به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، بخشی از تاریخ هشت سال دفاع مقدس ملت قهرمان ایران را در برابر متجاوزان بعثی تشکیل میدهد و سرگذشت آن مملو از حوادث تلخ و ناگوار است. در دوران اسارت، حوادثی رخ داد که هیچگاه از فکر و یاد آزادگان محو نخواهد شد و فراموش شدن آن امری بسیار دشوار است.
جوانان کشور ما در دوران دفاع مقدس نیز با تاسی از اسرای کربلا رنج و تحمل اسارت را در طول هشت سال دفاع تحمل کردند.
سالهای اسارت، سالهای وفاداری به ولایت و نماد سرسپردگی و عشق به امام خمینی (ره) بود؛ پایمردی اسرا در اسارت، بار دیگر نشانه پیروزی ایمان بر فکر و خون و اسارت بر شمشیر و قدرت بود.
بیتردید، مردم بزرگوار ایران هرگز این قهرمانان را فراموش نخواهند کرد، چه آنهایی که در این راه از جان خود گذشتند و از میان ما پر کشیدند و چه آنهایی که با سری بلند و همتی ستودنی به آغوش میهن اسلامی بازگشتند.
سالها دوری از وطن و تحمل رنج و درد، البته در برابر آزادی و استقلال سرزمین مادری و حفظ آرمانها بهایی گزاف نیست لیکن صد البته که از یاد و خاطره مردم قدرشناس ایران عزیز پاک نخواهد شد.
ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیلالله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست دادهاند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شدهاند، مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم؟ زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی است که برای اعتلای کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی کردهاند.
طلوع دوباره زندگی
آزادگان آمدند همانطور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور. آمدند با همان صلابت همیشگی، همانطور که دیروز رفته بودند. امروز که آمدند، بوی اسپند و دود، بوی عطر خاطرات، و بوی مهربانی و انتظار فضای دلها را سرشار از شور و شعف کرد.
حس غریبی بود. عشق خودنمایی میکرد. اقاقیا به استقبال آمده و آفتابگردان صورت خود را به خورشید سپرده بود. نسیم، مژده وصل میداد. انتظار پایان یافت و بازگشت پرستوها، سخنی بود که هر پیر و جوانی ورد زبان خود کرده بود. پاییز اسارت و بهار آزادی بر شما مبارکباد.
آری، آن روز عشق طلوع کرد. همان عشقی که هشت سال پیش بدرقهاش کردیم و اینک به استقبالش میرویم. چشمهای همگان اشکبار بود، نه به خاطر غم و اندوه، بلکه اینبار از شوق وصال؛ چرا که وعده خدا محقق شده بود «اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا؛ به درستی که پس از هر سختی آسانی است».
تندیس استقامت/ دوقلوهای آزاده
مصیب و مختار، دوقلویی هستند که در نوجوانی، دو سال طعم تلخ اسارت را در زندانهای رژیم اسفناک صدام کشیدهاند و تنها دوقلو آزاده در استان آذربایجانشرقی محسوب میشوند.
دوران اسارت اگرچه دوران سخت و دشواری است اما گاها خاطراتی در ذهن نقش میبندد که مرور آنها ما را به یاد آنهایی رهنمون میکنند که انواع شکنجهها و آزار و اذیت دشمن را متحمل شدند تا ما امروز سرافزار و استوار گام برداریم و امنیت و آرامش ایران اسلامی زبانزد مردم دنیا باشد.
مصیب و مختار نوجوان هر دو در 31/4/67 در منطقه عملیاتی میمک پس از رشادت و پایمردی فراوان به اسارت دشمن درآمدند و به اردوگاه تکریت عراق منتقل شدند البته در تکریت بیش از 20 اردوگاه وجود داشت که این دو برادر هر کدام در اردوگاه زندانی شدند و تا مدت یکسال پس از اسارت خبری از هم نداشتند.
دوقلوها که وابستگی زیادی به هم دارند هر روز حسرت و آرزوی دیدار هم را میکشند تا یک روز مصیب به بیماری شدیدی دچار میشود وی را به بیمارستانی در تکریت منتقل میکنند نگهبانی که در آنجا وجود داشت وی را با برادر دیگرش عوضی میگیرد و به شک میافتد که چگونه این از اردوگاه فرار کرده و به بیمارستان آمده که خلاصه پس از کتککاری مفصل مصیب متوجه میشود که برادرش در تکریت در یکی دیگر از اردوگاههاست بالاخره پس از چند روز التماس و اصرار مصیب به مختار میرسد و همچون دو کبوتر یکدیگر را در آغوش میکشند و یک سال دیگر در کنار هم در انتظار آزادی لحظه شماری میکنند تا اینکه پس از دو سال با پذیرش قطعنامه 598 در 13/6/69 به دیار خود شهرستان ملکان و به روستای امیرغائب برمیگردند.
آزادگان نوجوان در سال 71 هر دو به استخدام آموزش و پرورش در میآیند و اکنون پس از سالها خدمت در انتظار بازنشستگی هستند.
مرور هشت سال دفاع مقدس که تبلور غیرت؛ عزت و ایثار و فداکاری رزمندگان و جوانان بیادعای خاک پاک میهن اسلامی است ما را بر آن میدارد که یادمان نرود برای این وطن و آب و خاک سرهایی داده شد تا سرهایمان سالم بماند، اسارت رفتند تا ما آزاد باشیم چشم و گوش و پا و اعضا دادند تا چشم و گوش ما بصیر و آگاه باشد.
و سخن آخر اینکه ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود،،،،،رنج دوران بردهایم،،،،،ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود،،،،،خون دلها خوردهایم.
نیمه پنهان دفاع مقدس
آزادگان ما، وارثان شهیداناند و ماندند تا نامشان را گرامی و راهشان را ادامه دهند.
این از معراج برگشتگان، اینک با حضور خود در جامعه، آمدهاند تا در صحنههای سازندگی حماسهای دیگر بیافرینند و همدوش همسنگران دیروزشان، روح بزرگی و صلابت را در جامعه بدمند. اینک رسالت ما، به ویژه نسل جوان این است که با دنبالهروی از سیره این سرافرازان، کشور خود را در برابر دشمنان به کمین نشسته بیمه کنیم. باید قدر این گنجینههای ارزشمند انقلاب را دانست؛ آزادمردانی که در اوج عزّت و پایداری به وطن بازگشتند و با صلابت و ایستادگی، برای خدمت در سنگر سازندگی ایران آزاد و آباد در صحنههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آماده و مقاوماند.
این یادگاران دفاع مقدس و روزهای آتش و خون، با گامهای مطمئن و دلهای سرشار از عشق و ایمان به خدا و وطن، برای رسیدن به قلههای فتح و ظفر ایستادهاند؛ پس ما نیز باید صبوریشان را ارج نهیم و پای غفلت بر آن نگذاریم.
ضرورت ترویج فرهنگ اسارت
آزادگان، گنجینههای ارزشمندی هستند که در درون آن، فرهنگ انسانساز دوران اسارت نهفته است. ثبت وقایع اسارت، پلی است برای انتقال فرهنگ اسارت از درون اردوگاهها به شهرهای میهن اسلامیمان، ایران.
بر حاملان این فرهنگ است که ضمن حفظ آن، چارهای نیز برای ترویج آن بیندیشند. در زمینه بیان این فرهنگ، از سه ابزار خط، تصویر و انتقال به صورت سینه به سینه میتوان بهره گرفت، اما مهم این است که بیان فرهنگ اسارت، امری حیاتی و کاری بس سترگ برای جامعه جوان ماست. بنابراین، نظام اسلامی باید از همه امکانات موجود در این حرکت ارزشی فرهنگی بهرهبرداری کند، تا اثر مجاهدت و مقاومت وصف ناپذیر این رسولان انقلاب، به صورت فرهنگ مصور و مکتوب و به مثابه کلید راه هدایت برای نسل آینده و همه بیداردلان و آزادگان جهان محفوظ بماند.
ضرورت دیگر، چاره اندیشی در ترویج این فرهنگ در جامعه است و تأثیرپذیری فرهنگ شهر از فرهنگ جبهه و جنگ مقاومت در اسارت»
انتهای پیام/60001/ق40/د1000