به گزارش خبرگزاری فارس از یزد، عزاداری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) در شهرستان بافق به طور عمده در دهه اول محرم همراه با آیین ویژهای برگزار میشود و هنوز رنگ و بویی از سنتهای دیرینه در سوگواریها به چشم میخورد.
گرچه این بخش از فرهنگ هم از تاثیر تکنولوژی و رسوخ سایر فرهنگها در امان نمانده و در برخی از زمینهها، فقط جلوههایی از آنها در اذهان بزرگسالان باقی مانده و نسل جدید از آنها بیخبرند.
به عنوان نمونه، مدتهاست هیئتهای جنی، عربی، بنیاسد، قمهزنی و درویشان منسوخ شدهاند اما در این گزارش به بخشهایی از این مجموعه فرهنگی پرداخته میشود.
هیئت بنیاسد
در تاریخ منقول است که پیکر شهدای کربلا سه شبانه روز در میان آفتاب و ریگهای گرم کربلا افتاده بود و کسی جرات نمیکرد اجساد مطهر آنها را دفن کند تا این که زنانی از قبیله بنیاسد که در آن حوالی زندگی میکردند، در هیئتی ناشناس و در لباس مردانه برای تشیع و تدفین شهدا حرکت کرده و پیکر شهدای بیسر که توسط امام سجاد (ع) شناسایی شدند را دفن کردند.
پس از آن واقعه در تعدادی از شهرهای شیعهنشین از جمله شهر بافق، همه ساله گروهی از افراد ظهر روز عاشورا در قالب هیئتی به نام بنیاسد به عزاداری میپرداختند.
عزاداران بافقی عبای سیاه بر تن کرده، آستینهای خود را بالا میزدند و کمر خود را با شال میبستند و در حالی که بیل و کلنگ در دست و حصیر همراه داشتند، عزاداری و نوحهسرایی میکردند و در پایان در یکی از قبرستانهای نزدیک رفته و به طور نمادین شهدای کربلا را دفن میکردند.
یکی از اشعاری که در نوحهسرایی آنها با زبانی تلفیق از عربی و فارسی خوانده میشد، این بیت شعر بود:
«یا هُوَ حَتیَّ وین چه با
جسمت سیاه و بالنده فا
اندر زمین کربلا»
اکنون بیش از 30 سال از منسوخ شدن این هیئت و فرهنگ آیینی میگذرد و دیگر کسی به این شکل و شمایل عزاداری نمیکند.
هیئت درویشان
تعدادی از بافقیها لباس سپید بلند بر تن، رشمه بر کمر و تبر زین بر دوش در قالب هیئتی به نام هیئت درویشان، روز عاشورا به عزاداری میپرداختند که این سنت نیز به تاریخ سپرده و منسوخ شده است.
هیئت عربهای بادیهنشین
جمعی از مردم بافق در شکل و شمایل عربهای بادیهنشین با سر و وضعی آشفته و نامرتب، لباسهای بلند عربی و شال بافته شده از پشم شتر بر کمر، عزاداری و سوگواری و نوحهسرایی میکردند.
آنها بیشتر برای مظلومیت طفل 6 ماهه نینوا، حضرت علیاصغر نوحه عربی میخواندند و جوش دوره میزدند.
یکی از نوحهها چنین بود: «لَیتَ کم فی یوم عاشورا جمیعا تَنظرونی
کَیف مِن تقصیر طفلٍِِ فَعَوَو من الیمونی
یا سیدا ما عربیم
یا فاطمه بنت نبی».
هیئت جنی
سالهای پیش در دهه محرم، هیئت دیگری در بافق راه میافتاد و عزاداری میکرد که معروف به هیئت جنی بود.
در تاریخ داریم که زعفر جنی در روز عاشورا محضر امام حسین (ع) رسید و اجازه خواست با لشکرش به یاری امام بیاید اما اجازه نیافت به همین مناسبت ایام تاسوعا و عاشورا، عدهای از عزاداران بافقی در قالب این هیئت به برگزاری مراسم و آیین خاص میپرداختند.
این عده صورتهای خود را سیاه و چارقد حریر زرد یا قرمز بلند بر سر و حوله یا پارچه دور تا دور بدن خود میبستند به طوری که شناخته نشوند، آنگاه نوحهسرایی میکردند.
بخشهایی از نوحه آنها چنین بود:
«زعفرا برگرد برو اندر وطن
روز و شب کن ناله و افغان به من
زعفرا بنگر که حالم مضطر است
بر دلم داغ علیاکبر است».
ظهر عاشورا عزاداران در نقش اجنه و در میان آنها یک نفر که لباس سفید بر تن، تاج سپید بر سر و قمه در دست داشت و بر تخت نشسته بود، در نقش زعفر جنی در خیابان شهر بافق ظاهر میشد.
هیئت جنی را که اینک از بین رفته است، مرحوم حسن درویش، محمد رشید، غلامحسین قاسمزاده، حسین امیرزاده، محمد میرعلمی، حاج خلیل، اکبر بمانیپور و دیگران راه میانداختند.
هیئت قمهزن در بافق به صورتی متفاوت / بدعتی که با فتوای علما برچیده شد
تا حدودی نحوه عمل و عزاداری این هیئت با هیئتهای دیگر متفاوت بود کسانی که تمایل داشتند در قالب این هیئت عزاداری کنند شب تاسوعا نزد مسئول هیئت ثبتنام میکردند و او به اندازه نیاز طاقه پارچه چلوار سفید میخرید و به تعداد افراد که ثبتنام کرده بودند، کفن آماده میکرد.
عزاداران قمهزن بافقی صبح روز عاشورا به یکی از حمامهای عمومی شهر میرفتند و سرهای خود را از رستنگاه مو به اندازه چهار انگشت دست، میتراشیدند و از حمام بیرون آمده کفنپوش میشدند.
این عزاداران لحظاتی قبل از حرکت، محل تراشیده را مالش میدادند تا ورم کند و توسط سلمانی با تیغ، خراشی ایجاد میکردند، خون راه میافتاد سپس کمر خود را با زنجیر محکم میبستند با دست راست قمه و با دست چپ، زنجیر نفر بغل دستی را میگرفتند و راه میافتادند و در مکانهایی که مردم تجمع داشتند این هیئت حلقه میزد و یک نفر در وسط قرار میگرفت و سایرین او را دوره میکردند و به نوحهسرایی میپرداختند.
اینقدر مرثیهسرایی و عزاداری میکردند تا مقداری خون که از بدنشان میرفت، بیحال شده و بر زمین میافتادند در این صورت فرد بیحال را به درون یکی از خانههای نزدیک میبردند، زخمش را میبستند و شربت به او میخوراندند تا حالش بهتر شود.
نوحه این هیئت چنین بود:
یا عباس، یا عباس
سرم فدای عباس
یا عباس، دخیلم
درمانده و ذلیلم
این سنت نه به دلیل گذر زمان بلکه به دلیل اینکه از سوی علما حرام و بدعت شناخته شد در بافق همزمان با سایر نقاط کشور برچیده شده است و کسی تمایلی به انجام و اجرای این آیین ندارد.
هیئت زنجیرزنی
هیئت زنجیرزنی بافق را مرحوم غلامجسین قاسمزاده بنیان گذاشت. او در سفری که به کربلای معلی داشت، هیئت زنجیرزنی را دیده بود و پس از بازگشت به بافق عدهای از عزاداران را جمع کرد و آنها را در منزل خود تمرین داد.
ابتدا با زنجیرهای طولی زنجیر میزدند و عزاداری میکردند و در نخستین سال تشکیل این هیئت در روز اربعین حسینی از محله لرد حرکت کردند و به خانه مرحوم شریفی، جنب حسینیه «حوض بازو» رفتند که همه ساله مراسم روضهخوانی برپا میشد.
کم کم زنجیرهای افشان، جایگزین زنجیرهای طولی شد و از محلات مختلف هیئتهای زنجیرزنی حرکت کردند و در تکایا و حسینیهها به سوگواری پرداختند.
امروزه هر محله هیئت زنجیرزنی و سینهزنی دارد و شبهای دهه اول محرم، عصر و شب تاسوعا و روز عاشورای حسینی و سوم شهادت امام حسین (ع) در نظام نوبتبندی به حرکت در میآیند و به رسم عزاداری این امام مظلوم بر سر و سینه میزنند.
==============
گزارش از علیرضا مهرانپور
==============
انتهای پیام/2464/م40/ژ1001