به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در ضیافت افطار اهالی قلم و معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیران خانه کتاب که به مناسبت چهاردهم تیر و روز قلم، شب گذشته با حضور چهرههای ادبی برگزار شد، نجفعلی میرزایی مدیر عامل خانه کتاب گفت: سالن ویژه اهل قلم که با تدبیر دکتر صالحی برپا شده بود و در نمایشگاه کتاب در خدمت اهالی قلم بودیم و برگزاری نشستهایی از این جنس میتواند محلی برای تقریب اهالی قلم شود. اگر با صراحت و شفافیت بخواهم بیان کنم از عناصری که برای توسعه کتابخوانی باید مورد توجه قرار گیرد، توجه به اهالی قلم است که معمولا مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند. اگر اهالی قلم مورد بیتوجهی قرار بگیرند و از نظر معیشت تامین نشوند در حوزه تولید آثار با مشکل روبرو خواهیم بود و این در حالی است که با توجه به اهالی قلم باید موجبات رشد فرهنگی را فراهم نماییم. مهمترین راه توسعه کمی و کیفی آثار توجه به معضلات و مشکلات اهل قلم است.
*کتابسازی از معضلات اصلی اهالی قلم است
وی افزود: کتابسازی در بازار کتاب ما به حدی است که موجب میشود نویسندگان به چشم نیایند. کتابسازیِ امروز فاجعهای بزرگتر از کتابسازی دیروز است، زیرا با کتابسوزی تنها اثر از بین میرفته است و لطمهای به شخصیت نویسنده کتاب وارد نمیشده است. کتابسازی موجب میشود اعتقاد و اعتماد مردم به کتاب کاهش یابد، این پدیده از معضلات اصلی اهل قلم محسوب میشود. تمدن اسلامی و ایرانی ما وابسته به اهالی قلم است و جریان حرکت اهالی قلم از کتابت وحی آغاز میشود و به عنوان تمدنسازان تاریخ و فرهنگ غنی ما مطرح هستند.
*قلم از دست کودکان خارج شده است
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زائری در ادامه این ضیافت افطاری یادآور شد: قلم در حال خروج از دست کودکان ما است، تغییرات زندگی، سبک زندگی و شرایط نظام آموزشی موجب شد تا برخی از مدارس تفاخر کنند به اینکه از قلم در آموزش استفاده نمیکنند. فرزندان امروز ما از برخی از امکانات که مرتبط با حوزه قلم است محروم هستند، برای نمونه در گذشته ما با مرکز خلاقیتهای کودکان و نوجوانان و یا گروه کودک و نوجوان شبکه اول سیما مکاتباتی داشتهایم و همین موجب میشد تا نوشتن نوجوانان، در دوره ما تقویت شود که دیگر با این موضوعات روبرو نیستیم.
*چه دلواپس باشیم چه دلآرام فرزندانمان کتاب نمی خوانند
وی افزود: ما چه دلواپس باشیم و چه دل آرام مهم این است که بچههای ما دیگر کتاب نمیخوانند در بسیاری از کشورها امروزه با آموزش انشا و انشا نویسی مهارتهای زندگی و ... آموزش میدهند باید امروز به هر طریقی که به گوش بزرگترها برسد که به داد قلم برسید.
*قلم از کلمات کلیدی قرآن کریم است
مهدی محقق رئیس انجمن مفاخر فرهنگی نیز در ادامه این نشست گفت: کلمه «قلم» از کلمات کلیدی قرآن کریم است، کتاب، ذکر و ... کلماتی از این قبیل هستند که در یک دایره معنایی به کار رفته و نشان از اهمیت این واژگان در فرهنگ واژگانی قرآن کریم دارد. در گذشته دانشمندان کتاب را به دو دسته تقسیم کرده بودند کتاب تدوینی و کتاب تکوینی که کتاب تدوینی همین قرآن کریم است و کتاب تکوینی نیز به دو بخش تقسیم شده بود، یکی کتاب تکوینی آفاقی و دیگری کتاب تکوینی انفسی، که اولی طبیعت و دیگری انسان است. کتاب و کتابنویسی در فرهنگ ما اهمیت والایی دارد و کتب خطی به جا مانده از دوران گذشته باید احیا شود و این وظیفه دانشگاهیان است.
سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن اشاره به علت عدم حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این نشست گفت: با توجه به جلسه ناگهانی که از حوزه ریاست جمهوری به وجود آمد، موجب شد تا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که علاقه وافری برای حضور در این جلسه داشتند نتوانند حضور پیدا کنند.
*سرعت انتقال اطلاعات فرصتی برای اهالی قلم
وی افزود: به عنوان فرد کوچکی از اهالی قلم خرسندم که در این دوره زمانی و روزگار حضور دارم در این روزگار اطلاعات به سرعت منتقل میشود و این سرعت انتقال اطلاعات فرصتی برای اهالی قلم است و موجب شده تا فرصتهای تعاملی این قشر بیشتر شود.
*اهل قلم با فناوریهای نوین ارتباط برقرار کنند
صالحی در ادامه گفت: امروزه اهالی قلم، مصنفان و موزعان در پرتو این سرعت میتوانند، با یکدیگر بیش از گذشته تعامل کنند. فرصت شبکهسازی و اطلاعرسانی فرصتی است که تا دیروز وجود نداشته است موقعیت مخاطب شناسی و دستیابی به سلیقههای ایشان امکانی است که امروز برای اهالی قلم فراهم شده است. امروز میتوان در ایران بود و در جهان زیست و این فرصتها تا دیروز برای اهالی قلم وجود نداشت و تمامی این فرصتها، فرصتهای مبارکی است و جای بسی شکر دارد و این موضوع میطلبد که اهالی قلم با فناوریهای نوین ارتباط برقرار کنند.
*تشکلهای نویسندگان از فرصتهای پیش روی اهالی قلم است
وی به اهمیت تشکلهای نویسندگان و اهالی قلم نیز اشاره کرد و گفت: تشکلهای نویسندگی و اهمیت توجه به آنها از فرصتهای مضاعفی است که پیش روی اهالی قلم قرار گرفته است.
در بخشی از این نشست محمود گلابچی از چهرههای ماندگار حوزه معماری در این نشست گفت: معماری نمادی از فرهنگ یک کشور است و معماری ما بخشی از تاریخ، فرهنگ و ... مردم و کشور ما است، که از ثروتهای معنوی کشور ما محسوب میشود. معماری با باورها، آداب و سنن ما پیوندی ناگسستنی دارد و ابزاری برای معرفی فرهنگ ایرانی اسلامی به حساب میآید.
در حاشیه این ضیافت سید اعظم حسینی نویسنده کتاب «دا» به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس و ویژگیهای َآن پرداخت و توضیحاتی پیرامون این موضوع ارائه کرد که متن سخنان وی به شرح ذیل است:
اکنون برای پرداختن به اینکه خاطرات و مستندات جنگ را به عنوان سرمایههای فرهنگی باقیمانده از دوران دفاع مقدس، «ادبیات» بدانیم یا «تاریخ» و یا دانشی زیرمجموعه علوم اجتماعی، مجالی نیست. اما آنچه مسلم و مورد اتفاق است، اصول بدیهی است که همگان شنیده و بدان اعتقاد داریم. ملتی که تاریخ سرزمین خود را ننویسد، دیگران آنگونه که بخواهند تاریخش را خواهند نوشت. ملتی که تاریخ خود را نشناسد، محکوم به تکرار آن است. شناخت ادبیات و تاریخ برای ملتی که خود دارای سابقه فرهنگ و تمدن در جهان است، جزو ضروریات است. هنر و ادبیات رمز ماندگاری یک جامعه و ملت و زبان فرهنگ یک ملت است. ادبیات راه آشنایی ما با تفکر و زبان اقشار مختلف است. دیگر آنکه ادبیات به تفکر انسانها عمق میبخشد و افقهای جدیدی را در برابرشان میگشاید.
در کنار این مباحث نظری در خصوص اهمیت ادبیات و تاریخ، موضوع قابل اعتنای دیگر آن است که هر واقعه و رخداد بزرگی، پس از وقوعش، ادبیات مربوط به خود را خواهد داشت که ویژگیهای متفاوت و مختصات منحصر به خود را دارا است. بدیهی و غیرقابل انکار است که انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نیز به عنوان دو حادثه بزرگ و مهم در قرون اخیر که حاصل تزاحم اندیشههای توحیدی و غیرتوحیدی بودند، ادبیات منحصر به خود را بیابند و ادبیاتشان زبان گویایی باشد برای شناخت ماهیت و چگونگیشان. چنانکه بزرگترین آثار ادبی و هنری جهان نیز در بستر جنگها و انقلابها قدم به عرصه فرهنگ و هنر گذاشتند و با گذشت زمان، آنچه از آن حوادث به جا ماند،مطالبی بود که در ظرف آثار ادبی و هنری جا گرفته بود.
بر اساس این منطق و رویه اولین مکتوبات و آثار مرتبط با این حوزها نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی به نگارش درآمدند و هماکنون بر اساس آمار کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری فقط در حوزه جنگ تقریباً 14 هزار عنوان کتاب طی 33 سال به چاپ رسیده که از این تعداد، مستندنگاریها، به ویژه خاطرات با بیش از 5000 عنوان، گوی سبقت را از داستان، شعر، نمایشنامه و کتابهای پژوهشی ربوده است. در کنار این عدد و رقم کمی، آنچه نیازمند توضیح و اطلاع است مباحث کیفی و ارزش علمی، ادبی آثار مستند جدید، تحت عنوان خاطرات است که در سالهای اخیر در کنار رشد کمی از رشد و ارتقا علمی قابل توجهی برخوردار بوده است. استقبال گستره توده مردم به خواندن متونی که از دل وقایع حقیقی جنگ و زندگی مردمان عادی استخراج و در ظرف کتاب جای میگیرند و رضایت آنها مهمترین استدلال برای موفق دانستن اینگونه کتابهاست. علاوه بر آن کسب مقامهای نخستین در مهمترین جشنوارهای ادبی نشانگر مقبولیت آثار نزد داوران و کارشناسان ملی است.
جا دارد کمی هم درباره شیوه و روش پدید آوری آثار جدیدی که برخی توفیقات شان را بر شمردم صحبت کنم. در اینگونه آثار، مستندنگار کارشناسی است که ارزش و اعتبار اثر، به قدرت و توانایی وی بستگی دارد تا در کنار ارزش محتوا و یادماندههای ذهنی صاحبان خاطرات بتواند فضاهای خواندنی و پُرکشش تاریخی و اجتماعی در دل فراز و فرود زندگی انسانها را بیابد و در انتقال آن موفق عمل کند. از این منظر، خاطرهنگار جنگ که ناقل زوایای تاریخی است، بایستی صاحب دیدگاه، قلم، داوری، انتخاب و دارای توان کارشناسی و قدرت مصاحبه باشد. به گفته کارشناسان و صاحبنظران این حوزه ظهور آثار جدید دو اتفاق مهم و غیر قابل انکار را در پی داشت. نخست تغییر سیاستها و اهداف نشر خاطرات بود. اکنون کتاب خاطره نه برای آیندگان که برای تاثیرگذاری امروز نوشته میشود. قبل از این عموماً خاطرات نوشته و یا منتشر میشدند تا به عنوان مدارک و منابع در مطالعات تاریخی بهرهبرداری شوند اما اکنون به عنوان آثاری با نقش اجتماعی و پیام رسان همچون رمانها منتشر میشوند تا تاثیر روزآمد اجتماعی را در پی داشته باشند.
دوم آنکه، آثار جدید اعتبار خاطرهنگاران را به عنوان یک گروه حرفهای تثبیت کرده است. به گونهای که قبلاً خاطرات خودنوشت که توسط صاحبان قلم نوشته میشد، نرخ بالاتری در شأنیت یک اثر داشت، اما اکنون خاطرهنگاری تکنگاشت که توسط کارشناسی خبره از مصاحبه با صاحب خاطره پدید میآید، اعتبار ویژهای یافته است. امروزه حوزه پدیدآورندگی آثار جنگ حوزهای حرفهای است که در سطح ملی و در قوانین جاری کشور به ویژه قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان پشتیبانیهای متعددی برای آن فرض شده است. رهبر فرزانه انقلاب هم با دقتی که در این امور دارند خاطرهنگاران را «نویسنده» خطاب میکنند، با همه این احوالات و علیرغم قانونهای موجود، آنچه اکنون پیش روی نویسندگان و خاطرهنگاران جنگ است، فضایی نامطلوب و ناخوشایند و غیر قابل توجیه است. در حالی که تولید و پدیدآوری آثار در مسیری سخت و صعب به انجام میرسد و مستلزم انواع کارشناسی، پژوهشها و تخصصهاست، لکن شناخت کافی و موثر از ماهیت این گونه ادبی و حمایت حقوقی لازم از جایگاه نویسندگان و خاطرهنگاران که از وظایف سیاستگذاران ملی در نشر کتاب است، به عمل نیامده و حقوق مرتبط با این گروه حرفهای در کشاکش تفاسیر و تعابیر غیرادبی و غیرحقوقی ناشران و نهادهای مرتبط با نشر، دستخوش انواع بیمهریها و محرومیتها شده است.
در کنار این ماجراها برخورد اصحاب رسانه و بخشی از متولیان امور و جامعه کتابخوان نیز جالب توجه است. برخی از اهالی رسانه به دلیل عدم شناخت کافی از نقش پدید آورندگان، به کرات دچار خطا در معرفی و به تبع تضییع حقوق معنوی نویسندگان میشوند. مستند این اظهارات کتابهایی است که در سطور بالاتر از آنها به عنوان آثار موفق در گذار اجتماعی و داوریهای ملی یاد کردم. خوب است بدانیم مولف و پدیدآور پرآوازهترین کتابی که تیراژ نسخههایش به گفته ناشر به مرز میلیون رسیده است، موضوع بیش از 30 پایان نامه دانشجویی قرار گرفته، به 7 زبان ترجمه شده و یا در دست ترجمه است و به جغرافیای فرهنگ و ادب سایر ملل دور و نزدیک وارد شده است، نشستهای نقد و نظر را کماکان در سالهای پس از انتشارش از سر میگذراند و جامعه سینمایی را به ساخت تصویریاش ترغیب میکند و ارزش افزودههای دیگری نیز دارد، هنوز از سمت و سوی ناشر به رسمیت شناخته نشده و به خاطر خلط جایگاه مولف و صاحب خاطره از سوی رسانهها هم، شأن علمی و ادبیاش دچار اشکال شده و دامنه این خطا هر روز بیش از دیروز گسترش مییابد.
بسیاری از این آسیبها از آنجا ناشی میشود که متولیان نشر در سازمانها و نهادهای مرتبط همگام و همراه با تولید علم و دانش پیش نمیروند. با تمام این احوال و شرایط نویسندگان و پدید آوران آثار موفق در حیطه جنگ، در نبود جایگاه مستقل برای اینگونه خاطرات و بدون هیچگونه نامگذاری خاص و با انواع موانع و آسیب پذیری حقوقی مشغول فعالیت هستند و اگر همچو منی به نمایندگی از آنان کمی با شما درد دل کردم، شاید برای این بود که سیاستگذاران فرهنگی جامعه را به جایگاه و اهمیت آنان توجه بدهم.
انتهای پیام/و