به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، اثرات مثبت ورزش تا جایی است که عدهای حیات سالم در عصر حاضر را بدون ورزش امکانپذیر نمیدانند و معتقدند ورزش باید از دوران کودکی در افراد نهادینه شود.
بنابراین توجه به ورزش مدارس که زیربنای ورزش در بزرگسالی محسوب میشود، از اهمیت ویژهای برخوردار است. از منظر اجتماعی نیز تربیت بدنی و ورزش، یک رویکرد اجتماعی خاص است که با توسعه و گسترش آن در جامعه، روابط اجتماعی افراد مستحکمتر و سلامت جسم و روح و شادابی آنها تضمین میشود. روابط اجتماعی و تربیتبدنی و ورزش بر یکدیگر اثر متقابل دارند و در تامین بهداشت روانی همه اقشار جامعه علیالخصوص - کودکان و نوجوانان- نقش به سزایی دارند.
موفقیتها و شایستگیهای تحصیلی نیز در صورت داشتن جسم و روان سالم، سریعتر و آسانتر به دست میآیند و اگر در پروراندن هر کدام از آنها قصوری صورت پذیرد، خلاف مقصود خواهد بود.
از سویی کارشناسان بر این باور هستند «خانواده، مدرسه و جامعه» سه عامل مهم در بروز و ظهور بیماریهای روانی محسوب میشوند که مسلما حل این مشکلات هم در بطن همین نهادها نهفته است. در نتیجه در هر برنامه و طرح مربوط به «توسعه بهداشت روانی و سلامت افراد» باید هر سه عامل فوق مورد توجه قرار گیرند. محیط روانی انسان شامل تمام عواملی است که روی رفتار فرد اثر میگذارند.
هر قدر دانشآموزان از این رفتارها و آشفتگیهای ذهنی دورتر باشند، در یادگیری دروس موفقتر و با انگیزهتر عملی میکنند. یکی از علمیترین و موثرترین راهکارهای غلبه بر آشفتگی ذهنی و رسیدن به آرامش فکری پایدار، «ورزش و انجام حرکات ورزشی روزانه مناسب و مستمر» است.
ورزش در مدارس علاوه بر ایجاد شادابی و نشاط، باعث بالا رفتن توان جسمی و ذهنی کودک میشود و در نتیجه باعث افزایش اعتماد به نفس، روحیه انتقادپذیری و مقابله با مشکلات و مسائل روزمره میشود.
ورزش مدارس در سایر کشورهای دنیا
در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا و حتی کشورهای در حال توسعه، ورزش در مدارس این کشورها، تنها عامل کنترل درونی و بالابردن توان جسمی و روانی دانشآموزان نیست، بلکه زیربنای ورزشی قهرمانی نیز محسوب میشود. به همین منظور فرآیند «استعدادیابی» و برگزاری «لیگهای منظم و مسابقات فصلی» دو فاکتور اصلی و اساسی در سیاستگذاریهای کلان ورزش در مدارس این کشورها به حساب میآیند.
در واقع سیاستگذاران ورزش در کشورهای پیشرفته با جدی گرفتن مقوله ورزش- به ویژه در مدارس- در وهله اول مانع کژتابیهای ذهنی و جسمی دانشآموزان میشوند و همانطور که اشاره شد، از عامل جذاب و موثر ورزش، در کسب موفقیتهای علمی توسط دانشآموزان و ایجاد مدرسه سرزنده و پویا بهره میجویند و در وهله دوم ورزش قهرمانی را مدنظر قرار میدهند و با انجام تستهای مختلف، برگزاری مسابقات فصلی منظم و اجرای فرآیند علمی استعدادیابی، قهرمانان فردا را از میان دانشآموزان امروز انتخاب میکنند و با برنامهریزیهای بلندمدت، سعی در کسب یا حفظ جایگاههای ارزشمند ورزشی در رقابتهای جهانی و المپیک دارند.
سنگ بنای ورزش در مدارس ایران
در کشور ما نیز نخستین سند معتبر در خصوص توجه به تربیت بدنی در مدارس، به قانون اساسی فرهنگ کشور مربوط میشود که مصوب سال 1290 است و در آن بر ضرورت تربیتبدنی در کنار تربیت علمی و اخلاقی تاکید شده است.
با گذشت زمان و مشخص شدن تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم تربیت بدنی در رشد ابعاد جسمانی، اجتماعی، عاطفی و روانی دانشآموزان، گرایش به تقویت بنیانهای تربیتبدنی در مدارس افزایش یافت تا اینکه در سال 1306 بر اساس قانون مصوب مجلس شورای ملی درس تربیتبدنی و ورزش به مدت یک ساعت در هر روز در برنامه آموزشی دورههای تحصیلی منظور شد ولی به دلیل کمبود نیروی انسانی متخصص این مقدار به دو ساعت در هفته کاهش یافت.
بعدها در سال تحصیلی 35- 1334 اداره کل تربیتبدنی وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد اصلی برنامهریزی و نظارت بر تربیتبدنی مدارس تاسیس شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گروه درسی تربیتبدنی فعال شد و راهنمای برنامه درسی تربیتبدنی در دوره ابتدایی در سال 1384 به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید. (رشد آموزش متوسطه)
اما متاسفانه عدم هماهنگی بین تولیتهای مختلف ورزش در کشور، باعث شده با وجود استعدادهای بیشمار ورزشی در بین دانشآموزان، مسئولان ورزش کشور نگاه مهربانانهتری به مقوله ورزش قهرمانی داشته باشند تا ورزش مدارس! جالب اینکه این بزرگواران بدون ایجاد بستر مناسب و لازم در پرورش استعدادهای ورزشی و جدی گرفتن مقوله ورزش در مدارس، همه ساله از صید مدالهای رنگارنگ المپیک سخن به میان میآوردند که کمتر هم به این مقصود میرسند! در صورتی که برنامهریزی و قهرمانپروری باید از سنین کودکی آغاز شود و با ایجاد پایگاههای استعدادیابی، نسل جوان و جویای نام را هدایت کرده، آنها را در مسیری که احتمال موفقیت آنها بیشتر است، حرکت داد.
هر چند در سالهای اخیر با استخدام چند هزار معلم ورزش علیالخصوص در مدارس ابتدایی گامهایی در توسعه ورزش برداشته شد ولی باید بپذیریم پیشرفت ورزشی - که بیشک در سلامت روان جامعه و کسب موفقیتهای علمی هم تاثیر به سزایی دارد - با استخدام چند هزار معلم ورزش محقق نمیشود و به عبارتی شرط لازم است ولی کافی نیست.
کاش به جای اضافه کردن یک ساعت درس تربیتبدنی به صورت تئوری، در بخش استعدادیابی سرمایهگذاری میشد و دانشآموزان با توجه به استعدادشان، رشته هماهنگ با فیزیک جسمی و بدنی خود انتخاب میکردند.
از مهمترین جنبههای استعدادیابی ورزشی، به کارگیری مربیان کارآمد و با دانش از سنین مدرسه است. متاسفانه در آموزش و پرورش مجربترین و بهترین مربیان که باید در سطوح پایه استفاده شوند، در دبیرستانها به کار گرفته میشوند و حتی در آموزش و پرورش طرحی وجود داشت که قرار بود مربی ورزش از سالهای اول، دوم و سوم ابتدایی حذف شود که مورد اعتراض کارشناسان قرار گرفت و فعلا اجرای این طرح منتفی شده است.
جالب است که بدانید در تمامی مدلها و الگوهای استعدادیابی زمان و یا سن افراد مستعد باید بین شش تا 18 سال باشد که عملا نشان میدهد دوران تحصیل بهترین سن و یا به عبارت علمیتر «تنها سن استعدادیابی در جوانان» است.
از سوی دیگر تکامل و شکلگیری انجام حرکات ورزشی صحیح یک ورزشکار از سنین کودکی آغاز میشود و اگر کسی در سنین پایه شیوه صحیح انجام یک حرکت ورزشی را نیاموزد در بزرگسالی تغییر این رفتار ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد بود. اما در مدارس ما در سنین پایه عملا موقعیت استعدادیابی صحیح و آموزش اصول اولیه حرکات درست وجود ندارد. حتی در خارج از آموزش و پروش هم به علت عدم درآمدزایی کافی در این سطح مربیان رغبت لازم برای کار در سنین پایه از خود نشان نمیدهند و همگی در سطوح بالاتر که از نظر درآمدی و سطح افتخارات به صرفهتر است مشغول فعالیت هستند.
علیایحال به نظر میرسد تصمیمگیری در مورد ورزش مدارس هم به صورت جزیرهای است و انسجام و هماهنگی مسئولان به چشم نمیخورد، چرا که هر از گاهی بخشنامههایی صادر میشوند که در عمل حتی در همان سال اول نیز به طور کامل اجرا نمیشوند و در سالهای بعد به طور کلی فراموش میشوند.
اجباری شدن ورزش صبحگاهی 14 دقیقه در صبح، طنابزنی در پایه دوم، آموزش شنا در پایه سوم و آموزش ژیمناستیک در پایه چهارم و ... از جمله بخشنامههای سالهای اخیر بودند که در عمل (لااقل در بسیاری از شهرها) به مرحله اجرا در نیامدند ولی وزارت آموزش و پرورش مانور زیادیروی آنها داد.
نهادینه کردن ورزش با اجباری شدن ورزش تفاوت دارد و بهتر است مسئولان طرحهایی را مطرح کنند که دانشآموزان با طیب خاطر و بدون دغدغه از آنها استقبال کنند. کمبود امکانات و وسایل ورزشی و نبود سالنهای ورزشی از دیگر مشکلات بسیاری از مدارس کشور است که اجرای برخی طرح را عملا غیرممکن میسازند.
برگزاری لیگهای ورزشی در آموزش و پرورش
از دیگر مولفههای تاثیرگذار در شناسایی استعدادها به روش غیرسیستماتیک و بالا رفتن روحیه شادابی و نشاط در بین دانشآموزان برگزاری لیگهای منظم شهرستانی، استانی و ملی است.
امروزه بسیاری از ادارات نظیر نیرویهای نظامی و انتظامی، کمیته امداد، بنیاد شهید، بنیاد بیماریهای خاص، اداره آب و فاضلاب، انجمن پرستاران کشور و ... نسبت به برگزاری مسابقات متمرکز کشوری اقدام میکنند. اما در وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش با بیش از یک میلیون معلم و چند 10 میلیون دانش آموز دریغ از یک لیگ ساده و معمولی!
شاید در وهله اول برگزاری چند لیگ منظم دانشآموزی در سطح ملی کمی هزینهبردار به نظر برسد ولی برگزاری لیگهای استانی و شهرستانی در صورت حمایت مسئولان و بخش خصوصی با کمترین هزینه قابل اجرا خواهد بود، حتی در سالهای اول میتوان این لیگها را به صورت متمرکز و در سالهای بعد به صورت رفت و برگشت اجرا کرد.
در حال حاضر فقط مسابقات آموزشگاهی بین دانشآموزان برگزار میشود که با توجه به برگزاری این مسابقات در ساعات درسی، بدون تماشاگر و در پشت دربهای بسته برگزار میشود و بالتبع تاثیری در بالا بردن روحیه نشاط در سایر دانش آموزان نخواهد داشت.
امید است مسئولان نظام سلامت و آموزش کشور، ورزش در مدارس را به عنوان یک واحد درسی صرف در نظر نگیرند و با برنامهریزی منسجم و استفاده از تمام ظرفیتهای موجود زمینه استفاده علمی و اجتماعی از این مقوله تاثیرگذار را فراهم کنند تا علاوه بر دستیابی به اهداف کوتاه مدت ورزش نظیر شادابی و سلامت جسم و روان، اهداف بلندمدت نظیر موفقیت در ورزش قهرمانی نیز حاصل شود.
به امید آن روز
==============
گزارش: وحید حاجسعیدی
==============
انتهای پیام/2307/ش40/چ3000