به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، یکی از زمینههایی که در آیندهای نه چندان دور میتواند افکار عمومی تاجیکستان را تحت تاثیر قرار داده و از سوی مخالفین دولت و برخی از کشورهای رقیب منطقهای چین مورد استفاده قرار گیرد، بحث نفوذ روزافزون پکن در تاجیکستان میباشد.
از زمانی که در بیش از چهار سال پیش چین به یکی از مهمترین سرمایهگذاران و شرکای تجاری تاجیکستان تبدیل شد، رسانههای خارجی و به خصوص روسی بحث وابستگی اقتصادی دوشنبه به پکن را به عنوان یک احتمال قابل پیش بینی مطرح کردند.
اما به این دلیل که چین برخلاف سایر قدرتها ادعاهای سیاسی در برابر کشورهای آسیای مرکزی نداشته و سرمایهگذاریهای خود را نیز در تاجیکستان عمدتاً بر روی پروژههای زیربنایی انجام میداد، بیشتر کارشناسان و رسانههای تاجیک اینگونه هشدارها را جدی نگرفته و به نوعی «حسادت روسها نسبت بهقدرت اقتصادی و مالی چین» تعبیر میکردند.
اما به تدریج وضعیت در این زمینه دستخوش تغییر شده و اکنون بخش قابل توجهی از کارشناسان و رسانههای تاجیک خواستار انجام مطالعات دقیق در زمینه نفوذ روزافزون اقتصادی چین و تنظیم حضور مهاجرین این کشور همسایه تاجیکستان شدهاند. در کنار رسانههای محلی و منطقهای، شبکههای اجتماعی نیز بهاین بحث میپردازند که میتوان شاهد طرح دیدگاههای عمدتاً بدبینانه در این زمینه بود.
تحلیل ذیل به بررسی جنبههای مختلف نفوذ چین در تاجیکستان میپردازد.
نگرانی از نفوذ چین و امید بهروسیه
چین برای پروژههایی که در تاجیکستان انجام میدهد عمدتاً نیروی کار خود را وارد میکند. در ابتدا افکار عمومی تاجیکستان نسبت بهاین موضوع حساس نبود ولی بهتدریج پرسشهایی در بین جامعه شکل گرفت که «چنانچه بیکاری دامن مردم را گرفته است و صدها هزار نفر بهروسیه مهاجرت میکنند، پس چرا از چین باید کارگر جذب شود؟».
البته چند سال پیش ضمن طرح این مسائل گفته میشد که کارگران چینی عمدتاً متخصص و سختکوش بوده و جلب آنها هم منجر به تسریع روند ساخت و ساز میشود و هم هزینهها را پائین میآورد. اما بهنظر میرسد که این توجیه به نوعی دیگر قابل قبول دانسته نمیشود. زیرا حتی اگر از پروژههای مربوط بهامور فنی مهندسی بگذریم، توجیه غیر قابل جایگزین بودن چینیهایی که در دوشنبه به تعویض لامپهای خیابانی و یا رنگ زدن جدول مشغول میباشند، دیگر امکان نخواهد داشت.
چنین مواردی نه تنها افراد نیازمند بهاشتغال تاجیک، بلکه برخی از مدیران را نیز نگران کرده است. بهعنوان مثال «نورالدین قیوماف» رئیس انستیتوی مطالعات اقتصادی وابسته بهوزارت رشد اقتصادی و تجارت تاجیکستان ضمن سخنرانی در همایش «مسائل توسعه مشترک اوراسیایی تاجیکستان و روسیه» که در سال گذشته میلادی در شهر دوشنبه برگزار شده بود، از نفوذ رو بهرشد اقتصادی پکن و بهخصوص ورود نیروی کار چینی بهکشورش بهصراحت اظهار نگرانی کرده بود. طرح این موضوع در میزگردی که با هدف بررسی پروژههای مشترک همکاریهای اقتصادی و اجتماعی تاجیکستان و روسیه دایر شده بود، بهنوعی نشان میداد که در جهت احتمال تغییر وضع چشم امید برخی از مدیران و نخبگان علمی تاجیک هنوز بهمسکو است.
حتی «گئورگی کشلاکف» استاد دانشگاه اسلاویانی روسیه و تاجیکستان و معاون پیشین نخستوزیر تاجیکستان (در دوران شوروی) معتقد است که چنانچه نفوذ چین با آهنگ فعلی ادامه پیدا کند، در 4 تا 5 سال آینده جای پایی برای روسیه باقی نخواهد ماند. از نگاه این صاحبنظر مسائل اقتصادی، روسیه بهطور اساسی باید در تاجیکستان روی دو زمینه کار کند: یکی ایجاد مسیرهای جدید حمل و نقل و دیگری احداث نیروگاههای برق آبی.
با گذشت یک سال از آن موقع، روسیه در زمینههای مورد اشاره هیچ گونه طرحی در تاجیکستان را روی دست نداشته و بهآسیای مرکزی و از جمله تاجیکستان غالباً نگاه سیاسی و نظامی- امنیتی دارد. اما در هر دو عرصهای که کاشلاکف بهآن اشاره میکند امروز چین فعال بوده و بخشهای دیگری از اقتصاد تاجیکستان را نیز تحت پوشش خود قرار داده است که بهآن نیز اشاره خواهد شد.
عدم وجود اطلاع دقیق در خصوص مهاجرین چینی
«مظفر عالماف» رئیس مرکز مطالعاتی «شرق» معتقد است که به تناسب توسعه روابط سیاسی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی، ذهنیت جمعیت تاجیکستان در خصوص چین و چینیها شکل میگیرد. چنانچه در چند سال پیش کارشناسان نسبت بهحضور مهاجرین کاری چینی در تاجیکستان بهعنوان یک فرایند نوپا نگاه میکردند ولی امروز آهنگ این روند تا جایی سریع است که نیاز بهمطالعات جامعتری بهعنوان یک پدیده مستقل را دارد.
وی گفت که هنوز در مورد تعداد مهاجرین کاری چین و زمینه فعالیتهای مشخص آنها اطلاع دقیقی وجود نداشته و نهادهای مربوطه تاجیکستان نیز آمار و ارقام متفاوتی را ارائه میدهند. بالاترین رقمی که در چند سال پیش از سوی سازمان مهاجرت وابسته بهوزارت کشور تاجیکستان معرفی شده بود، بیش از 30 هزار نفر بود ولی عدهای از رسانههای گروهی تعداد مهاجرین چینی مقیم تاجیکستان را بیش از 100 هزار نفر حدس میزنند که بخش زیادی از آنها بهصورت غیرقانونی حضور پیدا کردهاند.
بنابر پژوهش این محقق تاجیک، بخش قابل توجهی از مهاجرین چینی کارگران، مهندسین و کارمندان شرکتهای دولتی بودهاند که برای اجرای پروژههای زیربنایی (نظیر جاده، تونل، پل، کارخانجات، خط برق و..) وارد تاجیکستان شدند. البته بخشی از این مهاجرین کارگران و مهندسینی نیز هستند که از طریق شرکتهای خصوصی بهتاجیکستان آمدهاند.
عالماف با تلقی سازمانیافتگی بودن مهاجرت کاری چینیها به تاجیکستان، تصریح کرد: میتوان فرض را بر این گرفت که در قیاس با سایر کشورهای آسیای مرکزی، دیرتر حضور پیدا کردن مهاجرین کاری چینی در تاجیکستان بخشی از استراتژی اقتصاد خارجی پکن با نام «رفتن به خارج» میباشد که این استراتژی در سال 2000 اعلام شد. هدف از آن بهرهبرداری حداکثری از مهاجرت و حضور جوامع چینیها در سراسر جهان است. بنابر این کارشناسان بر این نظرند که مهاجرین بهبخش جداییناپذیری از ساختار تجارت و تولید چین تبدیل شده و تحت کنترل شدید مقامات خود قرار دارند.
ضرورت تنظیم مهاجرت چینیها
عالماف با اشاره بهضرورت تنظیم روند مهاجرت کاری چینیها، نگرانیهای جامعه کارشناسی تاجیک را قابل درک توصیف کرد و گفت: در کشوری که خود با مشکل بیکاری مواجه است، جلب نیروی کار از چین تا حدی به زیان منافع اقتصادی کشور خواهد بود.
حضور چینیها طی سالهای قبل در عرصههایی بود که منافع تاجیکستان را بیشتر براورده میکرد (نظیر استخراج معادن، ساخت زیربناییهای حمل و نقل، صنایع و..) ولی بهمیزان افزایش تعداد مهاجرین چینی بخشهای جدید اقتصادی را مد نظر خود قرار دادند. بهعنوان مثال امروز دیگر چینیها در عرصههای کشاورزی تاجیکستان نیز فعال شده و در مناطق مختلف این کشور مزارعی را برای اجاره بلندمدت در اختیار گرفتند. از نگاه تحلیلگران این امر در حالی که کشور با کمبود زمینهای قابل کشت مواجه است، پیامدهای مثبتی را در پی نخواهد داشت.
از نگاه این پژوهشگر تاجیک، این ادعا که «مادامی چین سرمایهگذاری میکند پس حق دارد بخشی از نیروی کار کشور خود را بهتاجیکستان وارد کند» چندان قابل قبول نیست زیرا ازبکستان موفق بهجلب سرمایههای بهمراتب بیشتری از سوی پکن شده ولی همزمان توانسته است بهطور قانونی از ورود کارگران آن جلوگیری بهعمل آورد. این در حالی است که تاشکند این میزان حساسیت در برابر سایر کشورهای خارجی و از جمله کره جنوبی را ندارد که حضور مهاجرین کاری این کشور در پروژههای مربوطه در ازبکستان این واقعیت را تائید میکند. از این نظر تاجیکستان که با چین هممرز میباشد باید ملاحظاتی را حتماً مد نظر داشته باشد.
نفوذ چین و لزوم ایجاد توازن منافع قدرتها
بنا بر اعلام مقامات چینی طی دو دهه استقلال کشورهای آسیای مرکزی مبادله تجاری پکن با این منطقه بیش از 100 برابر افزایش یافته و بهبیش از 46 میلیارد دلار رسیده است. بر اساس اطلاع رسانههای چاپ پکن، امروز چین برای کشورهای منطقه شریک تجاری شماره اول (قزاقستان و ترکمنستان) و دوم (ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان) میباشد.
برای تاجیکستان چین نهتنها شریک مهم تجاری بلکه اصلیترین سرمایهگذار خارجی نیز میباشد. بنابراین برخی از کارشناسان دورنمای بهاصطلاح تکتازی چین در این کشور را همراه با یک سری از مشکلات قابل تصور میدانند.
«دولت عثمان» پژوهشگر مسایل سیاسی منطقه و وزیر پیشین اقتصاد تاجیکستان بر این باور است که بخش مهمی از پیشرفتهای اقتصادی طی یک دهه اخیر تاجیکستان به دو عامل بستگی دارد: یکی سرمایهگذاریهای عمده چین و دیگری انتقال چند میلیارد دلار از طرف مهاجرین کاری تاجیک مقیم کشورهای خارجی و اساساً روسیه.
وی معتقد است که پکن از طریق پروژههای اقتصادی و ارائه کمکهای مالی بهتاجیکستان همزمان اهداف ژئوپلتیکی مورد نظر خود را دنبال میکند. این اهداف قطعاً فقط محدود بهتاجیکستان و یا کشورهای آسیای مرکزی نخواهد بود.
عثمان معتقد است که بحث سرمایهگذاری چین در تاجیکستان باید بهصورتی دنبال شود که در آینده برای حفظ منافع ملی کشور مشکل ایجاد نکند. بنابر این پیشبینی پیامدهای احتمالی منفی و اندیشیدن تدابیر لازم در این زمینه بهمسئولیت دولتمردان کشور بر میگردد.
این کارشناس سیاسی مسائل منطقه حساس شدن رقبای ژئوپلیتیکی چین در تاجیکستان و منطقه را امکانپذیر دانسته و بر ضرورت ایجاد تعادل در رابطه با سهم و حضور اقتصادی طرفهای مهم منطقهای تاکید کرد.
چین با توجه بهحساسیتهای روسیه نسبت بههمکاریهای اقتصادی در چهارچوب سازمان همکاریهای شانگهای، اهداف اقتصادی خود با منطقه را بهصورت دوجانبه دنبال میکند و برخلاف یک دهه پیش که رفتار نسبتاً محتاطانه داشت، حالا دیگر با جرأت بیشتری منافع خود را دنبال میکند. روسیه نیز از ابزارهای موثری که بتواند مانع نفوذ اقتصادی چین بشود برخوردار نیست.
این کارشناس تاجیک در پاسخ به این سوأل که از چه طریق دوشنبه میتواند هم کمکهای مالی و اقتصادی چین را داشته باشد و هم با سایر طرفهای مهم خارجی خود روابط متعادلی برقرار کند؟»، بیان کرد که برای دستیابی بهچنین هدف جدی باید مقامات تاجیک از قبل برای خود تعیین کنند که تا کجا میخواهند با طرفهای اصلی خارجی و از جمله چین نزدیک باشند. اگر میزان نزدیکی تعیین شود و فرصت برای سایر طرفها نیز باقی بماند، بهنفع تاجیکستان خواهد بود.
اما «فریده مومناوا» معاون رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وابسته بهریاست جمهوری تاجیکستان این ادعا را که گویا در آینده تاجیکستان از نظر اقتصادی و مالی وابسته چین خواهد شد، چندان قبول ندارد.
وی بر اهمیت سرمایهگذاریهای چین در توسعه زیربنایی کشورش تاکید کرد.
از نظر این پژوهشگر مسائل اقتصادی تاجیکستان، اعتبارات چینی برای بلندمدت و با تسهیلات واگذار شده و دوشنبه از امکان باز پس دادن آن برخواهد آمد.
«نعمت نعمتزاده» روزنامهنگار تاجیک این اعتقاد را دارد که با تعلق گرفتن بیش از 40 درصد بدهکاری خارجی تاجیکستان بهچین، گسترش بیشتر این روند منجر بهوابستگی به این کشور خواهد شد.
نعمتزاده بر این نظر است که در صورت عدم توان مالی تاجیکستان برای بازپرداخت اعتبارات، چین میتواند خواستار واگذاری معادنی شود که حالا مشغول میباشد.
وی این امر را بهاین دلیل بعید نمیداند که بهاذعان کارشناسان قرقیز، چین در ازای ساخت بخش قرقیزی راه آهن چین-قرقیزستان-ازبکستان، خواستار در اختیار گرفتن معادن موجود در این مسیر شده است. فقط مخالفت افکار عمومی قرقیزستان با این موضوع بود که بیشکک را از موافقت با این پیشنهاد منصرف کرد.
چینیها فعال، روسها نگران و آمریکا ناظر
دولت عثمان در پاسخ به این سوال که «تا کجا رقبای ژئوپلیتیکی چین و بهخصوص روسیه و آمریکا حضور فعال پکن در تاجیکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی را قابل تحمل خواهند دانست؟»، گفت: روسیه که هنوز هم این منطقه را حیات خلوت خود تصور میکند، این امید را دارد که از راه تحقق چندین پروژه همگرایی در سالهای آینده بتواند نفوذ خود را برقرار کند. اما حالا بهدلیل ضعفهای اقتصادی و مالی که دارد در برابر نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی چین در آسیای مرکزی بهاصطلاح بهناچار تن داده است.
اما برخلاف چند سال پیش امروز دیگر آمریکا چین را رقیب خود میداند و مسلم است که با گسترش نفوذ آن در منطقه مخالفت خواهد کرد. البته این مخالفت در منطقه بهصورت رقابت اقتصادی نخواهد بود زیرا آمریکا و غرب فضا را برای سرمایهگذاریهای اقتصادی و مالی خود مناسب نمیدانند. اما اینکه طی یک سال اخیر عدهای از کارشناسان آمریکایی حتی ضرورت همکاری کشورشان با روسیه برای مهار نفوذ چین در منطقه را مطرح کرده بودند، حاکی از نگرانیهای موجود در بین دوایر سیاسی و مطالعاتی واشنگتن میباشد.
«رحمتالله عبداللهاف» معاون رئیس مرکز مطالعات افغانستان و منطقه نیز بر این نظر است که تحولات اوکراین جدیت اراده مسکو برای حفظ نفوذ در «حیات خلوتش» را نشان داد ولی هنوز مشخص نیست که تا کجا در برابر فشارهای غربیها توان استقامت را خواهد داشت.
وی تامین کنترل بر بخشی از فضای شوروی سابق و از جمله آسیای مرکزی از سوی کرملین را یکی از اهداف عمده پروژه اتحادیه گمرکی و همچنین اتحاد اوراسیا دانست.
رحمتالله عبداللهاف نیز نسبت بهتوان آمریکا برای مقابله واقعی با نفوذ چین در آسیای مرکزی خوشبینی خاصی ندارد.
وی گفت: در روابط خارجی بازدید مقامات عالی کشورها از اهمیت بالای سیاسی برخوردار است و بهاین دلیل است که روسای جمهور روسیه و چین از آسیای مرکزی بهصورت برنامهای بازدید بهعمل میآورند. اما اگر در این رابطه بهعملکرد آمریکا نگاه کنیم بهاین نتیجه خواهیم رسید که برخلاف استراتژیک عنوان شدن آسیای مرکزی برای واشنگتن هنوز عملکرد سیاسی متناسب با آن صورت نگرفته است.
عبداللهاف ادامه داد: منظور من این است که طی بیش از دو دهه استقلال کشورهای آسیای مرکزی هیچ یک از روسای جمهور آمریکا از منطقه بازدید بهعمل نیاورده و سفرهای وزرای امور خارجه آن نیز بهندرت اتفاق افتاده است. حداقل طی یک دهه گذشته روسای جمهور آمریکا جورج بوش و باراک اوباما هر کدام دو دفعه (البته یک دفعه اوباما بهعنوان کاندید انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از کابل بازدید داشت) بهافغانستان سفر کردند ولی برای خود بازدید از آسیای مرکزی را (که با کابل فاصله یک ساعت پرواز دارد) لازم ندانستند. این نکته هم برای نخبگان حاکم و هم برای ملتهای منطقه حرف بیاهمیتی نخواهد بود.
افزایش توجه چین بهمسائل امنیتی منطقه
چین طی سالهای اخیر در کنار همکاریهای اقتصادی با تاجیکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی، بهمباحث نظامی و امنیتی نیز توجه زیادی نشان میدهد. افزایش سفرهای مقامات نظامی، انتظامی و امنیتی چین بهمنطقه این واقعیت را بیشتر بازگو میکند. طی چند هفته اخیر وزرای دفاع و امنیت چین بهمنظور شرکت در نشستهای مربوطه سازمان همکاریهای شانگهای از دوشنبه بازدید بهعمل آورده و با مقامات مربوطه تاجیک نیز گفتوگو و مذاکرات انجام دادند.
دولت عثمان در پاسخ به این سوال که «افزایش توجه چین بههمکاریهای نظامی و امنیتی با کشورهای منطقه در چارچوب سازمانهمکاریهای شانگهای و همچنین بهصورت دوجانبه با چه مسائلی مرتبط میباشد؟»، تصریح کرد: منطقه خودمختار سین کیانگ ایغور چین با کشورهای آسیای مرکزی هممرز بوده و پکن از وجود روحیات تجزیهخواهی در این منطقه شدیداً نگران است.
دیگر اینکه افراطگرایی مذهبی در آسیای مرکزی و افغانستان و تاثیر آن بر وضع مناطق مسلماننشین چین از نگرانیهای امنیتی پکن میباشد. بنابر این توسط همکاریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی میخواهد آسیای مرکزی را بهعنوان منطقه امن و حائل با مرزهای خود داشته باشد و از نفوذ افکار جداییطلبی و افراطگرایی بهقلمرو خود جلوگیری بهعمل آورد.
«آندری کازانتسیف» کارشناس سیاسی روس و استاد دانشگاه دولتی روابط بینالمللی مسکو نیز میگوید روسیه نیز بهاین نتیجه رسیده که بدون همکاری چین بهحل بسیاری از مسائل کلیدی امنیت آسیای مرکزی دست پیدا نخواهد کرد. مسکو و پکن از تشدید فعالیتهای گروههای تروریستی و افراطی مذهبی در منطقه نگرانند زیرا رشد این روند قلمرو روسیه و چین را بهصورت مستقیم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بهباور وی، حضور دوباره طالبان و نمایندگان سایر سازمانهای بینالمللی تروریستی در مناطق شمالی افغانستان و قرار گرفتن اتباع کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین در ترکیب آنها، همه اعضای سازمان همکاریهای شانگهای را نگران کرده است.
افزایش میزان حساسیت جوامع منطقه در برابر چین
بر اساس نظرسنجیهای صورتگرفته، در سال 2008 بیش از 80 درصد جمعیت تاجیکستان نسبت بهچین نظر مثبت داشتند ولی پس از اعلام موافقت دولت تاجیکستان با واگذاری بخشی از قلمرو مورد بحث بهچین در سه سال پیش اعتماد نسبت بهچین کاهش یافت.
در حالی که این موضوع در تاجیکستان هنوز شدت خاصی ندارد، در چند سال گذشته کشورهای منطقه حساسیت بحث نفوذ چین برای جوامع خود را تجربه کردند که بهبرخی از آنها میتوان اشاره نمود.
در سال 1999 موقعی که «عسکر آقایف» رئیس جمهور سابق قرقیزستان با واگذاری قسمتی از مناطق مرزی مورد بحث بهچین موافقت کرد، مخالفین وی با علم کردن این موضوع فضای سیاسی قرقیزستان را تا جایی آشفته کردند که دولت مجبور شد با آنها چند دور مذاکره انجام دهد. اما با وجود این، بحث «فروختن زمین آبا و اجداد قرقیزها بهچین» بهانهای برای اغتشاشات سیاسی در این کشور را فراهم کرد که در نهایت تداوم تظاهرات و راهپیماییهای مخالفین با این توجیه بهفراهم شدن زمینه بروز انقلاب رنگی سال 2005 در قرقیزستان کمک کرد.
در سال 2009 رئیس جمهور قزاقستان اعلام کرد که آماده واگذاری یک میلیون هکتار زمین بهپکن بهمنظور کشاورزی با جلب نیروی کار چینی میباشد.
احزاب و رسانههای مخالف قزاقی با طرح بحث «بهحراج گذاشتن خاک کشور» و «نفوذ بیبازگشت چین»، بهموضوع بهحدی دامن زدند که ذهن جامعه این کشور را آشفته کرد و بلافاصله «نورسلطان نظربایف» از این پروژه دست کشید.
اینک در تاجیکستان نیز برخلاف چند سال پیش چهدر سطح دیدگاههای کارشناسی و چهدر سطح افکار عمومی وضعیت در حال تغییر میباشد. اتفاق افتادن چند مورد درگیری بین چینیها با جوانان تاجیک (همانند اتفاقات مشابهی در قرقیزستان) حساسیت موضوع در بین جامعه این کشور را برجسته کرد. شکی نیست که در صورت لزوم برخی از عوامل داخلی و رقبای خارجی تاجیکستان و چین میتوانند روی این موضوع بهنفع خود حساب باز کنند.
اما اقدامات دقیق و حسابشده مقامات تاجیک میتواند ضمن حفظ سطح مطلوب همکاریهای اقتصادی با چین، از حساس شدن جامعه در برابر نقش تعیینکننده این همسایه بزرگ خود جلوگیری بهعمل بیاورد. این امر در کنار ملاحظات داخلی با در نظر گرفتن منافع سایر طرفهای ذینفوذ خارجی میسر خواهد بود.
انتهای پیام/.