اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دفاتر منطقه ای  /  پاکستان

نوروز، میراث مشترک ملت‌های آسیای مرکزی، افغانستان و شبه‌قاره/39

ترنم بهاری در شعر شاعران پاکستانی

نگاه شاعرانه و پرمعنای شاعران پاکستانی به زیبایی‌های بهار، نشان از شور و شوق اقوام کهن شبه‌قاره به مفهوم حیات و زندگی نو دارد.

ترنم بهاری در شعر شاعران پاکستانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلام‌آباد، بهار به عنوان احیاگر طبیعت و «عید نوروز» به عنوان ایام پاسداشت این گردش لیل و نهار با شور و شوقی که در اقوام سرزمین‌های نوروزی از گذشته‌هایی دور ایجاد کرده است در حقیقت زندگی تازه و نویی را برای انسان‌ها به دنبال خود می‌آورد.

نگاه شاعرانه به این زیبایی‌ها و شور و شوق رستن و دوباره زنده شدن نگاهی توصیفی در آغاز و نگرشی درونی و معناگرا در پایان است.

در ادامه شماره نخست همین نوشتار، شعر شمار دیگری از شعرای پاکستان را پیرامون نوروز، آغاز سال نو و بهاران ملاحظه می‌کنید:

 

«علامه محمد اقبال لاهوری»

فصل بهار اینچنین، بانگ هزار اینچنین          چهره گشا، غزل سرا، باده بیار اینچنین

باد بهار را بگو، پی به خیال من بَرَد               وادی و دشت را دهد نقش و نگار اینچنین

زادۀ باغ و راغ را از نفسم طراوتی                 در چمنِ تو زیستم با گل و خار اینچنین

و یا این شعر:

سبزه چون تاب دمید از خویش یافت                هــمت او ســینه گــلشن شکــافت

چون خودی آرد به هم نیروی زیست               می گشاید قــلزمی از جــوی زیست

هنوز هم نفسی در چمن نمی‌بینم              بهار می‌رسد و من گـل نخستینم

بهار تا به‌ گلستان‌ کشید بزم‌ سرود                گمان‌ مبر که‌ سرشتند در ازل‌ گلِ ما

به‌ علم‌ غرّه‌ مشو کارِ مَی‌ کشی‌ دگر است       بهار برگِ پراکنده‌ را بهم‌ بربست‌

نظر به‌ خویش‌ فروبسته‌ را نشان‌ این‌ است       به‌ خاک‌ هند نوای‌ حیات‌ بی‌اثر است‌

در چمن‌ قافله‌ی‌ لاله‌ و گُل‌ رخت‌ گشود            ای‌ که‌ در مدرسه‌ جویی‌ ادب‌ و دانش‌ و ذوق

 

«امیر حسن دهلوی»

وی بهار را در 2 بیت این گونه به تصویر کشیده می‌شود:

نوروز رسید یاد می دار                                      گل پرده درید یاد می دار

قربان کردی دل ِحسن را                                   ای غیرتِ عید یاد می دار

 

«منور لاهوری»

که در زمان حکومت «سیک‌ها» سمت استانداری لاهور را به عهده داشت و در عین حال دانشمند، طبیب و مسلّط به زبان فارسی و عربی بود، چنین سروده است:

ساقیا فصل بهار است بیاور جامی        عمر چون می‌گذرد نیک برآور نامی

 

«غلام محمد خان لغاری»

برای چنین مضمونی این گونه سروده است:

ساقی نو است و باغ نواست و بهار نو                بلبل نواست و نغمه نو و گلعذار نو

 

هر کس که اندکی از آهنگ و وزن و موسیقی و ترنم‏ بهره‏ای داشته باشد، شوق فراوان برای سرودن شعری در مورد نوروز دارد بدین جهت در ادب فارسی و دری‏ و اردو و عربی و دیگر زبان‏های شبه قاره، اشعار نوروزی‏ بسیار فراوان است و شاعران در سرودن اشعار نوروزی از یکدیگر پیشی گرفته‏‌اند.

هرگاه اشعار نوروزی در پاکستان یک‏جا گردآوری شود از ده‏‌ها جلد کتاب بیش‏تر خواهد بود و نوروزنامه‏‌ها، قصیده‏‌ها و غزل‏‌ها یادگار نامه‌‏های‏ نوروزی است.

انتهای پیام/.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول