به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، با آغاز سال 2014 میلادی، گمانها در رابطه با کیفیت خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از خاک افغانستان مطرح و موضوعاتی پیرامون چگونگی خروجی آبرومندانه از باتلاقی 13 ساله در صدر دغدغههای مقامات پنتاگون قرار گرفته است.
بررسی چند نکته در رابطه با خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان میتواند چشمانداز آینده تحولات این کشور و مناسبات قدرتهای بزرگ دخیل در کارزار افغانستان را مشخص کند.
به همین منظور ابتدا احتمال خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و پس از آن چگونگی این خروج را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
پایان 2014، آغازی بر خروج از افغانستان
پس از حملات 11 سپتامبر و در دوران دولت نئو محافظهکار جرج.دبلیو بوش در نهایت آمریکا توانست افکار عمومی جهان برای حمله نظامی به افغانستان جهت مبارزه با تروریسم را با خود همراه سازد.
مجوز شورای امنیت کافی بود تا در سال 2001 این مهم اتفاق افتاده و آمریکا حرکت خود به قبله جهان یعنی خاورمیانه را آغاز کند.
پس از لشکرکشی به افغانستان، آمریکا برای همراه کردن جامعه جهانی با خود در صحنه نبرد افغانستان کنفرانس بن را تشکیل داد که در همین کنفرانس پس از موافقت با روی کار آمدن دولت انتقالی به رهبری حامد کرزی، کشورهای حاضر پایان سال 2014 میلادی را تاریخ خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان تعیین کردند که بر همین اساس نیز تا پایان این سال تمام نیروهای نظامی خارجی باید از خاک این کشور خارج شوند.
آمریکا نیز به عنوان راهبر جنگ در افغانستان چارهای جز عقبنشینی از خاک افغانستان ندارد، اما به هر حال به دلایل مختلف که جای مطرح شدن آنها در این مجال نیست واشنگتن تمایل زیادی برای خروج کامل از افغانستان ندارد.
آمریکا در ابتدا با عقد پیمان استراتژیک با افغانستان مقدمات حضور طولانی مدت نظامی خود در خاک این کشور را فراهم ساخت و پس از آن نیز قصد داشت تا با امضای پیمان امنیتی بین کابل و واشنگتن راه قانونی ادامه این حضور را برای خود هموار سازد که این موضوع با عدم تمکین و امضای حامد کرزی رئیسجمهور افغانستان تاکنون به بنبست خورده است. با این حال خبرها حاکی از آن است که این موضوع بهانه خروج را دست واشنگتن داده و آمریکاییها از عدم امضای این پیمان زیاد ناراضی به نظر نمیرسند.
اما این نکته را نباید فراموش کرد که آمریکا منافع طولانی مدتی را برای خود در افغانستان تعریف کرده که برای نیل به آنها نیازمند پیمان امنیتی با کابل است که به همین منظور نیز با کاندیداهای ریاستجمهوری وارد مذاکره شده تا در صورت پیروزی این پیمان را به امضا رسانند.
به هر حال، عدم امضای پیمان امنیتی از سوی کرزی و در کنار آن عدم تلاش گسترده از سوی آمریکا برای اعمال فشار بر رئیسجمهور افغانستان به منظور انجام این امر، خود نشانی ابتدایی بر تصمیم آمریکا برای خروج نیروهای نظامی خود از خاک افغانستان است.
نکته دیگر که گمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را تشدید میکند، رفتوآمد مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا به پاکستان است.
واشنگتن به خوبی به این موضوع اشرافیت دارد که ارزانترین راه خروج از افغانستان، پاکستان است. حضور «جان برنان» رئیس سازمان سیا و پیش از آن «لوید آستین» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در کنار سفر قریبالوقوع جان کری این موضوع را در ذهن تداعی میکند که واشنگتن به دنبال همراه ساختن اسلامآباد با خود جهت خروج از افغانستان است که البته در این راه مشکلات فراوانی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
نکته دیگر برای تقویت احتمال خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان، توجه به تصمیم متحدان آمریکا در جنگ افغانستان یعنی کشورهای عضو ناتو است. کشورهای عضو ناتو که نیروی نظامی در افغانستان دارند هفته گذشته از اعلام آمادگی خود برای خروج کامل نیروهای نظامی خود از خاک افغانستان خبر دادند که این موضوع آمریکا را در انجام و تکمیل مأموریت خود در افغانستان با مشکلی جدی روبرو میکند. بسیاری از امور آموزشی نیروهای ارتش ملی و پلیس ملی افغانستان در کنار سرپرستی تیمهای بازسازی استانی بر عهده نیروهای نظامی خارجی ناتو در افغانستان است که با خروج آنها در عمل پیشبرد این امور برای آمریکا سخت مینماید.
از سوی دیگر، باید به این موضوع توجه داشت که خروج ناتو از افغانستان به معنی پایان مداخله نظامی متحدان آمریکا در این کشور که این خود سبب کاهش حضور و دخالت نظامی آمریکا در افغانستان خواهد شد.
مسئله دیگر که بحث خروج نظامیان آمریکایی از خاک افغانستان را متبادر میسازد، بودجه اختصاص داده شده برای جنگ در افغانستان برای سال 2015 در بودجه سالانه آمریکاست. بودجه اختصاص داده شده برای این امر حدود 80 میلیارد دلار است که در مقایسه با سالهای 2010 تا 2013 بسیار کمتر است از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان مسائل نظامی در آمریکا معتقدند که بخش زیادی از این بودجه صرف خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان خواهد شد.
از طرف دیگر، سنای آمریکا اعلام کرده است که این بودجه قطعی نبوده و در صورت عدم امضای پیمان امنیتی و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مقدار آن کاهش خواهد یافت.
در کنار این مسائل، امور داخلی افغانستان نیز نقش بسزایی در تصمیمگیری آمریکا برای خروج از افغانستان دارد که در مجالی دیگر به آن نیز پرداخته میشود.
با کنار هم قرار دادن تمام نکات ذکر شده این موضوع روشن میشود که به احتمال فراوان پایان 2014 پایان حضور نظامی آمریکا در افغانستان خواهد بود و به همین دلیل است که دولتمردان آمریکا دو کلیدواژه «امن» و «آبرومندانه» را برای خروج از افغانستان در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دادهاند که اکنون به بررسی آنها میپردازیم.
واشنگتن و معمای خروج «امن» از افغانستان
بدون شک آنچه ذهن مقامات کاخ سفید برای خروج از افغانستان را به خود معطوف کرده، مسئله بیرون بردن تدارکات نیروهای نظامی خارجی از خاک افغانستان است.
گرچه خروج نیروهای نظامی از خاک افغانستان امری نیازمند هزینه و زمان میباشد، لکن بیرون بردن تدارکات ناتو و نیروهای آمریکایی از خاک پاکستان امری بسیار مهم است که علاوه بر هزینه و زمان زیاد نگرانیهای امنیتی خاص خود را نیز در پی دارد.
این نکته را باید در نظر داشت که مقرون به صرفهترین راه بیرون بردن تدارکات ناتو و آمریکا از افغانستان، رساندن این تدارکات به آبهای آزاد از طریق جاده و پس از آن حمل این تدارکات به وسیله کشتی است.
با توجه به این موضوع، همسایههای افغانستان، مطالعه بر روی جغرافیای آنها و اوضاع داخلی این کشورها اهمیت ویژهای برای آمریکا و متحدانش در افغانستان پیدا کرده است.
با نگاهی به کشورهای همسایه افغانستان این موضوع روشن میشود که ایران و پاکستان دو کشوری هستند که راههای زمینی با افغانستان داشته و از طرف دیگر به آبهای آزاد راه دارند که در ادامه به بررسی این دو کشور میپردازیم.
آمریکا تاکنون بهترین راه ورود و خروج تدارکات خود در افغانستان را پاکستان میدانست و از همین طریق نیز عمل کرده؛ با این حال حمله به پست ایست و بازرسی ارتش پاکستان در سلاله و کشته شدن 21 سرباز پاکستانی باعث شد تا پاکستان مرزهای خود را بر روی تدارکات آمریکا و ناتو ببندد.
در مقابل آمریکا کشورهای آسیای مرکزی را جایگزین پاکستان کرد اما با گذشت چندین هفته مقامات آمریکایی به این موضوع پی بردند که ارسال تدارکات از طریق کشورهای آسیای مرکزی هزینهای 7 برابری نسبت به پاکستان بر دوش آنها گذاشته که در نهایت با کوتاه آمدن در قبال خواستههای پاکستان ارسال مجدد تدارکات از این طریق برای غرب میسر شد.
نتیجه اینکه آمریکا و متحدانش به این موضوع پی بردند که ورود و خروج تدارکات از شمال افغانستان آن هم از طریق کشورهای آسیای مرکزی کاری نشدنی و بعید است و راه جایگزین تنها جنوب افغانستان و کشورهای ایران و پاکستان است.
در این بین اما واشنگتن به خوبی میداند که جمهوری اسلامی ایران هرگز به آنها اجازه تردد از خاک خود را نخواهد داد پس لاجرم گزینه نهایی برای خروج تدارکات ناتو و آمریکا از خاک افغانستان، کشور پاکستان است.
اینجاست که نگرانی آمریکاییها بروز پیدا کرده و جهت خروج امن از افغانستان با مشکل مواجه میشوند.
آمریکاییها برای خروج تدارکات خود از طریق پاکستان باید از دو مرز تورخم در ایالت خیبرپختونخواه و چمن در ایالت بلوچستان گذر کرده و خود را به جنوب پاکستان یعنی ایالت سند و بندر کراچی برسانند.
بلوچستان و خیبرپختونخواه دو مرکز درگیری و حضور شبهنظامیان در پاکستان هستند که این موضوع باعث نگرانی آمریکاییها شده است.
مقامات ارتش و دولتمردان آمریکا به خوبی بر این موضوع واقف هستند که شبهنظامیان شمال پاکستان در قالب تحریک طالبان و شبکه حقانی همپوشانی زیادی با طالبان افغانستان داشته و هدف اعلامی آنها نیز مبارزه با نیروهای خارجی حاضر در خاک افغانستان است.
از اینرو، طی یک سال گذشته آمریکاییها به کمک ارتش پاکستان بسیاری از رهبران این دو گروه از جمله حکیمالله محسود و فرزند حقانی را کشتند تا از این طریق ضمن تضعیف این دو گروه شبهنظامی مخالف خود را برای عبور امن از خاک پاکستان فراهم سازند.
اما آنچه واضح به نظر میرسد این است که تاکنون آمریکاییها برای عبور از خاک پاکستان با مشکل مواجه بوده و بسیاری از تدارکات آنها یا توسط شبهنظامیان منهدم و یا به غارت برده شده و مورد استفاده عناصر شبهنظامی قرار گرفته است.
خروج «آبرومندانه»؛ اعاده حیثیت ابرقدرت
اما معضل مهم دیگر بر سر راه خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان، بحث خروجی آبرومندانه پس از جنگ و اشغالگری 13 ساله است.
در سال 2001 پس از اینکه بوش تصمیم به حمله به افغانستان گرفت، اهداف کلیدی خود را مبارزه با تروریسم از جمله القاعده و برقراری صلح و دموکراسی در افغانستان اعلام کرد.
در ابتدای ورود نیروهای آمریکایی به خاک افغانستان در حملات هوایی آنها توانستند تا حدی طالبان را با شکست روبرو کرده و مجبور به عقبنشینی کنند اما هنوز اسامه بن لادن زنده بود و این اهداف آمریکا را به استهزا میگرفت.
طالبان با عقبنشینی به خاک پاکستان توانستند خود را تقویت و در سال 2006 به صحنه نبرد در افغانستان بازگردند.
از آن زمان تاکنون آمریکاییها هزینه زیادی را صرف مبارزه با طالبان کرده و در این راه تلفات جانی هنگفتی را متحمل شدند.
با این حال، آمریکا تمام تمرکز خود را بر شکار بن لادن گذاشت تا از این طریق نوعی پیروزی در افکار عمومی کسب کند. پس از کشته شدن بن لادن، طالبان به طور تلویحی اعلام کردند که راه آنها از القاعده جدا بوده و تا شکست و عقبنشینی کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان خواهند جنگید.
اکنون نیز طالبان قدرتمند تر از گذشته در صحنه نبرد افغانستان حضور داشته و حال ادعای سکانداری و رهبری کشور افغانستان را دارند که این سخن بیهوده نیست که آمریکاییها برای رسیدن به سیاست اعلامی خود بارها حاضر به مذاکره با طالبان شدهاند که هر بار با پاسخ منفی رهبران این گروه مواجه شدند.
پس همانگونه که ذکر آن رفت، آمریکاییها پس از 13 سال حضور سیاسی و نظامی در افغانستان نه تنها نتوانستند تروریسم را ریشهکن کنند که امروزه شاهد افزایش کشتار در کشور افغانستان هستیم.
در کنار تروریسم بحث مبارزه با مواد مخدر و جلوگیری از کشت خشخاش نیز صحنه شکست دیگری را برای آمریکاییها پس از حضور در افغانستان به ارمغان آورده است.
آمریکاییها به هرکجا که لشکرکشی کردند با برگزاری انتخابات طوری وانمود میکنند که سهم عمدهای در برقراری دموکراسی در آن کشورها داشتهاند.
در افغانستان نیز با برگزاری انتخابات و سوق دادن گروههای مختلف به سمت رقابتهای انتخاباتی، آمریکا سعی داشت اینگونه القا کند که افغانستان مسیر دموکراسی را میپیماید حال آنکه واقعیت جامعه افغانستان چیز دیگری است و اکنون شاهد آن هستیم که صحنه مبارزات انتخاباتی با تنش و درگیری و کشتار روبروست.
در بحث فضای مجازی و رسانههای آزاد نیز گسترش فرهنگ غربی راهکار آمریکا برای افغانستان بود. شاید در ظاهر آزادی بیان و رسانه آزاد نویدبخش آیندهای روشن برای جامعه افغانستان است اما افزایش درصد جرایم تجاوز به عنف، افزایش بداخلاقی و.... در جامعه سنتی اسلامی افغانستان به زودی تنفر و انزجار از این فرهنگ غربی را به دنبال خواهد داشت.
پس همانطور که سخن رفت، مقامات کاخ سفید برای اقناع خود و افکار عمومی جهان باید دو کلیدواژه امن و آبرومندانه را در ورای خروج خود داشته باشند تا کمی از شکست قابل توجه خود در افغانستان پس از عراق را بتوانند جبران کنند.
انتهای پیام/.