به گزارش خبرگزاری فارس، روشن شدن بخشی از خواستههای غرب و جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات جاری هستهای نشان میدهد هنوز دو طرف برای رسیدن به نقطه مشترک راهی طولانی در پیش دارند.
این روزها هتل « پله کوبورگ» در پایتخت اتریش، عرصه رفت و آمدهای شبانهروزی گروههای مذاکره کننده هستهای از جمهوری اسلامی ایران، اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه، آمریکا، روسیه و چین به همراه آلمان است.
اعضای هفت کشور و اتحادیه اروپا که از سوم آذرماه 1392 سند ژنو موسوم به «برنامه اقدام مشترک» را درباره تعهدات متقابل دو طرف برای اطمینان بخشی از ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران و ادامه این فعالیتها امضا کردند، در مهلت 6 ماهه گام نخست بارها به شهرهایی مانند ژنو، استانبول، تهران، نیویورک و وین رفتند.
در نشستهای برگزار شده در وین که اینک به ششمین دور رسیده است، تیم کامل کشورهای مذاکره کننده حضور دارند و از این حیث، مهمترین آنهاست. هدف، تدوین گام نهایی سند ژنو یا راه حل جامع و بلندمدت است.
در این میان، طولانی بودن زمان اجرای مرحله نهایی (برخلاف مرحله نخست که 6ماهه بود) ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 را به تکاپو انداخته است در نگارش متن توافق به دنبال تامین حداکثر خواستهها و منافع خود باشند؛ موضوعی که میتواند از یک سو سبب کند شدن مذاکرات و سپری شدن مهلت معین و شاید تمدید دوره گام نخست باشد و از سوی دیگر نرسیدن به توافق نهایی و بی نتیجه ماندن مذاکرات و بازگشت به نقطه آغازین.
** خواستههای غرب
غرب به ویژه آمریکا بیش از یک دهه است به بهانه شفاف نبودن و انحراف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران به سوی اهداف غیر صلح آمیز سدی در برابر حقوق این عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان. پی. تی) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشیده است.
تجربههای پیشین مذاکرات نشان میدهد مقامات غربی بارها به صراحت از ایران توقف همه فعالیتهای هستهای را خواسته اند و حتی اکنون با وجود تغییر همه معادلات و پیشرفت های انکارناپذیر هستهای تهران و دستاوردهای بومی آن در این عرصه، افرادی مانند «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا، آرزوی باز کردن همه پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران را بر زبان میآورند.
گرچه این اظهارات غربیها پاسخی به فشار لابیهای صهیونیستی است اما به واقع، روحیه استکباری و استعماری این کشورها نمی تواند بپذیرد کشوری از جهان اسلام با نظامی مردمسالارانه و بر مبنای شریعت الهی به بالاترین قله های پیشرفت و تعالی دست یابد و در نتیجه از زیر سلطه علمی، اقتصادی و سیاسی غرب، خود را رهایی بخشد.
آنان در نظر دارند هم اکنون که ایران به دانش هسته ای چرخه سوخت کامل و دیگر دستاوردهای علمی رسیده است، مدتی سرعت فعالیت های تهران را کند کنند تا شاید سرانجام راهی برای توقف کامل آن بیابند.
تا آن زمان هم فرصت لازم برای رسوخ و جستجو در لابلای برگه های حاوی توانمندی های تهران را خواهند داشت تا علاوه بر تخمین قدرت هسته ای ایران، دانشمندان هسته ای و دیگر اطلاعات غیرمرتبط اما حیاتی مانند برنامه های دفاعی کشور را شناسایی کنند.
گروه 1+5 که البته می توان در آن مواضع معتدلتر روسیه، چین و تا حدودی آلمان را از زیاده خواهیهای آمریکا، فرانسه و انگلیس تشخیص داد، در مذاکرات هسته ای خواسته های خود را در چند زمینه پیش می برند:
1- مهمترین خواسته آنها که فقط با هدف سیاسی و غیرواقعی «دور کردن ایران از تولید بمب اتم» (یا به اصطلاح خودشان طولانی کردن زمان رسیدن به گریز هسته ای) مطرح می شود، کند کردن سرعت غنی سازی، محدود کردن آن به تولید هگزا فلورید اورانیوم (UF6) غنی شده تا سطح پنج درصد و تبدیل آن به اکسید اورانیوم (UO2) و سرانجام کاستن از حجم انباشت مواد هستهای قابل استفاده در چرخه های بعدی و برگشت ناپذیر کردن آن است.
آنها این امر را با تعریف کمترین سطح از نیاز عملی ایران به غنیسازی دنبال میکنند.
بخشی از این خواسته را در بند نخست گام اول می بینیم که طی آن نیمی از اورانیوم 20 درصد برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران اکسید و نیمی دیگر به مواد کمتر از پنج درصد رقیق شد تا در مراحل بعدی آن هم اکسید شود.
2- تعیین کمترین تعداد سانتریفیوژ فعال آن هم با پایین ترین توان جداسازی در واحد سو (SWU) هدف بعدی 1+5 است که برای تحقق بند نخست در نظر گرفته شده است.
3- اصرار بر تشدید بازرسی ها و نظارت های بیشتر نهادهایی مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی با وادار کردن تهران به امضای اسنادی مانند پروتکل الحاقی و اجرای کد اصلاحی 3.1 ترتیبات فرعی بخش عمومی پادمان و تن دادن به بازرسی های فراتر از آن، راهی است برای جمع آوری اطلاعات از طراحی ساخت و طراحان گرفته تا دستاوردها و پیشرفت ها در حوزه هایی مانند صنایع دفاعی که خارج از پادمانهای آژانس قرار دارد؛ امری که با کمی اعمال فشاری سیاسی به آژانس حاصل می شود.
همچنین غرب می تواند با توجه به فضاهای خالی در اطلاعات خود، بازرسان آژانس را به سوی تاسیسات و اهدافی هدایت کنند که می خواهند از جایگاه فنی- حقوقی این نهاد برای رسیدن به منافع سیاسی خود بهره برند.
4- کشورهای غربی میخواهند فضاها و سایتهای هستهای را تا حد ممکن محدود کنند تا بتوانند نظارتی کامل بر فعالیت ها داشته و همه اقدام ها را در کنترل خود داشته باشند. از این روست که در مقابل فردو موضع میگیرند، خواستار تعطیلی آن می شوند و در گام نخست سند ژنو هم می خواهند محل های جدید غنی سازی ایجاد نشود.
این در حالی است که مجلس شورای اسلامی، دولت را موظف به تولید 20 هزار مگاوات برق از طریق ساخت نیروگاه های هسته ای کرده است و برای این منظور ساخت 20 راکتور یک هزار مگاواتی ضرورت دارد که بر اساس چارچوب همکاری که بین تهران و آژانس در بیستم آبان ماه 1392 به امضا رسید، اطلاعات 16 سایت شناسایی شده برای ساخت نیروگاه به این نهاد ارائه شد.
5- از آنجا که با اجرای برنامه های تحقیق و توسعه (آر اند دی)، راه افزایش و تعمیق دانش هسته ای همچنان برای ایران باز می ماند بنابراین طبیعی است یکی از خواسته های غرب برای محدودسازی، به همین حوزه برگردد. بسیاری از بندهای 18 گانه مورد توافق با آژانس هم به ارائه اطلاعات به دست آمده در نتیجه همین برنامه ها مربوط می شود.
6- هر موضوع مرتبط با تولید پولوتونیم 239 از سیستمهای فرآوری اورانیوم گرفته تا راکتور آب سنگین اراک (IR-40)، با حساسیت غرب همراه است. همانگونه که در گام نخست سند ژنو آمده هر دو فرایند بالا متوقف شده است و در گام نهایی هم فرآوری همچنان ممنوع بوده و نگرانیها درباره بقایای سوخت مصرف شده راکتور اراک که حاوی مقادیری پولوتونیم 239 است، باید رفع شود.
7- گفته شده است غرب برای راه حل جامع زمانی حتی تا 50 سال را در نظر دارد. طی این مدت قرار است تحریم های شورای امنیت و یکجانبه و چندجانبه هسته ای (فقط آنها که با این موضوع وضع شدهاند) برطرف شوند. بنابراین غرب میخواهد با رویکرد قطره چکانی به برداشت تحریمها اقدام کند.
در مدت 6 کاهه اجرا گام نخست نیز تعلل در تعلیق برخی تحریمها حتی با اعتراض مذاکره کنندگان ایرانی روبرو شده بود و هر روز نام شرکت یا بانک های خارجی مانند بانکهای فرانسه و آلمان در فهرست جریمههای وضع شده از سوی آمریکا برای شکستن تحریمها دیده میشود.
کشورهای غربی امیدوارند طی این زمان، با محدود کردن فعالیتهای تهران همزمان با شتاب فزاینده پیشرفت علمی در جهان، در عمل ایران را از دایره دانش هستهای بیرون رانند و ادامه مسیر دستیابی به حقوق هستهای را برای کشور پرهزینه، غیراقتصادی و کم بازده کنند تا شاید ایران به طور خودخواسته از ادامه برنامههای خود منصرف شود.
و ... .
** خواستههای ایران
جمهوری اسلامی ایران به دنبال ادامه فعالیتهای صلح آمیز هستهای و بهرهمندی کامل از حقوق بینالمللی خود بر اساس انپیتی و اساسنامه آژانس است.
به گفته برخی منابع، تهران میخواهد پرونده راه حل جامع در زمانی پنج تا هشت و نهایتا 10 ساله بسته شود زیرا از نگاه ایران، این زمان برای رفع نگرانیهای غرب درباره ماهیت واقعی فعالی های هسته ای نه تنها کافی بلکه زیاد هم هست. طی این دوره نیز باید تحریمها برداشته شده باشد و پس از آن، ایران مانند هر کشور دیگر عضو انپیتی برنامههای خود را بدون ابهام آفرینیها و جنجالسازیها و سیاهنماییهای پیشین زیر نظر آژانس ادامه دهد و تکمیل کند.
ایران طی این مدت میخواهد علاوه بر سوخت مورد نیاز راکتور تهران (اورانیوم غنی شده در سطح 20 درصد)، اورانیوم طبیعی و غنی نشده راکتور آب سنگین اراک و نیز سوخت 5/3 درصد نیروگاه اتمی بوشهر را تامین کند و بر مبنای آن میزان نیاز غنی سازی خود را 190 هزار سو (با استناد به سخنان شانزدهم تیرماه رهبر معظم انقلاب) اعلام کرده است.
همچنین تهران میخواهد بخش تحقیق و توسعه یا ساخت نیروگاههای هستهای مورد نیاز برای تامین 20 هزار مگاوات برق مورد نیاز خود را ادامه دهد.
تفاوت خواستههای دو طرف، ریشه در اختلاف راهبردی و نگرشی آنها دارد؛ راهبرد زورگویی و استبداد و بکارگیری استانداردهای دوگانه و چندگانه و هوچیگری در برابر راهبرد مقاومت و ایستادگی روی پاهای خود و استقلال از وابستگی و تکیه به طرفهای غیرقابل اعتماد.
همین اختلافها میان دو طرف رایزنی، فاصلهها در رسیدن به توافق را ایجاد کرده و به شکافهای عمدتا سیاسی در کلام و پرانتزهای نوشتاری در متن تبدیل شده است.
روشن است که در این شرایط یافتن راهی میانه بسیار دشوار میشود. غرب به دنبال دستیابی به حداکثر منافع خود و عقب راندن ایران از مواضع پیشین و زیر پا گذاشتن مصالح و منافع ملت و نظام است و در این راه از تاکتیکهای سخت مانند تهدید و تبلیغ و بازی روانی بهره میبرد.
باید تا 29 تیر منتظر ماند و دید که چه نتیجهای از مذاکرات هتل پله کوبورگ حاصل خواهد شد؟
انتهای پیام/