به گزارش خبرگزاری فارس، اولین مقام کویتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران سفر کرد، پادشاه فعلی بود و در آن زمان، پست وزیرخارجه را بر عهده داشت که به دیدار حضرت امام خمینی(ره) رفت و پیروزی انقلاب اسلامی را به ایشان تبریک گفت.
کویت اما به هنگام شروع جنگ تحمیلی، همچون دیگر کشورهای عربی جانب صدام را گرفت و حتی در برههای جزایر سهگانه بوبیان، فیلکه و وربه را در اختیار ارتش عراق قرار داد و سفیر خود را از تهران فراخواند، بالطبع ایران نیز در سال 1362سطح روابط دیپلماتیک را به کاردار تنزل داد.
برگ برنده رابطه دو کشور، بعد از حمله صدام به کویت رو شد و جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ موضع دوستانه پیش از سایر کشورهای عربی، تجاوز صدام به کویت را محکوم کرد و پذیرایی دهها هزار آواره کویتی شد. موضعی که علاوه بر خجالت زدگی برای حاکمان کویت نسبت به حمایت از صدام در دوران جنگ تحمیلی، سطح رابطه دو کشور را دوباره به اوج رسانید و دولت کویت از متخصصان ایرانی برای اطفای چاههای نفتی آتش گرفته دعوت کرد و نهایتا رابطه دیپلماتیک به سطح سفیر ارتقا یافت.
سطح رابطه دو کشور، در پیش از شروع بیداری اسلامی در منطقه در حد قابل قبولی بود، اما با شروع موج انقلابهای منطقه، کویت نیز به علت قرار گرفتن در ساختار شورای همکاری خلیج فارس سطح رابطه با ایران را کاهش داد.
نوشته پیش رو در تبیین واقعیات روابط ایران و کویت، ساختارهای منطقهای و نوع رفتار کارگزاران دو کشور را ملاک قرار داده است.
الف: فرصتهای همگرایی
1- وجود سطحی از دموکراسی در کویت
براساس نظریه صلح دموکراتیک، هر مقدار، سطح دموکراسی در بین کشورها افزایش پیدا میکند، امکان بروز تنش بین آنها به حداقل میرسد.
کویت به نسبت دیگر کشورهای جنوبی خلیجفارس، سطحی از دموکراسی را داراست، این به معنای رعایت همه جانبه حقوق بشر در این کشور نیست بلکه به نسبت بیان میشود.
کویت از سال 1962 دارای پارلمان است و روزنامهها تقریبا با آزادی عمل بیشتری منتشر میشوند. هرچند پارلمان با آزادی عمل کمی در حال فعالیت است، اما نمایندگان تا کنون توانسته اند بارها نخست وزیر را مجبور به اتخاذ تصمیماتی کنند.
گروههای معارض در طی دههها سال شکل گرفته و رسانهها بیمحابا به انتقاد از دولت و حتی خاندان حاکم می پردازند. دولت استیضاح میشود و کویت تنها کشور جنوبی خلیج فارس است که لیبرال ها، سلفی ها و شیعیان در کنار هم در پارلمان سهم داشته و حضور دارند. این موارد افزایش سطح درک متقابل و کاهش تنشهای بین کویت و جمهوری اسلامی ایران را در پی دارد.
2- شیعیان:
بالغ بر 30 درصد از جمعیت دو ملیونی کویت را شیعیان تشکیل میدهند. تقریبا تفاوت چندانی بین اهل تسنن و اهل تشیع در کویت وجود ندارد، هر دو گروه به یک میزان از فرصتها می توانند استفاده کنند، وجود دهها خیریه شیعی با سرمایههای بسیار کلان در کویت مؤید این امر است. آنها در سال 2012 با 16 کرسی، بیشترین تعداد کرسیهای پارلمان را از آن خود کردند.
3- نفت
خلیج فارس با تأمین 40 درصد گاز و 30 درصد نفت متعارف جهان، غنیترین منطقه از لحاظ منابع سوخت فسیلی محسوب میشود.
ایران و کویت جزو بزرگترین کشورهای تولید کننده نفت در جهان به شمار میروند و هر دو عمده درآمدهای خود را از طریق فروش نفت کسب میکنند.
بنابراین امنیت انرژی، فروش و قیمت نفت، سیاستهای اوپک و ترانزیت نفت و سیاست های آینده انرژی - به طوری که ایران و کویت، دو کشوری هستند که با مازاد تولید خود بخش بزرگی از کمبود سوخت، از سال 2030 به بعد را میتوانند جبران کنند.- فرصتهای ناب همگرایی را در اختیار دو کشور قرار داده است.
4- مذاکرات ژنو
مذاکرات و توافق اولیه ایران با اعضای گروه 5+1، هرچند باعث نگرانی برخی کشورها از جمله عربستان شد، ولی با استقبال کشورهایی چون قطر و کویت همراه بود. چرا که کویت استراتژی تنش حداقل در منطقه را پیگیری میکند و منافع خود را در آرامش و عدم درگیری دیده است. اصولا استراتژی کشورهای ذرهای بر همین مبناست.
عوامل واگرایی:
1- شورای همکاری خلیجفارس
ماهیت تشکیل این شورا در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران بود، همراه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ترس از گسترش پیام انقلاب به کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، موجب تشکیل این شورا شد.
عمده دشمنی این شورا با ایران، به دلیل سایه سنگین عربستان و امارات بر دیگر اعضای آن است. کشورهای ذره ای چون کویت، همان گونه که گفته شد، میل به ایجاد تعادل و توازن قوا بین قدرتهای منطقهای دارند و ازین رو کویت سعی دارد همراه با رابطه با عربستان، گوشه چشمی نیز به ایران به عنوان قدرت قابل ملاحظه منطقهای داشته باشد؛ اما ، ساختار شورای همکاری خلیجفارس، برخی رفتارهای اجتناب ناپذیر را بر دولت کویت تحمیل میکند.
اختلاف سرزمینی امارات با ایران، انقلاب بحرین و عربستان و انتقاد ایران از این دوکشور به دلیل سرکوب روندهای دمکراتیک و مطالبات اکثریت مردمی از جمله عواملی است که بهانه دست عربستان و امارات داده است تا کویت را مجبور به دوری از ایران کنند.
2- عوامل منطقهای:
بیش از هرچیزی، بحران سوریه، در بحث منطقهای بر روابط ایران و کویت تأثیر گذاشته است، هرچند دولت کویت همچون عربستان و قطر در بحران سوریه مداخله نکرد، اما کویت مجبور است همسو با سیاست های دیگر کشورهای عربی و شورایهمکاری خلیجفارس در خصوص بحران سوریه رفتار کند.
اختلاف شدید حزب نوری مالکی با احزاب سنی در عراق و درگیری ارتش با گروهک «داعش» در غرب این کشور، اختلافات گروههای مختلف در لبنان بر سر ریاست جمهوری، همه اینها تأثیر سوئی بر روابط دو کشور دارد.
3- گروههای فشار داخلی کویت (سلفیها)
گروههای سلفی در کویت، از امکانات مادی بسیار بالایی برخوردار هستند. هرچند دولت کویت مستقیما در سوریه دخالت نکرده است، ولی مفتیهای سلفی حاضر در این کشور هزینههای برخی گروههای تروریستی در سوریه را بر عهده دارند. چندی پیش وزیر اوقاف کویت، به دلیل سوء استفاده از مؤسسات خیریه در جهت کمک به پیکارجویان حاضر در سوریه، استعفا داد.
این گروهها علاوه بر اینکه بر احزاب و گروههای شیعه کویتی فشار میآورند نفوذ بالایی نیز در پارلمان دارند، به طوری که درتیرماه سال 1390 قصد استیضاح نخستوزیر، به بهانه افزایش سطح همکاری دولت کویت با ایران را داشتند.
این گروهها از موانع عمده داخلی افزایش همکاری های ایران و کویت به شمار میروند.
4- حضور نیروهای آمریکایی در کویت
آمریکا حضور گسترده نظامی در خلیج فارس دارد، کویت بعد از بیرون راندن صدام از این کشور، به پایگاه نیروهای آمریکایی تبدیل شده است. وجود پایگاههای متعدد نیروی هوایی و دریایی در کویت با خواست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تضمین امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه، در تضاد است. ایران همواره خواسته است تا نیروهای بیگانه در منطقه حضور نداشته باشند و امنیت منطقه به دست کشورهای منطقه تأمین شود. ایران همواره حضور نیروهای آمریکایی در اطراف خود را به عنوان یک تهدید، مینگرد.
نکته پایانی
1- هرچند ترکیب هیأت وزرای همراه با امیر کویت، از امضای توافقنامههای اقتصادی متعدد بین دو کشور خبر میدهد، ولی به اعتقاد اکثر کارشناسان، امیر کویت برای امر مهمتری به تهران سفر کرده و کارویژه ای را همراه خود دارد. واسطهگری کویت، بین قطر و عربستان که در شرف به نتیجه رسیدن قرار گرفته است باعث افزایش اعتبار «جابرالصباح» در بین کشورهای عربی شد.
جابرالصباح در این سفر تمام تلاش خود را برای کاهش تنشهای بین ایران و عربستان به کار خواهد گرفت.
این موضوع را باید در نظر گرفت که کویت همچون عمان نیست، حاکمان مسقط اگر به امر واسطهگری بین ایران و آمریکا مبادرت می ورزند، کاملا در این موضوع مستقل عمل میکنند، اما کویت نمیتواند فارغ از چراغ سبز عربستان به امر واسطهگری بپردازد. عمان خود را تافته جدا بافته از دیگر اعضای شورای همکاری، میداند ولی کویت هم اکنون ریاست این شورا را بر عهده دارد وهمیشه سعی کرده خود را با عربستان هماهنگ سازد.
عواملی هم که باعث شده است، عربستان چنین اجازهای را به کویت دهد را باید در تحولات منطقهای جستجو کرد. ناکامی تروریست های مورد حمایت سعودی در سوریه و ناامیدی کشورهای خصم از فروپاشی دولت دمشق و ارتقای جایگاه ایران از این کانال و همچنین پیروزی قاطع شیعیان در انتخابات پارلمانی عراق و ناکامی طرح سعودی ها در لبنان و در سطح جهانی، توافقات اولیه ایران با گروه 5+1 و تلطیف فضای بینالمللی به نفع ایران و بالتبع افزایش مانور سیاسی ایران، عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به لحاظ کردن ایران در معادلات منطقهای مجبور ساخته است.
رضا دهقانی
انتهای پیام/