اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  کتاب و ادبیات

شعر مقاومت/1

شعر مقاومت قوی‌ترین، خشمگین‌ترین و پایبندترین پدیده علیه صهیونیسم

«شعر مقاومت»، در سرزمین‌های اشغالی پس از شکست ۱۹۶۷، آینده‌ای درخشان را نوید داد و رمز ایستادگی، پایداری و نیز جلودار ملت عرب شد و به صورت قوی‌ترین، خشمگین‌ترین و پایبندترین پدیده علیه صهیونیسم درآمد.

شعر مقاومت قوی‌ترین، خشمگین‌ترین و پایبندترین پدیده علیه صهیونیسم

خبرگزاری فارس - گروه کتاب و ادبیات: ادبیات مقاومت فلسطین به منزله بخش مهم و جدانشدنی ادبیات معاصر عربی، در کنار ملت شریف و دیگر سازمان‌های مبارز خود پابه‌پا پیش رفت و کوشید آتش روشن انتفاضه ملی را برافروخته نگه دارد.

بی‌شک یکی از دل‌مشغولی‌های اساسی ادبیات در سرزمین‌های اشغالی، توجه به جنبه‌های مقاومت آن است. در این زمینه، شعر در مقایسه با نثر دارای اهمیت بیشتری بوده و بسیاری از شاعران عرب و غیرعرب  را در کشورهای دیگر نیز به خود جذب کرده است.

شاید کمتر شاعر عرب را بتوان یافت که نسبت به قضیه فلسطین بی‌اعتنا بوده و قصیده‌ای پیرامون آن نسروده باشد. شاعری مانند نزار قبانی که به شاعر زن مشهور است و دفاتر شعری فراوانی در توصیف‌های جسمانی زنان دارد، تا پیش از سال 1967 میلادی، جز غزل، آن هم صددرصد اروتیک، چیز دیگری ندارد، ولی پس از این تاریخ، به شاعری کاملا سیاسی و مبارز بدل و انتشار قصایدش در بسیاری از کشورهای عربی ممنون می‌شود. شعر معروف او «هوامش علی دفتر النکسه» (حاشیه‌ای بر شکست نامه)، شاهدی بر این مدعاست که همچون انفجاری مهیب جهان عرب را به بلرزه درآورد.

اگر بخواهیم به عقب‌تر برگردیم و ادبیات فلسطین را از سالیان دورتر مورد دقت و بررسی قرار دهیم، طبیعتا همانند بسیاری از کشورهای جهان، تغییر و تحولاتی را در آن مشاهده خواهیم کرد. ادبیات این کشور در شروع خود محدود و اندک بود و جز مسیحیان و تعداد کمی از مسلمانان که به وسیله جراید به آن دسترسی داشتند، دیگران توجه چندانی به آن نمی‌کردند. فتوحات بدر برخی جنگ‌ها، باعث سرازیر شدن قبایل گوناگون به این سرزمین شد و شعر به علت نفوذ در میان توده‌ها و شوراندن و به هیجان آوردن آنان، بیش از نثر جای پایی برای خود باز کرد و پیشتاز این وادی شد.

شعر فلسطین، در جنبش نوین شعر عربی با شاعرانی شرکت جست که با میراث فرهنگی و اخذ تعلیمات دینی جامعة الازهر تربیت یافته بودند و تاثیر گذشتگان، مخصوصا در زمینه مدح پیامبر (ص) در شعرشان مشهود بود. در این زمان، ادب در کشورهای عرب مجاور، سرشار از فصاحت گفتار به نظر می‌رسید، در حالی که حیات ادبی در این کشور کوچک به تازگی بذرافشانی می‌کرد و از تجارب همسایگان خویش بهره می‌برد.

به تدریج سنت‌گرایی با جریان رمانتیسم درآمیخت، به مرحله جوانی رسید و سبک منحصربه‌فرد خویش را به دست گروهی از شاعران، متجلی ساخت. آمیختگی میان حس و اندیشه ظهور کرد، به گونه‌ای جدانشدنی به مردم و جامعه پیوند خورد، به بیان احساسات آنان علیه استعمار و صهیونیسم پرداخت و همچون سندی به ثبت جنبش‌های ملت، اهتمام ورزید. در واقع این مرحله را می‌توان دوره پختگی شعر فلسطین نامید.

در گذر زمان، رمانتیسم، خود را تک سوار میدان شعر و ادب معرفی کرد و عرصه را برای دیگر مکاتب ادبی، تنگ کرد. شاعران این دوره توانستند توانایی‌های خویش را از مشکلات حاکم بر زندگی مردم به افق‌های دورتر و متعالی‌تر سوق دهند، تحول جدیدی در صحنه شعر به وجود آوردند. آنها توجه خویش را بر وحدت بیت و قافیه و یکنواخت کردن آهنگ و موسیقی، معطوف ساختند و آن را بر برخی احکام ثابت، اتخاذ مواضعی مشخص در خطابه و توجه به جنبه‌های سحرانگیزِ بیان، متمرکز کردند.

شعر فلسطین در سیر طبیعی خود، به بهره‌گیری از زبان عامیانه، ضرب‌المثل‌ها و گفته‌های مردمی روی آورد و چه بسا ویژگی‌ها و خوی و سرشت رمانتیک نهفته در زبان عامیانه را در قالبی رسمی و سبک و سیاقی پرطنطنه و جالب توجه، به مخاطبان عرضه کرد. به اعتراف برخی از شاعران این دوره، آنان اقدام به تهذیب و آراستن شعر خود از الفاظ و تعبیرات فراوان محلی نکردند، به همین جهت اشباهات صرفی و نحوی نیز در آن اجتناب‌ناپذیر می‌نمود.

اگرچه شاعران فلسطین از پیشروان جنبش شعر جدید نبودند، اما دیری نپایید که به خواست‌های آنها پاسخ گفتند و آشکارا در آن شرکت جستند. دو جریان به نام‌های «جماعت شعری قدس» و «جماعت شعری حیفا» - که بعدها در هم ادغام شدند - مسئولیت نوسازی اسلوب‌های شعر را در این کشور به عهده گرفتند. استفاده از قافیه‌های تند، متعدد و شایان تغییر و تبدیل برای تحت تاثیر قرار دادن همه حواس مخاطب، شرح و تفصیل تجارب گذشته، پرهیز از خلاصه‌گویی و مواردی از این دست، در دستور کار این دو جریان قرار داشت. با این همه، به اعتقاد برخی صاحب نظران، تفاوتی اساسی میان مضامین نوگرایان پیش از این دوره و نیز رمانتیک‌ها و فحوای شعر جدید نمی‌توان یافت؛ جز آنکه توانستند در دل زمانه خویش زندگی کنند و با جریان‌های روز در ارتباط باشند.

ادبیات فلسطین، پس از حادثه ناگوار و شوم خود به شور و هیجان آمد و به رغم زخم‌خورگی‌هایش، به خویش حرکتی داد و ضمیر خفته جهانیان را به فریاد طلبید. این موضوع، امری تلقی شد، اشکِ از دست رفتنش بر دیدگان جاری شد و ملت عرب را به چاره‌جویی برای رهایی آن واداشت.

«شعر مقاومت»، در سرزمین‌های اشغالی پس از شکست 1967 میلادی، آینده‌ای درخشان را نوید داد و رمز ایستادگی، پایداری و نیز جلودار ملت عرب شد. این پدیده، خود را از بند الفاظ رها کرد، جشنواره‌ای ملی شد، خود را با مقاومت مسلحانه همراه کرد و حلقه عزلت چند صد نسخه نوابغ فرهنگی را درهم شکست. ابعاد قهرمانی آن فراوان شد، به خارج از مرزهای جغرافیایی سرایت کرد و به صورت قوی‌ترین، خشمگین‌ترین و پایبندترین پدیده علیه صهیونیسم درآمد.

این شعر، منادی صلابت و پایداری شد و نقش عمده‌ای در ممانعت از آمیختگی عرب‌های باقی مانده در سرزمین‌های اشغالی با واقعیت پیش‌رویشان ایفا کرد. البته نمی‌توان ادعا کرد که «شعر مقاومت» فلسطین، به تنهایی در برابر همه هجمه‌های سیاسی و نظامی ایستادگی کرده است؛ ولی می‌توان به احساس شاعران نسبت به ژرفای انسانیت انسان، نزد ملت خویش و  دیگر ملل پی برد و وجدان تیزبین و عواطف والای آنان را شناخت و تحسین کرد.

«شکل عامیانه» شعر مقاومت را نیز که همچون دژی تسلیم ناپذیر خودنمایی می‌کند، نباید از نظر دور داشت. کمتر کسی از اهل فلسطین را می‌توان یافت که قصیده محلی و خاطره‌انگیزی را که مبارز گمنام این سرزمین، در سال 1936 میلادی، لحظاتی پیش از به دارآویخته شدنش سرود، به یاد نداشته باشد؛ قصیده‌ای که مانند سرودی بر زبان‌ها ماند و آتش کینه و خشم را علیه صهیونیست‌ها شعله‌ور ساخت. شاید بتوان گفت این نوع شعر پس از واقعه فلسطین، زمام رهبری ادبیات این سرزمین را عهده‌دار شد و در شادی و غم از ایفای نقش خویش غافل نماند. شعر فولکلور به سبب آنکه به شخص یا گروه خاصی تعلق نداشت تا مورد تعقیب، تطمیع و ترور قرار گیرد، روز به روز گسترده‌تر و پرشورتر شد و عامل مهمی در شعله‌ور شدن انتفاضه مردم فلسطین گردید.

به هر حال، شاعران - چه در شکل عامیانه و چه فصیح آن - بازی‌گردانان اصلی صحنه شعر و ادب فلسطین‌اند و نقش انکارناپذیری در مبارزات ملت این سرزمین علیه دشمنان خود بر عهده دارند و گاه در جبهه‌های نبرد یا به دست جوخه‌های ترور صهیونیست‌ها، جان خویش را بر سر آرمان‌هایشان از دست می‌دهند. برخی مانند سمیخ القاسم، شاعر بزرگ فلسطین هم با وجود فشار، زندان و تبعیدهای فراوان حاضر نمی‌شوند سرزمین خویش را رها سازند و از آن خارج شوند. سمیح و همفکرانش معتقدند خاک کشور متعلق به آنهاست و باید همان‌جا دفن شوند.

برگرفته از کتاب «سمیح القاسم و شعر معاصر فلسطین»

انتهای پیام/و

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول