به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان، محله سرپله شهرستان کاشان نخستین روز آخرین ماه سال 1310 را به خوبی به خاطر دارد روزی که صدای گریه نوزادی فضای منزل آیتالله سید احمد مصطفوی حسینی کاشانی را از شادی پر کرد اشک و لبخندهایی که خبر از ورود سید محمد باقر به دنیای فانی را میداد.
سید محمد باقر تنها هفت سال وقت داشت تا از نعمت دوگانه پدری و استادی سید احمد بهرهمند شود چراکه زمستان عمر پدر در بهار زندگی او مقرر شده بود؛ هر چند که آغوش گرم مادر و دستان پرمهر دایی هنوز بود اما اثری از سایه حمایتگرانه وجود نداشت تا جایی که گذر چشمهای سید محمد باقر به نگاه پدرانه استادی دیگر یعنی آیتالله میر سید علی یثربی مرجع بزرگ شیعیان افتاد.
کویر کاشان نمیتوانست تشنگی طلبه جوان را برطرف سازد و تنها توانست سه سال سید محمد باقر را در درون خود نگه دارد و ناگزیر در سیر علوم دینی باید مقصدی دیگر انتخاب میشد در این هنگام بود که قرعه به نام قم افتاد.
سید محمد باقر نوجوان را حتی عشق به زیارت معصومه خوبیها نتوانست بیشتر از دو سال در قم نگه دارد تا این طلبه مشتاق علم چون ماهی در جستوجوی دریای بزرگتری باشد که بتواند وسعت بیشتری برای حرکت دانشطلبانهاش فراهم کند و در این هنگام بود که کبوتر عزمش بر ایوان نجف نشست.
آری انگار حریم حرم جدش تنها جایی بود که توانست این کبوتر بیقرار را 23 سال جلد خود کند و حتی حس غربت و شرایط سخت اقتصادی نیز نتوانست سید محمد باقر برنا را به ترک نجف اشرف راضی سازد.
همای سعادت بر دوش طلبه جوان کاشانی نشسته بود چون توانست کلامش را با «علم کلام» صاحب الغدیر پیوند زند و در محضر جانشین آیتالله قاضی طباطبایی فانوس «فلسفه» خود را روشن سازد و توانست در جوار بزرگانی چون سید ابوالقاسم موسوی خویی، مجتبی لنکرانی، جمال بلاغی، سید عبدالاعلی سبزواری و میر حسین یزدی زانوی تلمذ بزند.
اما بهرهبردن از نفس اساتید و نگاه مجتهدان و مجاورت با حرم حیدر کرار تنها مایه دلخوشی سید محمد باقر در نجف نبود بلکه این سفیر کاشانیها در دوران مستأجری دیار علی(ع) توانسته بود قند همسایگی همنشینانی چون سید علی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی و جعفر سبحانی را نیز در کام بگذارد و مصاحبت با دوستانی عالم را در حجرهای هر چند محقر تجربه کند.
نه تنها پیمودن راه فقه و اصول بلکه گذراندن معبر تفسیر و اخلاق نیز سید محمد باقر را نتوانست از ورود به دریچههای بیشتر معرفتی منصرف سازد به فسلفه علاقهمند شد اما معذوریتی در کار بود چراکه به علت برخی ملاحظات مطالعه این علم جذاب اما حساس در حوزههای علوم دینی تحریم شده بود تا زمانی که این مانع نیز برطرف شد و جوان حقیقتجوی کاشانی نزد حاج شیخ عباس قوچانی به یادگیری فلسفه مبادرت ورزید.
دیگر کم کم گذار سپیدی بر محاسن محمد باقر مصطفوی افتاده بود و سالشمار زندگیاش عدد 40 را نشان میداد آری دیگر سید کاشانی جوان نبود و با توجه به سختی روزگار دچار وضعیت دشوار جسمانی شد تا جایی که آیتالله خویی با وجود اشتیاق فراوان این شاگرد میانسال، با مهر تکلیفش نامه رجعت سید محمد باقر را به زادگاهش صادر کرد.
گوهرشناسان کاشان نیز نگذاشتند غبار دلتنگی بر دل طلبه دیروز و استاد امروز بنشیند و هر روز به امید برگرفتن توشهای از خوان علم سید محمد باقر به سرای او وارد میشدند و از سال 1351 به روایت تقویمهای خورشیدی تا پایان عمر کاشانیها و حتی سایر همسایگان این منطقه از نفس صاحب مجموعه «طهارات ثلاث» بهرهمند شدند.
اما اکنون دیگر طنین موعظه شیخ آرام و البته ناآرام در طلب علم کاشانیها در مساجد و اماکن مذهبی منطقه کویر به گوش نمیرسد چراکه چند ساعت است که با کارت دعوت حضرت حق به سرای باقی شتافته و در بزم یاران دیرینهاش حاضر شده است؛روحش شاد یادش گرامی...
انتهای پیام/63009/ک40/ض1002