به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، پس از اجرای طرح پرداخت یارانه نقدی به مردم در دولت گذشته و حاشیهها و مشکلات فراوانی که در ابتدای این طرح به وجود آمد و در برخی موارد همچنان ادامه دارد این بار دولت تدبیر و امید اقدام به اجرای طرحی دیگر از این نوع البته با وجود اختلاف ظاهری کرد.
توزیع سبد کالای 80 هزار تومانی برای حمایت از بخشهای کمدرآمدتر جامعه برنامه سنگینی بود که دولت برای اجرای موفق آن وعده و وعیدهای فراوانی داد، پروژهای که در باطن خود به شدت خاطره برگههای "کوپن" را تداعی میکرد.
با وجود هشدار کارشناسان و اهالی فن، اجرای این طرح استارت خورد تا پس از مشکلات ریز و درشت فراوان آن، یک بار دیگر مشخص شود تا چه اندازه در برنامهریزی ضعیف هستیم.
سکانس اول؛ سرما، صف، گریه
یکی از فروشگاههای موجود در سنندج را به عنوان نخستین محل گزارش خیابانی خود انتخاب میکنم، ازدحام جمعیتی که از سرما در هم میلولند به خوبی قابل مشاهده است.
نزدیکتر که میشوم خودروی باری به محل میرسد تا برای قرار دادن مردم در صف، داربستهای فلزی نصب کند. میلههای آهنی که راننده و همکارش بدون توجه به مردم به این سو و آن سو پرتاب میکنند اولین مورد حاشیهای است که به چشم میخورد.
جمعیت به دو دسته زنان و مردان تقسیم شدهاند که با توجه به سوز سرما و توان مردان نسبت آنها بیشتر است، به میان زنانی که از سنین گوناگون در این محل گرد آمدهاند میروم و از آنها در خصوص کم و کیف طرح و مشکلات آنها میپرسم.
زنی حدود 50 ساله که مشتاق بیان درددلهایش است با بیان اینکه مادرش مستمریبگیر تأمین اجتماعی است میگوید: برای گرفتن سبد کالای او اینجا آمدم اما پس از گذشت 3 روز موفق به دریافت سبد کالای حمایتی نشدیم.
وی میگوید: روز گذشته موفق به ثبتنام خود برای گرفتن سبد کالا شدیم و به ما گفتند امروز برای تحویل کارت خود مراجعه کنید اما هنوز خبری از این موضوع نیست.
ساعت، 9 و 15 دقیقه صبح را نشان میدهد اما همچنان در فروشگاه بسته است که در این هنگام زن سالخوردهای نزدیک میشود و با التماس و با چشمانی گریان میگوید: پسرم تو را به خدا کاری کن که سبد کالای من را بدهند، به خدا قسم سرپرست چندین نوه قد و نیمقد هستم که همگی نیز دختر هستند.
از اینکه نمیتوانم کاری برای او انجام دهم شرمنده میشوم و میپرسم چند وقت است به فروشگاه مراجعه میکنی؟ در جواب میگوید: دیروز هم از ساعت 11 و 30 دقیقه صبح تا 19 در این محل ایستادم اما دست آخر چیزی به ما ندادند.
زن دیگری در میان صحبتهای ما میآید و اظهار میکند: در این چند روز که ما مراجعه کردهایم مسئولان فروشگاه تنها به مشتریان همیشگی خود و کسانی که با آنها آشناییی دارند سبد کالا را تحویل دادهاند.
سکانس دوم؛ جیغ بنفش
در میان مردانی که در جلوی فروشگاه تجمع کردهاند و به شدت عصبی به نظر میرسند مردی جوان که آرام و منطقیتر است میگوید: باید محلی را برای توزیع سبد کالا در نظر میگرفتند که سرپوشیده باشد تا این همه ملت اذیت نشوند.
وی با بیان اینکه برخی به جای سایر وابستگان ناتوان خود در صف حاضر میشوند میگوید: باید به گونهای ساماندهی میشد تا هر قشری در محل ویژه خود حضور پیدا کند نه آنکه همه اقشار به یک محل مراجعه کنند.
مردی میانسال به محض اینکه میداند خبرنگار هستم با لحنی تند خطاب به من میگوید: پس چرا مشکلات ما را برطرف نمی کنید، تا کی باید اینقدر به ما بیحرمتی شده و هیچکس پاسخگو نباشد.
وی با اشاره به نابسامانی در توزیع سبد کالای حمایتی میگوید: کسانی هم که سبد را تحویل میگیرند با کمبود تخممرغ مواجه هستند و به آنها گفته میشود در فرصتی دیگر مراجعه کنید.
در حال صحبت با وی هستم که داد و فریادی از میان جمیعت بلند میشود، فردی قوی هیکل که به گفته مردم حاضر در صحنه، مسئول فروشگاه است با مرد دیگری گلآویز شده و او را تهدید میکند.
با وجود آنکه در روزهای گذشته خودروی گشت نیروی انتظامی را در محل مشاهده میکردم اما امروز و در میانه این دعوا خبری از آنها نبود و این مسئله داد مردم را در آورده بود.
سکانس سوم؛ لوبیای داغ داریم
صحنه جالب این ماجرا دستفروشی است که با سه چرخه خود آرام به جمعیت نزدیک میشود، چشمهایش از خوشحالی برق میزند و لابد میگوید: اگر این چاه برای کسی آب ندارد برای من شاید نان داشته باشد!
از او میپرسم چرا اینجا آمدهای که با خوشحالی میگوید: در این سرما شاید مردم بخواهند با خوردن چیزی خودشان را گرم کنند و من نیز برای خدمت به آنها آمدهام!
در بساطش از نخود و لوبیا تا چای داغ وجود دارد، تخمه، آجیل و شکلات هم هست و با خود فکر میکنم شاید اگر این صحنهها به تصویر کشیده شود از فیلمهای جشنواره فجر که این روزها روی پرده است، مخاطبان بیشتری داشته باشد.
سکانس چهارم؛ شیشه را شکستند، مردم را پیچاندیم
به یکی دیگر از فروشگاههای موجود در سطح شهر مراجعه میکنم که در روزهای گذشته سبد کالا را عرضه میکرد اما در میان تعجب، امروز هیچ خبری از جمعیت و عرضه کالا نیست.
از مسئول فروشگاه میپرسم علت این قضیه چیست که در پاسخ میگوید: مردم ازدحام کرده و نظم را رعایت نمیکردند که حتی موجب شد شیشههای فروشگاه نیز شکسته شود.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر، این قضیه مانع فروش سایر کالاهای ما برای شهروندان شده بود و در نتیجه با هماهنگی استانداری پس از 2 روز توزیع، محل عرضه سبد کالا را به انباری متعلق به همین شرکت در پشت پاساژ "کورپه" منتقل کردیم و هماکنون در آنجا این اقلام عرضه میشود.
به انباری که وی آدرس داده مراجعه میکنم اما هر چه جستوجو میکنم نه خبری از مردم در آن حوالی است و نه کالایی درون این انبار خالی به چشم میخورد، راه یکی دیگر از فروشگاههای زنجیرهای در آن نزدیکی را در پیش میگیرم.
این فروشگاه از معروفترین محلهای عرضه کالاهای مختلف است که با کمال تعجب در آنجا نیز خبری از صفهای طولانی مردم نیست و تنها شهروندانی که قصد خریدهای دیگر دارند مراجعه کردهاند.
آنگونه که گفته میشود به همان دلیل ازدحام موجود در این فروشگاه، عرضه سبد کالا به 3 فروشگاه دیگر این سازمان در سطح شهر واگذار شده تا از بار ترافیکی در این میان کاسته شود.
در بازگشت از این فروشگاه از کنار انباری فروشگاه قبلی عبور میکنم که تازه در حال نصب داربست هستند و آنگونه که اندک مردم حاضر در محل میگویند قرار است از بعدازظهر سبد کالا در آن توزیع شود.
سکانس آخر؛ هماهنگی لازم انجام شده است
معاون بازرگانی داخلی سازمان صنعت، معدن و تجارت کردستان با اشاره به طرح اولیه برای توزیع 20 روزه سبد کالا در میان جامعه هدف میگوید: با تمدید این مدت تا آخر سال، هماهنگی لازم با شبکه توزیع کالا در استان شامل اتحادیههای کارمندان، فرهنگیان، کارگران، فروشگاههای زنجیرهای اتکا و رفاه برای اجرای هرچه بهتر طرح توزیع سبد کالای رایگان دولت در کردستان انجام شده است.
بختیار خلیقی مشکلات به وجود آمده روزهای اخیر در ارتباط با توزیع سبد کالا در کردستان را نیازمند همراهی و تعامل دستگاههای اجرایی مرتبط با این طرح دانست و گفت: بخشی از مشکل توزیع سبد کالای کردستان مربوط به بانکهای عامل است و با وجود اینکه برخی شهروندان مشمول دریافت سبد کالای رایگان دولت هستند اما بانکها نسبت به شارژ کارت آنها اقدام نکردهاند.
گزارش: کیوان قاسمی
انتهای پیام/79012/س40/ف4004