به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، حضور نیروهای خراسان در کردستان در دو بخش زمانی جداگانه پیش و پس از فعالیتهای هیئت حسن نیت دولت موقت قابل بررسی است.
در بخش اول و در جریان عملیات آزادسازی شهر پاوه استان کرمانشاه که توسط حزب منحله کومله اشغال شده بود و ضد انقلاب در بیمارستان بعضی از رزمندگان سپاه و ارتش و ژاندارمری را با سنگ سر بریده بودند و شهید چمران از جانب حضرت امام(قدس سره) ماموریت پیدا کرد که غائله را خاتمه دهد.
در این عملیات سپاه خراسان با 60 نفر از برادران پاسدار به کمک ایشان شتافتند. هجوم نیروهای خراسان از محل ژاندارمری شهر پاوه به دشمنان و الحاق به موقع با نیروهای شهید چمران و نجات نیروهای ژاندارمری زبانزد مردم ستم دیده منطقه شده بود که در خاطرات شهید چمران هم اشاره شده است. (دوستی صمیمی شهید با محمد رستمی فرمانده عملیات سپاه خراسان با شهید چمران از اینجا آغاز شد).
این عملیات در تیر و مردادماه سال 1358 انجام گرفت.
همچنین شرکت در عملیات آزادسازی شهر سنندج در درگیری اول نیز از افتخارات سپاه خراسان است که به کمک ارتش و خداجویان درگیر در آن خطه شتافتند و شهید حسین اشکذرنژاد که تنها فرزند ذکور بازمانده از پدر نزد مادر بود در این عملیات به شهادت رسید.
این عملیات با حدود 100 نفر از رزمندگان خراسانی در مهر و آبانماه سال 1358 انجام گرفت که متاسفانه با بیکفایتی سیاسی دولت موقت به طرح تخلیه کردستان منجر شد و شهر 2 از نیروهای ارتش و سپاه تخلیه و تحویل احزاب منحله کومله و دموکرات شد.
پس از شکست طرح هیئت حسن نیت برای مذاکره با ضد انقلاب و الزامی شدن برخورد شدید با نیروهای تجزیه طلب با دستور حضرت امام نیروهای خراسان مجدداَ در قالب سازمان گردانی به نام «گردان شهدا» در دهم فروردین 59 به کردستان اعزام و در پاکسازی دوباره سنندج شرکت کرد و سپس آزادسازی شهرهای دیواندره و سقز به نیروهای سپاه خراسان واگذار شد.
پس از آزادسازی شهر سقز در اوائل اردیبهشت سال 59 نیروهای خراسان در قالب یگانهای 100 نفری پایگاههای خود را در ساختمان ساواک، سیلوی گندم، ساختمان دخانیات، ساختمان شهربانی شهر و ساختمانی که معروف به مکتب قرآن بود (مقر قبلی کومله) تشکیل داد و مشغول انجام ماموریت شد و ضرورت نیاز به توسعه وضعیت برای تامین امنیت و سرکوب ضد انقلاب با درخواست و اعزام بیشتر نیروهای پاسدار خراسان بزرگ در قالب چند یگان که معمولاً به نام فرماندهان هدایت کننده یا مقر استقراری نامیده میشدند هیمنه قوی و با ارزشی را تشکیل دادند.
آرامسازی شهر سقز و حومه و جاده بوکان و آزادسازی جاده سقز به بانه با حمایت و شرکت امیر شهید صیاد شیرازی و نیروهای ارتش، بخشی از این فعالیتها بود. در این مقطع سردار شهید محمود کاوه مسئول عملیات نیروهای سپاه خراسان را بر عهده داشت. مسئولیتی که تا قبل از جنگ تحمیلی ادامه یافت.
شرح رشادتهای سردار شهید کاوه و خدمات تیپ ویژه شهدای خراسان در کردستان خود بحث مستقلی میطلبد که از حوصله این مقال خارج است. شرح کوتاهی درباره چگونگی شکلگیری لشکر ویژه شهدا را در ادامه همین بحث ملاحظه خواهید کرد.
مقابله با جریان کور تروریسم و کودتاچیانپیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و اقبال مردم ایران نسبت به نظام سیاسی مبتنی بر آموزههای دینی رشته بسیاری از گروهکهای سیاسی برای آینده ایران را پنبه کرد.
بیاعتنایی مردم ایران به گروههای وابسته به بیگانه سبب خشم سران این گروهکها شد و مخالفت با نظام نوپای جمهوری اسلامی از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز و با روشن شدن نتایج همهپرسی عمومی که به تعیین نوع نظام، یعنی نظام جمهوری اسلامی انجامید صورت آشکارتری گرفت.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در آبانماه سال 58 خطکشیهای نیروهای ضد انقلاب با مردم را آشکارتر کرد. پس از این واقعه بود که آمریکاییها برآشفتند و عناصر داخلی و مزدوران خود (مدعیان ملیگرایی، گروهکهای منافقین، توفان، سلطنت طلبهای تجزیه طلب، گروهک فرقان و ...) را دستور دادند تا به هر وسیله به نظام نوپای جمهوری اسلامی ضربه بزنند. آشوبها افزایش یافت. انقلابیون دروغی با افشاگریهای دانشجویان مشخص شدند. آنها که نقاب میزدند و خود را طرفدار امام معرفی میکردند تا شاید به مقام یا منسبی برسند عرصه را تنگ یافتند، خود علناً آشوبگری کردند.
در خراسان نیز، تحرکات این دسته از مخالفان و معاندان نظام نوخاسته جمهوری اسلامی شدت داشت. به عنوان نمونه گروهکهای تروریستی منافقین و فداییان خلق و سایر گروهها، دانشگاهها را تبدیل به اطاق جنگ کرده بودند (دانشگاه ادبیات و علوم پزشکی مشهد در خیابان دانشگاه، کوچه اسرار)، باشگاه علم، (علم نخست وزیر شاه و وزیر دربار بود) واقع در خیابان کوهسنگی مشهد و مقرهایی در خیابان بهشت (حد فاصل چهار راه دکترا و سه راه ادبیات مشهد) از جمله مراکزی بود که جولانگاه وابستگان به گروهکهای یاد شده بود که همگی بامشی حضرت امام مخالف بودند و ندای آمریکا را لبیک گفتند و با ایجاد موجی از تروریسم مردم بیگناه، نیروهای انقلابی و مسئولان را آماج حملات تروریستی قرار دادند.
در این غائله نیز برادران سپاه با کمک گرفتن از اقشار مختلف مردم متدین و دیگر نیروهای انقلاب، سفره تحرکات آنان جمع شد.
کودتای نوژه
در تیرماه سال 59 کودتای نوژه که توسط رابطین آمریکا سازماندهی شده بود در آستانه اجرا توسط عناصر خائن باقی مانده از رژیم طاغوت، کشف و خنثی شد.
سردار شهید بابا محمد رستمی که تعداد 80 نفر نیرو از برادران پاسدار خراسان را به منظور تعویض با برادران مستقر در کردستان همراهی میکرد، شب در پادگان امام حسن تهران به استراحت مشغول بودند تا روز بعد به مسیر ادامه دهند.
خبر کشف کودتا که منتشر شد، تقاضای نیروی آماده شد. شهید رستمی بلافاصله با نیروهای خود به جای کردستان عازم همدان شد و در دستگیری کودتاچیان و کنترل اوضاع شرکت کرد.
ماجرای طبس
آمریکاییها که از ایادی داخلی خود برای نابودی انقلاب و نجات گروگانها و تسلط دوباره بر ایران، نا امید شده بود، ابتدا روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران را قطع کرد و پس از آن طرح عملیات نظامی حمله برای نجات گروگان را طراحی کردند. آمریکاییها نیروهای دلتای خود را که نزدیک شش ماه در صحرای نوادای آمریکا با بهکارگیری بهترین رنجرها و کماندوهایی که با ایران آشنایی داشتند و بعضاً به عنوان مستشار نظامی در ایران میزیستند، تمرین کرده بودند در پنجم اردیبهشت 59 با چندین فروند هواپیما و بالگرد در صحرای طبس بر زمین نشاند.
گرچه خداوند عملیات آنها را با فرستادن ملائک و لشکریان باد و طوفان و شن ناکام گذاشت اما بلافاصله پس از افشای عملیات شکست خورده مذکور، برادران پاسدار سپاه خراسان به فرماندهی حجتالاسلام صفایی برای ممانعت از انهدام هلیکوپترها و تجهیزات نظامی و نقشههای عملیاتی بر جامانده آمریکا اعزام شدند که دستور بنی صدر برای بمباران هواپیماها، هلیکوپترها و تجهیزات بر جا مانده به شهادت برادر پاسدار فرمانده سپاه یزد به نام محمد منتظر قائم و انهدام اسناد مهم این دخالت نظامی انجامید.
در این ماجرا نخستین نیروهایی که به منطقه رسیدند پنج نفر از برادران سپاه یزد بودند و پس از آن نیروهای سپاه خراسان با بیش از 50 نفر از مشهد، قاین، بیرجند و طبس خود را به منطقه رساندند.
سایر فعالیتها
همزمان با انجام عملیات فوق سایر فعالیتهای تکمیلی برای تکمیل سازمان سپاه خراسان ادامه یافت. از جمله
الف- تشکیل سپاه پاسداران در شهرها و عضوگیری و سازماندهی نیروهای انقلابی متدین با حساسیت فراوان صورت میگرفت.
ب- بسیاری از نیروهای انقلابی، آموزش نظامی ندیده بودند. در این زمان ضرورت تشکیل پادگان آموزشی احساس شد و بخشی از پاسداران خراسانی با استقرار در پادگان امام رضا(ع) واقع در خیابان سردادور مشهد (مرکز آموزش سپاه دانش زمان شاه)، مشغول تربیت پاسدار در ابعاد عقیدتی، سیاسی و نظامی شدند.
ج- گسترش سپاه محدودیتهای مکانی و واحدهای پشتیبانی و خدماتی را نمایان میساخت. سپاه با احساس ضرورت با استقرار در محلهای مصادرهای از دستگاههای رژیم منحوس پهلوی نیازهای خود را برطرف میکردند به عنوان مثال از استقرار پاسداران در آموزشگاههای ایران و آمریکا در ابتدای خیابان کوهسنگی، ساختمان چهار طبقهای در خیابان بهار و مرکز ساواک در میدان ملکآباد میتوان یاد کرد. در سایر شهرستانها نیز وضعیت مشابهی وجود داشت و بیشتر مناطق استقرار پایگاههای سپاه، اماکن نهادها و ادارات منحل شده رژیم گذشته مانند دفاتر حزب رستاخیز بود.
ادامه دارد ....
انتهای پیام/2202/م30/ض1002