) به عنوان شروع کننده، پیامی به رئیس جمهور لیبی میفرستد. به رغم درخواست های قذافی این دو هیچگاه به صورت حضوری با یکدیگر ملاقاتی نداشتند.موضوع ربودن امام موسی صدر چنان برای ایران از اهمیت برخوردار بود که تهران پس از این کمکهای لیبی را در دوره جنگ نپذیرفت.
سرهنگ قذافی با ۴۲ سال حکمرانی از پرسابقه ترین رهبران جهان بشمار میرفت. وی صاحب رکورد طولانیترین دوران حکومت در لیبی در بیش از ۵ قرن اخیر است. تا جایی که از سال ۱۵۵۱ میلادی یعنی از زمان حکومت عثمانی تاکنون کسی به اندازه حاکمیت او در راس قدرت در لیبی قرار نداشت.
در فوریه ۲۰۱۱ میلادی قذافی خود را هدف اعتراضات مردمی دید که از دید وی، "جوانان دیوانهای بودند که نسکافه هایشان با داروهای توهم زا مخلوط شده است!" این موضوع بهسرعت به یک شورش عمومی مبدل شد و مخالفان در شهر بنغازی شورای انتقالی را تاسیس کردند. این امر لیبی را به ورطه جنگ شهری مابین نیروهای دولت و نیروهای مخالف با همکاری ناتو کشاند. و بعد از گذشت حدود شش ماه از این درگیریها رژیم ۴۲ ساله سرهنگ معمر قذافی دیکتاتور لیبی دوشنبه ۳۱ مرداد 13۹۰ با پیشروی انقلابیون به قلب پایتخت لیبی، طرابلس، عملا فرو ریخت و تیپ خمیس که از زبده-ترین نیروهای نظامیِ تحت تعلیم روسیه، تشکیل شده بود؛ نیز نتوانست نظام قذافی را نجات دهد.
کسی نمی داند که وقتی قذافی بعد از دستگیری توسط مخالفین، با عجز خواست که به او شلیک نکنند چه در سر تفنگ به دستان جوان میگذشت؛ شاید در آن لحظه به فکر اجرای فتوای مفتی اهل سنت، رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمین، قرضاوی بودند که فتوا داده بود " قذافی مهدور الدم است و بر هر مسلمانی فرض است که وی را هر کجا مشاهده کرد به قتل رساند."
قذافی رفت تا معمای ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی همچنان سر به مهر بماند و جزئیات حادثه لاکربی هیچ وقت روشن نشود و کسی نداند در دست کشیدن این سرهنگ لجوج از برنامه هسته ای لیبی به نحو کامل، چه گذشت و عوامل اصلی کدام بودند؟ او رفت تا بار دیگر ناتو (NATO)، فریاد کمک مردمِ کشوری را لبیک گفته باشد!!!
*علیرضا فارسی پور