به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در آمریکای لاتین، به دلیل اختلاف تنها 4 درصدی آرای 2 کاندیدای اصلی این انتخابات یعنی رئیس جمهوری کنونی، «خوان مانوئل سانتوس» و «اسکار ایوان زولوآگا» از حزب «آلوارو اوریبه»، رئیس جمهور پیشین کشور، رقابت انتخاباتی به دور دوم کشیده شد. این دور قرار است 25 خرداد برگزار شود.
در این بین آنچه توجه کارشناسان را به خود جلب کرد درصد پایین مشارکت مردم در انتخابات بود. بطوریکه 60 درصد مردم پای صندوقهای رای حاضر نشدند.
بنا بر اطلاعات سازمان ثبت کلمبیا از 33 میلیون کلمبیایی واجد شرایط تنها 13 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند.
در مصاحبه خبرنگار فارس با چند شهروند کلمبیایی در مورد انتخابات این کشور سوالاتی مطرح شد که آنها پاسخهای خود را به این سوالات ارائه دادند.
به نظر «جان ویلیام اورتادو مارین»، خبرنگار یک روزنامه در شهر پریرا، واقع در جنوب غرب کلمبیا، بیتفاوتی و بیعلاقگی سیاسی که اکنون در جامعه کلمبیا شاهد آن هستیم ریشه در سیاستهای تکراری و بیفایده اعمال شده در ادوار گذشته ریاست جمهوری این کشور دارد.
این ایده در نوشتههای مردم در شبکههای اجتماعی کلمبیا بسیار به چشم میخورد. بسیاری از منتقدان، کلمبیا را کشوری بدون حافظه مینامند.
«آلخاندرو اورتادو گومز»، دانشجوی مهندسی از دانشگاه پریرا نرخ بالای امتناع از مشارکت را قابل درک میداند زیرا بسیاری از مردم به دلیل حجم بالای فساد در کشور از سیاست ناامید شدهاند.
در طول مبارزات انتخاباتی، کاندیداها اتهامات زیادی از قبیل فساد، ارتباط با قاچاق مواد مخدر و جاسوسی غیرقانونی بین یکدیگر رد و بدل کردند. علاوه بر این، اجباری نبودن شرکت در انتخابات در کلمبیا میتواند یکی دیگر از دلایل پایین مشارکت مردمی باشد.
یکی از شهروندان در خصوص احتمال به قدرت رسیدن مجدد سانتوس، رئیس جمهور فعلی نیز گفت: کلمبیاییها فکر میکنند که سانتوس هنوز شانس پیروزی در دور دوم انتخابات و بدست آوردن پست ریاست جمهوری برای دوره 2018 – 2014 را دارد، ولی نه به خاطر طرفداری مردم از سیاستهایش بلکه به خاطر رد کردن سیاستمداری مانند اوریبه که در کنار زولوآگا فعالیت میکند.
همچنین از سال 2012 مذاکرات صلح بین دولت کلمبیا و گروههای انقلابی و مسلح فارک در کوبا در جریان است.
«آلخاندرو» در این باره میگوید: من با سانتوس و سیاستهایش موافق نیستم ولی از این مذاکرات صلح در هاوانا باید حمایت شود چرا که تا کنون به 60 درصد از اهداف خود رسیده است.
از سوی دیگر تلاش برای دست یافتن به صلح، موضوعی است که مردم کلمبیا برای انتخاب دولت آینده بر روی آن اتفاق نظر دارند.
«جان ویلیام اورتادو مارین» در این باره میگوید: «زولواگا» از طرف آن دسته از مردم کلمبیا حمایت میشود که نمیتوانند نتیجه مذاکرات با چریکها را تحمل کنند و قبول نمیکنند که چریکهای سابق گروه فارک که سالیان سال برای دولت ایجاد زحمت کردهاند، به پستهای سیاسی دست پیدا کنند و به خاطر جرایمی که مرتکب شدهاند، مجازات نشوند.
«آلخاندرو» یکی دیگر از شهروندان کلمبیا در خصوص نقاط قوت و ضعف دولت سانتوس میگوید: ضعف اصلی سانتوس عدم ارتباط وی با مردم کوچه و خیابان است. شاید سانتوس به دلیل ارتقا درجه اجتماعی خود دیگر به مردمی که در شهرهای این کشور گرسنگی را تحمل میکنند، توجه نمیکند و به نظر میآید که در بیتفاوتی کامل نسبت به نیازمندان این کشور به سر میبرد.
وی درباره کاندیدای دیگر نیز گفت: نقطه قوت زولوآگا، آلوارو اوریبه میباشد که نماینده حزب راست افراطی است و قدرت ذهنی، شخصیتی و بیان بسیار بالایی دارد، ولی مردم به این نکته توجه نمیکنند که چرا وی اینگونه است. نقطه ضعف زولوآگا، پیشینه وی و نداشتن هویت شخصی است.
این شهروند یادآور میشود که زولوآگا همان کاری را میکند که اوریبه به او میگوید و در آینده نیز به عنوان رئیس جمهور کلمبیا همینگونه خواهد بود.
«خوان اینکپیه» یک شهروند کلمبیایی است که از سه سال پیش به آرژانتین مهاجرت کرده و در رشته خبرنگاری تحصیل میکند.
وی میگوید: در کلمبیا زیاد بحث سیاسی نمیشود و چنین بحثی به نظر عجیب میآید.
از نظر خوان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا بخشی از یک الیگارشی هستند که در بدنه تصمیمگیری واقع شده و این یک امتیاز مثبت برای آنهاست.
نکته منفی هر 2 کاندیدا، بحثهای لیبرال آنها و عمل کردن طبق طرحهای کاخ سفید است و اینکه آمادهاند تا بر ضد خواست مردم حکومت کنند.
«جان» درباره آینده این کشور آمریکای جنوبی در صورت رسیدن به یک توافق با گروه فارک میگوید: فکر میکنم که آینده سیاست کلمبیا در مرحله اول بستگی به روند اتفاقات در حیطه درگیریهای مسلحانه دارد. در این کشور نسلهایی به دنیا آمده و رشد کردهاند که هنوز کشور را بدون وجود درگیریها تجربه نکردهاند. این یک دوره تاریخی خواهد بود.
«آلخاندرو» فکر میکند که گزینههای حزب چپ دموکراتیک باید تقویت شود.
ما رهبران چپ بسیار قدرتمندی داریم که ایدههای تغییر مفیدی برای کشور و بخشهای اجتماعی آن دارند.
از نظر وی، دولتهای کلمبیایی همواره نگران سرمایهداری بودهاند.
او تاکید میکند که در سیستم سرمایهداری تنها شاخص پیشرفت، تولید ناخالص داخلی است، و به همین دلیل حوزههایی مثل آموزش، بهداشت، اشتغال و عدالت را به حال خود رها میکند، که ارکان یک جامعه ایدهآل است.
در نظر نهایی، «آلخاندرو» از جریان انتخابات فاصله میگیرد و به بحث آینده کشورش میپردازد: کلمبیا به یک تغییر در شمال نیاز دارد تا شهرها برای شهروندان ساخته شوند نه برای ماشینها، مدرسهها برای جوانها و بیمارستانهایی که اجازه نمیدهند که بیماران جلوی در بیمارستان بمیرند چون سهم ماه پیش خود را پرداخت نکردهاند. این قسمت از کشور به یک عدالت موثر احتیاج دارد و در صورت عدم تغییر وضع فعلی، شکاف بین فقرا و ثروتمندان بیشتر خواهد شد.
انتهای پیام/