در قسمت قبل اشاره شد که جنبش بیداری اسلامی از یکسو ثمرهی بازیابی هویت اسلامی و از سوی دیگر، بستر و محرکهای است برای تقویت و گسترش آرمان و ارزشهای اسلامی (هویت اسلامی) در قالب تمدن اسلامی که هدف غایی بیداری اسلامی است. به این ترتیب، به برخی از مهمترین ویژگیهای هویت اسلامی، که عملاً در جنبش بیداری اسلامی منطقه تبلور یافت، اشاره شد. در این قسمت نیز به سه ویژگی دیگر هویت اسلامی در جنبشهای بیداری اسلامی اشاره خواهیم کرد.
1. بازتولید اندیشه و فرهنگ مقاومت در خاورمیانه
اندیشه و الگوی مقاومت که ریشه در آموزههای اسلامی و رفتارهای ظلمستیز پیامبران و انبیا و ائمهی معصومین در برابر کفر و استبداد زمانه دارد، در جنبش انقلابی ایران عینیت یافت و پس از آن در چند دههی گذشته، به سرمشقی برای حرکتهای استکبارستیزی مردم منطقه تبدیل گردید. جنبش بیداری اسلامی نیز از این قاعده برکنار نیست. بازسازی ایدهی پایداری و مقاومت، جزء مهمترین عناصر قدرت نرم جنبش بیداری اسلامی بهشمار میرود.
«مقاومت اسلامی» موجب خلق نوعی «قدرت نرم» میشود. این نوع قدرت بهلحاظ ماهوی، متفاوت از قدرت سختافزاری مدرن بوده و برای حاکمان استبدادی حامیان خارجی آنها در منطقه درکناشدنی و نامفهوم است. از این رو، هیچ سلاح و ارادهای قادر به حذف و نابودی «فرهنگ مقاوم» نیست. خصیصهی اصلی این قدرت، پویایی و بالندگی آن است. لذا در هیچ زمان و مکان خاصی، ایستا و متصلب نمیشود و محدودیتپذیر نیست. بلکه بهسرعت منتشر شده و بهصورت فرایندی غیرقابلکنترل، مرزهای جغرافیایی-مادی را درمینوردد و تنها مرزهای اعتقادی و ایمانی را میشناسد. مقاومت مردم فلسطین علیه رژیم اشغالگر قدس و انتفاضههای اول و دوم و همچنین جنگ 22روزهی غزه و پیروزیهای مکرر حزبالله لبنان علیه ارتش رژیم صهیونیستی، مقاومت رژیم و ارتش سوریه و عراق در برابر گروه بنیادگرای سلفی داعش، از نمونههای بارز احیای اندیشه و فرهنگ مقاومت در خاورمیانه است.
2. مردمی بودن این انقلابها
انقلاب تونس را میتوان انقلابی کاملاً مردمی دانست، زیرا هیچ حزب یا مجموعهی سیاسی-فکری رهبری آن را برعهده نداشت. مردم حاضر در اعتراضات، بهطور عمده به حزب یا ایدئولوژی خاصی گرایش نداشتند، بلکه افرادی از طیفهای اجتماعی و سیاسی مختلف بودند؛ حتی بدون اینکه نماد، پرچم و عکس شخص یا گروهی را در دست داشته باشند. آنها تنها پرچم تونس و پلاکاردهای دستنوشته با خود داشتند و این موضوع در تمامی اعتراضات در همهی شهرها به چشم میخورد. (عباسی، 91: 173) حضور گستردهی مردم در میدان التحریر قاهره در مصر، همچنین حضور عظیم مردم بحرین در میدان لؤلؤ، خاطرهی تلخ شهادت حدود شش هزار نفر از مردم بیگناه، که در 17 فوریه 2011 در لیبی اتفاق افتاد، همگی حکایت از مردمی بودن خیزشها دارد. در دیگر کشورهای منطقه نیز اعتراضات مردمی برای گرفتن حقوق خود با تظاهرات مسالمتآمیز شروع شد و آنها متناسب با عملکرد و برخوردهای نظام، به روشهای دیگر متوسل شدند.
آنان در جریان انقلاب اسلامی ایران، احزاب سیاسی بهاصطلاح منتقدِ خواستار برخی تغییرات جزئی در داخل دولت و در نهایت تعویض نخستوزیر بودند، ولی مردم سرانگشت اشارهی خود را متوجه شخص شاه کردند و نهضت خود را تا ساقط کردن حکومت 57سالهی پهلوی پیش بردند. در نهضتهای اسلامی منطقه نیز این مردم و تودههای مسلمان هستند که در صف اول معارضان ایستادهاند. مردمگرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده است. رهبر انقلاب بر این باور بود که باید به ملتها بها داد، نه به دولتها.
3. شیوهی مبارزه
روش اصلی مبارزه و اعتراضات مردمی در کشورهای عربی بسیار شبیه شیوهی مبارزاتی مردم انقلابی ایران بود. انقلاب اسلامی ایران بهعنوان انقلابی که برپایهی احیای هویت و معنویت اسلامی روی داد، الگوی مقاومت و مبارزهی شناختهشدهای برای انقلابیون کشورهای عربی علیه رهبران خودکامهی خود بود. برخلاف انقلابهای سوسیالیستی و یا جنبشهای ناسیونالیستی پیش از خود، که بیشتر بر شیوهی مبارزهی حزبی و سازمانی و نبردهای چریکی و مسلحانه تأکید داشتند، به صحنه آوردن مردم و برگزاری تظاهرات بزرگ مردمی و اعتصابات و دیگر اقدامات جمعی بود. در این خصوص، امام خمینی میفرمایند: «آنهایی که به ما میگویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأی تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آنجا که توانستند، جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به انزلنا الحدید فیه باس شدید (حدید، 25) آخر الدواء الکی؛ بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر آخر دواست.» (10 تیر 63)
«برنامه سیاسی شما چیست؟ آیا مبارزهی مسلحانه یا ترور شاه را متد قابل قبول میدانید؟ جواب: برنامهی ما این است که با ادامهی همین تظاهراتی که در ایران در جریان دارد، انشاءالله مسائل حل شود و اگر چنانچه دیدیم قابل حل نیست، مبارزهی مسلحانه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.» (4 آبان 57)
بنابراین میبینیم که شیوهی مبارزه اصلی برای امام همان تظاهرات مردمی بوده است و ایشان مبارزهی مسلحانه را چارهی آخر میدانند. در نهضتهای اخیر کشورهای اسلامی نظیر تونس، مصر، لیبی، بحرین و... نیز شیوهی اصلی، تجمع مردم در میدانهای اصلی شهر، گرفتن پلاکارد، دادن شعار و اعلام مواضع خود است. مانند همان مواردی که در بحث بالا به آن پرداخته شد؛ مانند تجمع عظیم در میدان التحریر قاهره در مصر و دادن شعارهای اسلامی، حضور عظیم چندهزارنفری مردم بحرین در میدان لؤلؤ.
شعارهای مردم این کشور همواره شعارهای اسلامی بوده است که به عنوان بارزترین این شعارها میتوان از شعار «اللهاکبر» یاد کرد. در شروع دور جدید حرکت مردم بحرین، «اللهاکبر» شعاری بود که مردم بحرین شبها با حضور در پشتبام منازل خود، آن را سر میدادند. بعد از تکبیر، شعار «النصر للاسلام» بهعنوان شعاری که سابقهی طولانیمدتی در بحرین دارد، از دیگر شعارهایی است که در این انقلاب نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین «منصورین و الناصر الله» شعار جدیدی است که در این انقلاب از سوی مردم سر داده شده است. (نجفی، 1392: 202، به نقل از الخضران، 1390)
رویهمرفته میتوان گفت بیداری اسلامی و پاناسلامیسم ثمرهی ناکامی کاربست ایدئولوژیها و الگوهای غربی، مانند مدرنیزاسیون، وسترنیزاسیون، ناسیونالیسم، مارکسیسم، پانعربسیم، پانترکیسم، بعثیسم و همچنین بیاعتبار شدن روایتهای رادیکال و بنیادگرایانه از اسلام، مانند فاندامنتالیسم طالبان و سلفیگری مورد حمایت رژیم سعودی بوده است. به تعبیری دیگر، میتوان گفت بیداری اسلامی پیامد بحران هویت ناشی از تحمیل هویتهای بیگانه و هویتهای جعلی مورد حمایت غرب به سرزمینهای اسلامی است. انقلاب اسلامی ایران یکی از سرفصلهای عمدهی بیداری اسلامی در منطقه بود که با بازگشت به هویت دینی و اسلامی مردم مسلمان ایران، به منصهی ظهور رسید.
با همین قیاس، جنبشهای مردمی خاورمیانه عربی نیز در صورت توجه به این مهم و بها دادن به هویت اسلامی خود، میتوانند به آرمانهای حرکتهای اعتراضی خود جامهی عمل بپوشانند. اگرچه حرکتها و جنبشهای مردمی سال 2011 بهعنوان موج سوم بیداری اسلامی، در پهنهی جغرافیایی و سرزمینی کشورهای عربزبان بهوقوع پیوست، با این حال، آنچه این اعتراضات را زنجیروار به یکدیگر پیوند میداد، توسل به توان و ظرفیت اعتراضی و انقلابی ملهم از ارزشها و باورهای هویتبخش اسلام بود. به عبارت دیگر، نقطهی اشتراک این اعتراضات، بازیابی خود و بازگشت به خویشتن اصیل خود (هویت اسلامی) بود که البته این دستاورد نیازمند مراقبت و هوشیاری است.
بنابراین موفقیتها و دستاوردهای جنبش بیداری اسلامی نباید باعث نادیده انگاشتن موانع و آسیبها و چالشهای پیش روی این جنبش شود. برای نمونه میتوان به فقدان الگوی مناسب برای عملیاتی شدن و تحقق آرمانهای اصیل این جنبشها، تحریف اسلام و وارونه نشان دادن مفاهیم دینی از سوی رهبران این کشورها، گرایشهای سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی، تحجر و جمود فکری، استعمار و حضور کشورهای غربی، روشنفکرنماهای ملی و مذهبی، اختلافات فرقهای و قومی اشاره کرد. بنابراین رهبران جنبشهای اجتماعی جهان اسلام، باید با اتخاذ راهکارهای زیر بر آفتهای وارده بر این جنبشها غلبه کنند:
نفی محوریت تمایزات قبیلهای، قومی-نژادی و محور قرار دادن تقوا و ایمان، تکیه بر عناصر مشترک دینی، اصالت دادن به ارزشهای اسلامی، بازگرداندن امید و احساس عزت به امت اسلامی، استفاده از اماکن و مراکز مذهبی نظیر مساجد و مؤسسات دینی و همچنین انجام مناسک و شعائر مذهبی نظیر نمازهای جمعه و جماعات برای جذب و بسیج طبقات مردم و ایجاد وحدت و همدلی در بین آنها بهمنظور تقویت هرچه بیشتر هویت اسلامی، تقویت جبههی مقاومت اسلامی و نگه داشتن مسئلهی فلسطین در کانون توجهات منطقه و جهان در جهت مبارزه علیه صهیونیستها و حامیان غربی آنها، نهادینهسازی اندیشه و فرهنگ مقاومت در جنبش بیداری اسلامی بهجای مذاکرات سازشکارانهی بیحاصل، استفاده از تجارب جنبشهای اسلامی موفق در سایر جوامع اسلامی همچون حزبالله لبنان، انقلاب اسلامی ایران، تکیه بر تعالیم و آموزههای اسلامی در مراکز فرهنگی و آموزشی برای ایجاد وحدت بین گروههای مختلف مشارکتکننده در جنبشهای اجتماعی مردمی، بهرهگیری از امکانات فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای جهت آگاهیبخشی به افکار عمومی مسلمانان منطقه، استفاده از تجربههای حرکتهای اسلامی در کشورهای مصر و تونس در جهت تقویت هویت اسلامی، بهرهگیری از دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسانهای بهعنوان ابزارهای قدرت نرم جهت انتقال و اشاعهی ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران به جنبشهای مردمی منطقه.
فرجام سخن
در این مقاله تلاش گردید رابطه و نسبت جنبش بیداری اسلامی و هویت اسلامی تشریح و تبیین گردد. بر این اساس، مصادیق و شاخصهای عینی هویتیابی اسلامی را در حرکتهای اعتراضی و انقلابهای اخیر خاورمیانهی عربی مورد بررسی قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که ریشهها، اهداف و سمتوسوی این حرکتها عمدتاً متأثر و ملهم از مبانی ارزشی و هویتی دین اسلام و همچنین انقلاب اسلامی ایران بوده است. امروز مسلمانان متوجه شدهاند که دین مبین اسلام میتواند به نیازهای آنها پاسخ دهد و با تمسک به آن میتوان از عزت و شرف افراد صیانت کرد. بنابراین رستاخیز مردمی خاورمیانه در صورت حفظ و پاسداشت این مهم (هویت اسلامی) میتواند آرمانها و اهداف اصیل حرکتهای اعتراضی خود را محقق سازد. در این راستا، جنبش بیداری اسلامی ابزار و بستری است برای بازیابی و تقویت هویت اسلامی در قالب احیای تمدن اسلامی.
منابع (در زیر منابع قسمت قبل نیز منتشر شده است)
جنکینز، ریچارد (1381)، هویت اجتماعی، تورج یاراحمدی، تهران، انتشارات شیرازه.
گلمحمدی، احمد (1381)، جهانی شدن، فرهنگ، هویت، تهران، نشر نی.
عارف، رضا (1389)، هویت اسلامی ما، دوفصلنامهی تخصصی اسلامپژوهی، شمارهی چهارم، ص 111 تا 138.
شمسا، علی (1387)، تقابل هویت اسلامی و هویت غربی در مناظرهی دکتر و یپر، مجلهی شاهد یاران، شمارهی 35، ص 102 تا 105.
مهیار، رضا (1378)، فرهنگ عربی به فارسی دانشیار.
فروتن، مجید (1382)، فرهنگ فارسی دوجلدی، جلد 1.
جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران (سالهای 1357-1320)، تهران، مؤسسهی فرهنگی دانش و اندیشهی معاصر، چاپ سوم، 1380.
رضوی، سید عباس، «سید جمالالدین فرزند حوزه»، سید جمال، جمال حوزهها، به کوشش نویسندگان مجلهی حوزه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم، 1375.
زرگرینژاد، غلامحسین، «کاوشی در اندیشههای سیاسی سید جمالالدین اسدآبادی»، اندیشهها و مبارزات (مجموعه مقالات)، به کوشش غلامحسین زرگرینژاد و رضا رئیس طوسی، تهران، مؤسسهی حسینیهی ارشاد، 1376.
سافی، ل.م، دو رهیافت متفاوت در جریان بازگشت به اسلام در جهان عرب، ترجمهی دکتر سید احمد موثقی، فصلنامهی علوم سیاسی، ش 12، زمستان 1379.
عنایت، حمید، سیری در اندیشهی سیاسی در اسلام، ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، 1362.
قرضاوى، یوسف، تربیت اسلامى و مدرسهی حسن البنا، ترجمهی مصطفى اربابى، مشهد، 1367.
پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، چاپ هشتم، 1372.
نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر، تهران، صدرا، 1370.
مودودی، ابوالاعلی، آیین شجاعان، ترجمهی ابراهیم امینی، تهران، سازمان انتشارات نوید، 1348.
نصری، ع، رویارویی با تجدد، تهران، نشر علم، بیتا.
نجفی، محمدصادق و بلندیان، غلامحسین (1392)، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر شکلگیری بیداری اسلامی در کشور بحرین، فصلنامهی علمیپژوهشی انقلاب اسلامی، سال دهم، تابستان 92، شمارهی 33، ص 189 تا 280.
توتی، حسنعلی و دوستمحمدی، احمد (1392)، تحولات انقلابی بحرین و بررسی راهبردهای سیاست خارجی ایران در قبال آن، فصلنامهی مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شمارهی 33، ص 209 تا 226.
ابراهیمزاده، حسن (1390)، اسلام و رهبری دو محور بیداری اسلامی، فصلنامهی فرهنگ پویا، شمارهی 21، ص 39 تا 44.
عباسی، روحالله (1391)، بازگشت به اسلام؛ ماهیت بیداری اسلامی، تهران، نشر دفتر علم.
صحیفهی امام، سخنرانی در جمع پرسنل نیروی دریایی، ج 6، ص 57، 17 بهمن 57.
همان، سخنرانی در جمع مسئولین نظام جمهوری اسلامی، ج 18، ص 500، 10 تیر 63.
http://geopoliitical.mihanblog.com
- Hessler, P. (2011). The Mosque in the Square. The New Yorker. 19 December 2011. http://www.newyorker.com/reporting/2011/12/19/111219fa_fact_hessler. Retrieved 2 February 2012
-Nicole rowsell(2011) Promises vs. Performance: Tunisian Attitudes Toward Government and Elected Leadership,published: national democratic institution.
علیرضا سمیعی اصفهانی، کارشناس مسائل منطقه
منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان