به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان، کسی آشنا با ادب ایران زمین را نمیتوان یافت که نام سهراب سپهر شعر ایران را نشنیده باشد ارتباط ناگسستنی شعر او با طبیعت و عناصر طبیعی انکارناپذیر است و از همین رو است که هر فرد با هر تفکر و نگرش با شعر او ارتباط برقرار میکند چرا که از خاستگاه او سخن میگوید.
اصلاً یکی از خردههایی که منتقدان به شعر این شاعر کاشانی میگیرند همین حضور پررنگ طبیعت در آثار این فرزند کویر است و آن را دلیل بیاعتنایی شاعر به مسائل اجتماعی و رویدادهای سیاسی تلقی میکنند حال آنکه شاعر «حجم سبز» غافل شدن از محیط زیست و اتفاقات آن با تمام جزییاتش را از عوامل بروز ناراحتیها در یک جامعه میداند.
طبیعی است این فرزند سیلک نسبت به آمدن بهار به عنوان تحول طبیعت بیتفاوت نباشد و با طبقی از واژگان با احساس، به استقبال تغییر شگرف طبیعی برود.
شاعر«صدای پای آب» در قالب بهاریهای تصور خود را از موسم بیدار شدن طبیعت به تصویر کشیده که آن را در زیر با هم مرور میکنیم:
مانده تا برف زمین آب شود/
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر/
ناتمام است درخت/
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد/
و فروغ تر چشم حشرات/
و طلوع سر غوک از افق درک حیات/
مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سمبوسه و عید/
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد/
و نه آواز پری میرسد از روزن منظومه برف/
تشنه زمزمهام/
مانده تا مرغ سر چینه هذیانی اسفند صدا بردارد/
پس چه باید بکنم/
من که در لختترین موسم بیچهچه سال/
تشنه زمزمهام؟/
بهتر آن است که برخیزیم/
رنگ را بردارم/
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم.
انتهای پیام/63009/ذ30/ض1002