اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

به بهانه روز دانش‌آموز

شدم من گر به خون غلطان مخور غم مادر نالان

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی با در خطر دیدن منافع خود در ایران به مقابله با نظام جمهوری اسلامی برخاست و برای رسیدن به اهداف خود دست به ترفندهای مختلفی زد که ترور شخصیت‌ها و بمب‌گذاری برخی از اماکن چون بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در سال 73 هم از آن جمله است

شدم من گر به خون غلطان مخور غم مادر نالان

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی با در خطر دیدن منافع خود در ایران به مقابله با نظام جمهوری اسلامی برخاست و برای رسیدن به اهداف خود دست به ترفندهای مختلفی زد که ترور شخصیت‌ها و بمب‌گذاری برخی از اماکن چون بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در سال 73 هم از آن جمله است که در آن بسیاری از مردم، زنان و کودکان بی‌دفاع کشته شدند برخلاف شعار حمایت از حقوق بشر که مدام دم از آن می‌زند.

شهیده مدینه قاسمیان دختر 9 ساله تبریزی از جمله شهدای ترور حادثه بمب‌گذاری سال 73 بارگاه ملکوتی امام هشتم است که بعد از پایان امتحانات دوم ابتدایی همراه خانواده برای زیارت به مشهد می‌رود و روز عاشورا در حادثه بمب‌گذاری به شهادت می‌رسد.

متن زیر روایت لحظاتی از زندگی این دختر دانش‌آموز و معصوم است؛

شدم من گر به خون غلطان مخور غم مادر نالان

حیاط را چنان با دستان کوچکش آب و جارو می‌کند که گویی سمفونی عشق بر تن تب‌دار زمین می‌نوازد، از لبانش ترنم می‌تراود.

«شدم من گر به خون غلطان، مخور غم مادر نالان گلستان می‌شود ایران، از این گلها که شد پرپر» 

مدینه هرچه پر شورتر می‌خواند، پشت پنجره دل مادر بیشتر شور می‌زند، گویی که رخت در دلش چنگ زده باشند، بی‌تاب و پریشان خاطر، سخت برای مدینه دلتنگ می‌شود، از خودش می‌پرسد، چرا مدینه این گونه بی‌قرار است.

مدینه دخترک 9 ساله‌ای که روی پایش بند نیست، مدام از وادی رحمت و گلزار شهدا و شهدای مسجد می‌پرسد، او دنیایی نیست! که پایبند دنیا باشد، مهربان و دلسوز است و رفتار و منش او بیش از آن که تصور شود بزرگوارانه، ممکن نیست به پیرزن همسایه در خرید و مرتب کردن خانه‌اش کمک نکند، در کمک به مادرش که نمی‌شود دریغ کند و این مادر را بیشتر پریشان می‌کند، انگار می‌داند که روزی باید از دیدن مدینه چشم بپوشد.

مدینه با دوستانش در خاله بازی‌های کودکانه بازی نمی‌کند، واقعا زندگی می‌کند در دنیایی که مثل دستانش کوچک است اما کبوتر دلش وسعت آسمان‌ها را می‌شناسد، می‌داند رنگ آسمان برای پروازش حلاوت دلچسبی دارد.

روزهای پایانی خرداد سال 73 مدینه سال دوم ابتدایی را به اتمام می‌رساند و همراه خانواده راهی بارگاه آشنایی می‌شود تا غربتش در دنیا را با گریه‌های سوگواری سیدالشهدا بر ضریح ضامن آهو گره بزند، جسم کوچک مدینه دنیا را برنمی‌تابد، وسعتی را می‌جوید تا آرامش ابدی بیابد.

روز عاشوراست، صدای مهیبی همه زائران را مات و مبهوت در آستان امام هشتم سرگردان می‌کند و مادر مدینه پریشان‌تر از همه، نمی‌داند نشان مدینه را از چه کسی سراغ بگیرد اما مدینه نشان سعادتمندیش را از آستان هشتمین ستاره آسمانی، وادی خوبان به سمت وادی رحمت تبریز ترسیم می‌کند.

..................

رقیه غلامی

.................

 انتهای پیام/60001/ع30/د1000

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول