خبرگزاری فارس – زهرا زنگنه: فقط میدویدم تا به اتوبوس برسم امروز دیگر نمیشد، اگر دیر برسم سر کار حکم اخراجم حتما روی میز انتظارم را میکشد. هر روز بابا میگه «دختر ماشین من رو ببر» اما من که همیشه معتقدم میشه از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کرد گفتم «نه تا اتوبوس هست سواری نه». پلههای خانه را دو تا یکی کردم و خود را به کوچه رساندم، «وای کلانتر محله رو چه کنم؟ چطوری از دست اون فرار کنم؟ مثل همیشه روی چهارپایه دم در مغازهاش نشسته است و زاغ سیاه مردم را چوب میزند و همه کسانی هم که خدای نکرده مسیر حرکتشان از آنجا باشد باید بایستند و عوارض بدهند. اینکه کجا میروند؟ چه کار میکنند؟ مامان اینا خوبن؟ راستی فلانی چطور است و....».
کوچه خلوت بود جز دو تا گربه که به دنبال غذا بودند، صندلی کلانتر بود، اما خودش نبود من هم فرصت را غنیمت شمرده و شروع به دویدن کردم هر وقت به سر کوچه میرسم استرس رد شدن اتوبوس را دارم گوشهایم را تیز میکنم تا صدای حرکت اتوبوس را بشنوم؛ وقتی رسیدم آه از نهادم بلند شد وای دیر رسیدم، باز هم رفت نگاهی به ساعتم انداختم من به موقع رسیده بودم، اما چرا اون زودتر رفته بود؟
چند وقتی بود که نیم ساعت به نیم ساعت اتوبوس سر ایستگاه میرسید اما انگار نمیشه طبق قانون بود پنج دقیقه زودتر از همیشه رسیدم، اما انگار اتوبوس بیمعرفتی کرده بود.
تاکسی هم که الحمدلله کم است، احتمالا اتوبوس بعدی میره تا 25 دقیقه دیگه. چارهای نداشتم مجبور بودم مسیری رو که دویده بودم برگردم و ماشین را بیارم، همیشه در محل کارم به همکارانی که با ماشین شخصی میآیند غر میزنم حالا انگار نوبت خودم شده، ای وای حالا ترافیک را چه کنم؟»
به هر حال با خودرو پدر راهی محل کار شدم، در مسیر یک نگاهی به اطرافم انداختم اکثر ماشینها فقط یک سرنشین داشتند و البته من هم بودم. خوب من واقعا چارهای ندارم شایدم آنها هم مثل من دیرشان شده و چارهای نداشتند. در طرف دیگر خیابان اتوبوسهای تقریبا کم مسافر چشمانم را گرفت. اگر همه افراد حاضر در ماشینها را در یک جا جمع میکردیم به قطع به راحتی صندلیهای یک اتوبوس را پر میکردند بدون حتی ایستادن و به قول خودمان آویزان شدن از میلهها.
***
این روزها تعداد ماشینها از تعداد خیابانها بیشتر شده است هر کوچهای که قدم بگذاریم چندین ماشین پارک شده است و جلوی در هر خانه حداقل دو ماشین به چشم میخورد. این همه ماشین خیابان نمیخواهند؟ مسیری برای جولان دادن نمیخواهند؟ نمیدانم مقصر کیست؟ کارخانههای خودرو سازی یا شهرداریها که به اندازه خودروها خیابان درست نکردهاند؟
آلودگی موجود در هوا و بیماریهایی که به دنبال آن جان افراد بالاخص میانسال و کودکان را به مخاطره میاندازد از تبعات افزایش خودرو در سطح شهر است و حالا نیز با شروع مدارس و تردد سرویسهای مدارس باید شاهد آلودگی بیشتر و ترافیک سنگینتری در سطح شهر باشیم.
رشد بیرویه و روزافزون خودروها و افزایش جمعیت مشکلات اجتماعی، اقتصادی و آلودگی محیط زیست را موجب میشوند. ترافیکهای سنگین، هدر رفتن وقت، افزایش مصرف سوخت، خستگی و فشار روانی همه و همه زاییده وجود خودروهای تک سرنشین است.
مشکلات ترافیکی در گرو همت و اراده اجتماعی است؛ افراد باید بفهمند تک سرنشینی امری مخل در نظم شهر است و استفاده بیرویه از خودروهای شخصی نوعی بیفرهنگی و امری ناپسند محسوب میشود.
معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری قم خودروی تک سرنشین را عاملی بازدارنده برای مدیریت ترافیک دانست و اظهار داشت: این مسئله همیشگی نیست چرا که تنها در مواقع خاصی این موضوع رخ میدهد.
سعید عزیزنژاد افزود: با توجه به روحیه مردم در بحثهای فرهنگی تکسرنشینی با خودروها را در بعضی مسیرها ایراد نمیدانیم چرا که ما به رفاه حال مردم نیز اهمیت میدهیم.
وی معتقد است: تا جایی که بتوانیم از عامل بازدارنده استفاده نخواهیم کرد، اما در صورت نیاز و عدم رعایت توسط افراد ناچار به جلوگیری از تردد خودروهای تکسرنشین در بعضی مناطق خواهیم شد.
معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری قم به ارجحیت قرار دادن خودروهای پرجمعیت اشاره کرد و بیان داشت: در صورت عدم رعایت افراد و ایجاد ترافیک در بعضی محدودهها از تردد اتومبیلهای تکسرنشین جلوگیری به عمل میآید و در عوض فرصت را به خودروهای پرجمعیت میدهیم.
به گفته عزیزنژاد در خصوص خودروهای تک سرنشین جریمه و زور شاید تا حدودی حلال مشکل باشد، اما دائمی نیست. فرهنگسازی و آگاهی دادن به مردم نیز میتواند در کاهش استفاده از خودروهای تک سرنشین موثر باشد.
راههای متفاوتی برای جلوگیری از تردد خودروهای تکسرنشین وجود دارد؛ عزیزنژاد توسعه حمل و نقل عمومی و خطوط ریلی را مهم برشمرد و گفت: استفاده افراد از این وسایل عمومی نه تنها ترافیک موجود در شهر را کاهش میدهد بلکه حلکننده بسیاری از مشکلات خواهد شد.
***
کارم شده یکی دو تا کردن پلهها، رسیدم طبقه سوم و آرام آرام به سمت میز کارم حرکت کردم ترس تمام وجودم را گرفته بود و جرات نداشتم به هیچ کسی سلام کنم به گونهای رفتار میکردم که انگار نه انگار 45 دقیقه دیر رسیدم ولی همین که خواستم سر جایم بنشینم متوجه حضور فرد دیگری نزدیک صندلیام شدم. با قیافه حق به جانبی رفتم برای دعوا که در همان لحظه دوستم صدایم کرد و گفت: رئیس باهات کار داره، «وای فاتحم خوندس» رئیس خیلی به سر ساعت بودن و نظم اهمیت میدهد بارها به من گفته بود که اگر رعایت نکنم کاری به کیفیت کارم نخواهد داشت و ناچارا مجبور میشود با احترام حکم خانهنشینی را به من بدهد.
وارد اتاق رئیس شدم، خندهای که بر لب داشت کمی خیالم را راحت کرد همین که خواستم حرف بزنم گفت:«من به شما گفته بودم که به موقع بیایید، اما شما اصلا توجهی نکردید من هم ناچارم شما را به سمت پایینتری ارجاع میدهم تا درس عبرتی هم برای خودتان و هم دیگران باشید». در دل گفتم «باز خوبه مردونگی به خرج داد و اخراجم نکرد».
انتهای پیام/2258/ع40/آ3004