به گزارش فارس، جورج گلووی سیاستمدار بریتانیایی، عضو پارلمان بریتانیا از بردفورد غربی از حزب رسپکت است. او مجری برنامههای پر مخاطب و ویژهای بر روی شبکههای بین المللی چون راشاتودی، المیادین، Raj TV و پرس تیوی است.
گالوی 16 اوت 1954 به دنیا آمد. در سیزده سالگی وارد حزب کار انگلستان شد، در سال 1987 پس از سفر به لبنان تصمیم به وقف حرفه خود برای دفاع از فلسطین و جهان اسلام گرفته و در انتخابات همان سال به عنوان نماینده مجلس عوام رأی آورد. در انتخابات سال 1997 و نیز 2011 دوباره کسب رأی کرده و در سال 2003 علیه جنگ عراق و سیاست تونی بلر و جنگ سال 2006 در لبنان، موضع گیری میکند و مؤسسه Stop the War Coalition را بنیان نهاده و از حزب کار اخراج میشود.
مدافع اساسی ایران، سوریه و لبنان به طور غیر منتظرهای در انتخابات میان دورهای 29 مارس 2012 با اختلاف زیاد نسبت به کاندید حزب کارگر با 56 % آراء پیروز شد و مجددا به مجلس عوام راه یافت.
گلووی همواره از منتقدین فروش سلاح از طرف غربیها به رژیم صدام در دوران دفاع مقدس بوده است. وی از حقوق فلسطینیها حمایتی پیوسته داشته و در برنامههای پر مخاطب تلویزیونی خود از جنایت و سیاستهای پنهان و پیدای رژیم غاصب صهیونیستی پرده بر میدارد. وی اسرائیل را مسئول بسیاری از عملیاتهای تروریستی مانند ترور رفیق حریری میداند.
برنامههای تلویزیون وی در طول جنگ سوریه نقش غیرقابل انکاری در روشنگری افکار عمومی داشت.
گلووی اخیرا یادداشتی را بهطور اختصاصی در اختیار یکی از خبرنگاران خبرگزاری فارس قرار داده که ذیلا توجه مخاطبان گرامی را به این یادداشت جلب میکنیم؛ با این توضیح که انتشار این مقاله با هدف نشان دادن دیدگاههای مختلف در جامعه بریتانیا است و الزاما همه محتوای آن به منزله تایید «فارس» نیست:
در شرایط فعلی، عراق در معرض یک خطر وجودی قرار گرفته است. همیشه، موضوعاتی وجود دارند که قابل مذاکره نیستند و یکی از اینها لزوم از بین بردن نظامیان داعش در عراق و سوریه به دست نیروهای نظامی این کشورهاست. این مرض تکفیری خطری روشن علیه تمام امت اسلام و البته بشریت است. سوال اصلی این است که در برابر آنها چه کارهایی نباید کرد؟ بایستی بدانیم که در این رابطه حرکتهایی وجود دارد که اگر در قبال این گروهها انجام شود نه تنها آنها را ضعیف نمیکند بلکه به قدرت آنها نیز میافزاید و این چیزی است که از تجربه افغانستان و عراق مشاهده شد، البته اگر ویتنام و دیگر کشورها را در نظر نگیریم.
درخواست از آمریکا برای بمباران یک کشور حتما خطایی بزرگ و کشنده برای آن کشور خواهد بود. البته ایالات متحده ترجیح میدهد این کار را نکند و اجازه دهد که عراق در شرایط مشوش فعلی خود باقی بماند. حتی اگر روزی تصمیم به بمباران مناطقی از عراق بگیرد باید این طور قلمداد شود که دلایلی برای این تصمیم داشته که میتواند در برنامه کلان آنها در منطقه خاورمیانه توجیه شود. بمبارانهای آمریکا میتواند حمایت اکثریت اعراب از داعش را در پی داشته باشد که البته این امر بسیار واضح به نظر میرسد. بمباران عراق همچنین میتواند فرقهگرایی در این منطقه که در حال حاضر در وضعیت خطرناکی هست را نیز تحریک کند.
عراق به کمک همسایگان خود بایستی داعش را توسط نیروهای داخلی نابود کند. آنها نیروی انسانی و پول مورد نیاز برای این کار را در اختیار دارند و اگر آمریکا نخواهد سلاح هایی را که عراق تا الان هزینه آنها را پرداخت کرده است به این کشور تحویل دهد کشورهایی مانند ایران و روسیه مجبور خواهند بود پا پیش گذاشته و به عراق در این رابطه کمک نظامی کنند.
عملکرد ارتش عراق در این اغتشاشات نشان داده که در این کشور مشکلی وجود دارد که باید به سرعت به آن پرداخته شود.
دهها میلیارد دلار، البته روی کاغذ، تاکنون صرف آموزش و مسلح کردن نیروهای عراقی شده است. این پولها کجا رفته؟ میزان واقعی این پول چقدر بوده و چرا به این روشنی و علنی حیف و میل شده است؟
چرا وقتی نیروهای ارتش دیدند که کشورشان مورد تجاوز افراطیهایی غالبا از خارج قرار گرفته و این جنایتهای شنیع را در ملاعام توسط آن افراطیهای متعصب مشاهده کردند، بسیاری از آنها به جای اینکه در صحنه بمانند و با آنها مبارزه کنند، یونیفورمهای خود را دریده و پا به فرار گذاشتند؟
این سوال ما را درست به نقطه مورد نظر میرساند. [بخشی از] ارتش با افراطیها نجنگید چون ایمانی به کشوری که برای آن میجنگید نداشت و در برخی موارد قبول نداشت که کشوری به نام عراق وجود دارد. ممکن نیست که شما بتوانید از ارتشی بهره ببرید که به کشور اعتقاد ندارد. این نیروها آماده نیستند که برای کشور بجنگند. مشکل اینجاست.
من اصلا در جایگاهی نیستم و حق ندارم نظر خود در مورد اینکه چه کسی بایستی حاکمیت را در عراق در دست بگیرد را مطرح کنم. ولی بایستی نظر آیتالله العظمی سیستانی و حکیم، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق، را بپذیرم که معتقدند بایستی هر چه سریع تر یک دولت یکپارچه واقعی در این کشور ایجاد شود و مهم نیست که چه کسی رهبری آن را برعهده دارد. این یعنی اینکه یک دولت میتواند یکپارچگی به وجود بیاورد و به دو دستگیها خاتمه دهد و میتواند افراطیها را از حامیان منفعل و یا کسانی که در حمایت از این افراطیها به دنبال منافع خود هستند، جدا کند.
در نتیجه بایستی به ادوار گذشته نگاه مثبت تری داشت و زندانیان پیر و بیمار را که به اندازه کافی در زندان به سر برده اند آزاد شوند؛ و این یعنی پیدا کردن گوشهای شنوا در میان اقلیتهای مسلمان و دیگر ادیان در عراق. این یعنی به دست آوردن دوباره بیعت و همپیمانی قبیلههای عراقی و شهروندان در شهرهایی مانند فلوجه. این یعنی ایجاد نظم واقعی در میان نیروهای نظامی کشور و عدم ورود به بازیهای فرقهای.
بعد از تمام تلاشهایی که برای تجزیه این کشور و پاکسازی قومیتی به شکلی باورنکردنی انجام شد، این بدان معناست که یک تلاش همهگیر برای بسیج همه ملت عراق برای حفظ کردن آن مورد نیاز است.
انتهای پیام/