به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، کربلا مسلخ عشق و محرم فصل عشق ورزی به اسوه جوانمردی، آزادی، عزت، کرامت و شجاعت است، محرم زنگار دلها را شستشو میدهد و دل را به عشق حسین (ع) پیوند میزند.
آیا ما ایرانیان شیعه و دل شیفتگان حسین،حق عزاداری صحیح را به جا آوردهایم؟!
متأسفانه افراط و تفریط ویژه ما ایرانیها، در این موضوع مذهبی – عقیدتی – نیز خود را نشان میدهد....
سالها پیش آن زمان که هنوز در ذهن و خاطره ما ایرانیها و به ویژه شهرهای کوچک و روستاها باقی است، و بر اساس یک بدعت ناپسند بیمبنا، عزاداران سر میشکافتند.خون خود را بر کفنها و پیراهنهای خود میریختند زنجیرهای تیغدار بر پشت میزدند و در عین حال خود را عزادار واقعی حسین(ع) میپنداشتند.حالا شاید آن بدعت کهنه و آمیخته با خرافه، تا حدودی از پیکره ایرانی جماعت، رخت بربسته، امّا تکنولوژی وفنآوری احساسات و اعتقادات ایرانی مسلمان را تهدید میکند. خرافات از پنجرهای دیگر وارد شده است.
حتی تا چند سال پیش بزرگترین و مدرن ترین دستگاههای چاپ و طراحی، نقاشان و گرافیستها هر روز تصویری خیالی از اهل بیت امام حسین(ع) نقاشی کرده و بر روی بنرهای تبلیغاتی و پردههای بزرگ بر دیوار و کوی و برزن و خیابانها نصب میکردند. به خیال اینکه ارادات خویش را به این آستان نشان دهند در حالی که این تصاویر بیپایه و اساس، هرگز نمیتواند نشانگر فلسفهی قیام عاشورا و نهضت کربلا باشد. متاسفانه اکنون تعداد بلندگوها، صدای بلند طبلها و تعداد آنها، مایه تفاخر گشته و آنچه صد البته در این بین مغفول میماند، آرامش و آسایش مردم و همسایهها و مهمتر از همه فلسفه اصلی قیام عاشوراست. در دهه اول محرم، تا پاسی از شب کوچهها و خیابانها شاهد قدرت نمایی بلندگوهاست! غافل از اینکه رعایت حقوق دیگران، حفظ شئونات اسلامی و احکام دینی خود نخستین پیام و فلسفه قیام عاشوراست شیفته حسین بودن خود راه و رسمی دارد. تلفیق وقار و متانت با شجاعت است. آمیختگی احترام و شأن و شوکت مسلمانی با نالههای صادقانه و جانسوز برای مظلومیت راه حسین است و گرنه شهری آشفته و پرهیاهو و لبریز از صدای سنج و طبل و بلندگوها هرگز نمیتواند با قطرهای اشک صادقانه در مظلومیت عاشورائیان برابری کند.
ای کاش موضوع به همان جا ختم میشد، چون شاهد به بازار آمدن برخی کاستها و لوحهای فشرده هستیم و میشنویم برخی از مداحانی را که به جای ترسیم تصاویری از فلسفهی قیام عاشورا به توصیف و شرح ظاهری قیامکنندگان دشت نینوا میپردازند.
با شعرها و جملاتی سخیف از زلف عباس میگویند و از لب غنچههای اصغر، از اندام زیبای قاسم میسرایند و از رعنایی قد اکبر! تصاویری که نه کسی دیده و نه استناداتی بر صحت این گفتهها وجود دارد. هرگز منکر زیبایی چهرهی حسین و یاران سیدالشهداء نیستیم، امّا اینگونه سطحینگری، عاشورای واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد.
چند سال پیش حتی شنیده شد که گروهی از جوانان به اصطلاح عزادار هیئتی درست کرده بودند و خودشان را «سگ حسین» مینامیدند.
اطلاق عنوان ایادی استکبار وتوطئهی دشمنان، بر آنها هرگز صحیح نیست، اما ما آن قدر عقل و شعور داریم که دیگر غبار و زنگار از چهرهی واقعی دین و عقیده بشوئیم و مروارید گرانبهای واقعیت را از صدف دین خویش بجوئیم. خرافهها و بدعتهای ناپسند و تعصبهای کورکورانه در همه جا، کمر اسلام و دین و عقیده را شکسته است. همان حقیقت محضی که در دشت کربلا و در بین کوفیان به ظاهر مسلمان سست عنصر گم شد و در دستان پلید ابن ملجم جان گرفت. شاید لازم باشد یک بار دیگر کتاب حماسه حسینی آیت الله مطهری و «شیعه علوی، شیعه صفوی» استاد شهید دکتر علی شریعتی را مرور کنیم. زنگار باید از چهره حقیقت و فلسفه قیام عاشورا شسته شود.
..........................
نگارنده: محمدامین خوشنیت
........................
انتهای پیام/60002/ش40/د1000