ماجرای مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای ورود به فاز اجرایی، مشخص بود که در سایه مقولهای به نام «تحریمها» شکل میگیرد و تعبیر و تفسیر خواهد شد.
تحریمهایی که به اذعان صاحبنظران داخلی و به گواه عقل، در اوج خود فقط تأثیری 20 تا 30 درصدی در اقتصاد ایران دارند اما متأسفانه با لفاظی عدهای در داخل و قرار گرفتن در پروپاگاندای رسانهای پذیرندگان هژمونی آمریکا، گاهی بعنوان بزرگترین مشکل ایران و مسبب الاسباب تمام معضلات مردم جلوه داده میشوند.
این در حالی است که مدعیان این تئوریها و کسانی که جز شرایط شعب ابی طالب را نمیشناسند، اولاً باید به این سوال پاسخ بدهند که چه شده است که مسئله تحریمها که 35 سال علیه مردم ایران و در شدیدترین حدّ ممکن خود اعمال میشدهاند؛ به ناگاه و از بین گزینههایی مثل تهدید نظامی، پرونده هستهای، ماجرای حقوق بشر و ... تبدیل به اصلی ترین گزینه آمریکا برای فشار بر ایران می شود و ثانیاً آیا این عده حاضر هستند بدون مغالطه، به بیان میزان سهم تحریمها در اقتصاد و معیشت مردم ایران بپردازند یا خیر؟!
به سخن دیگر، آنها باید به مردم بگویند که وقتی رئیس بانک مرکزی، اظهار نظری ناصحیح را در مسئله نرخ ارز مطرح میکند و این مسئله سبب گرانتر شدن ارز میشود؛ تحریمها در این ماجرا و در این گران شدن یک شبه چه نقشی دارند؟!
* قطار مذاکرات و ایستگاههایی بدون لغو تحریمهای اثرگذار
با تمام این اوصاف اما به نظر میرسد با اِمارهها و دلایلی، قطار مذاکرات آمریکا با ایران اسلامی در ریلی مشخص حرکت خواهد کرد.
ریل مشخصی که اگر کسی معتقد است در طول آن تحریمهای مهم و تأثیرگذار علیه مردم ایران لغو خواهند شد، احتمالاً در اشتباه است.
این نتیجه گیری به این دلیل است که بر اساس واقعیتهای زمین بازی و در نتیجهی مقاومت مردم و پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران، سایر ابزارهای فشار از دست آمریکا بیرون رفته و سران کاخ سفید فقط مجبورند دل به تأثیر 20 درصدی تحریمها خوش کنند و از آن بیشتر، امیدوار به تأثیرگذاری پروپاگاندایی باشند که تمام تلاش خود را در داخل و خارج از ایران مصروف داشته است تا بتواند با اهداف خاص، تحریمها را به دروغ به عنوان عامل اصلی تمام مشاکل اقتصادی و غیر اقتصادی ایران جا بزند.
دقت شود که در نگاه آینده پژوهانه به این فرآیند؛ آمریکا و کاخ سفید البته مجبورند که برخی خوش رقصی ها را با لغو یا تعلیق تعدادی از تحریم های غیر تأثیرگذار و کلی که اثرات چندانی بر ایران ندارند و یا برای خود آنها دارای مضارّی هستند، انجام دهند.
اقداماتی مثل اجازه ایجاد خطوط پروازی مستقیم بین تهران _ واشنگتن، تعلیق مدت دار برخی تحریمها، لبخند زدن به ایرانیان و احتمالاً برخی ساده گیریهای روادیدی از همین قبیل نمایشها خواهد بود.
نکته اما آنجاست که آمریکا برای حفظ فشار بر افکار عمومی و مسئولینی که بین دیپلماسی و انقلابی گری، اولویت را به دیپلماسی می دهند! هرگز اقدام به لغو مقولاتی مثل تحریم صادرات نفت ایران، تحریم معدنی، اجازه ورود هواپیماهای نو و تجهیزات یدکی آنها به ایران و کاهش ورود مواد مخدر به ایران؛ که از نظر خود، عاملان همان تأثیر 20 درصدی و اخلال در داخل ایران هستند نخواهد کرد.
در واقع اگر این اتفاق رخ دهد باید اینطور تصوّر کرد که یا دیگر کاخ سفید، کاخ سفید نیست و یا جمهوری اسلامی، آن محتوای همیشگی را ندارد.
به سخن دیگر، این رخداد فرضی در شرایط کنونی، فقط وقتی محقق می شود که اصل مواجهه هژمونی انقلاب اسلامی ایران و هژمونی دهکده جهانی آمریکا از ماهیت خود خارج شود و این قضیه در حالتی محال، دیگر برای هیچیک از دو طرف مهم نباشد.
*حالت سوم تحلیلهای دوگانه پیرامون فرجام تحریمها
با این توضیحات همچنین باید اشاره کرد که برخی تحلیلها که میگویند آمریکا یا همه تحریمهایش را لغو میکند و ما پیروز میشویم یا تحریمهایش را لغو نمیکند و دروغهایش آشکار میشوند؛ چندان استاندارد و حاوی تمام استقرائات لازم نیستند.
این حالت صفر و صدی است. به سخن دیگر، حریف را نباید تا این اندازه دستکم گرفت و اساساً باید توجه کرد همانطور که امام راحل نیز در دهه شصت و در رهنمودی منتشر شده، به وزارت اطلاعات فرموده بودند، «آنها (آمریکاییها) در زمینههای مختلف دارای سابقه میباشند. یکمرتبه کار به جایی نرسد که متوجه شوید آنها شما را فریب دادهاند.»
حالت سوم از نظر دور مانده این است که قاعدتاً آمریکا قصد دارد بازی را به این سمت هدایت کند که در فرآیند مذاکره، همانطور که گفته شد، برخی تحریم های نه چندان اثرگذار و کلی را تعلیق و ای بسا لغو کند اما تحریم هایی که از نظر کاخ سفید تأثیرگذار و در فرآیند جنگ روانی مفید باشند را منوط به برداشته شدن «موانع»! کند.
و قسمت سخت ماجرا از همین جا آغاز خواهد شد.
دقت شود که وقتی دولت ما از بازی برد_برد سخن می گوید و اخیراً نیز کسانی در داخل، لفظ "موانع" را به کار بردند؛ این حرف به این معناست که برخی تئوریسین های طرفدار مذاکره، به برخی منفعت ها برای طرف مقابل نیز می اندیشند.
حال سوال اینجاست که آمریکا چه منفعتی را باید از این مذاکرات به دست آورد و یا چه موانعی باید برایش برداشته شود تا راضی به تعلیق و برداشتن همه تحریم ها علیه ایران شود؟
این سوال باید به اقتراح گذاشته شود و تحلیلگران با فراست، پاسخ های احتمالی آنرا کشف کرده و به بحث بگذارند.
*موانعی که برداشتنی نیستند!
اپیزود اشاره شده که شامل دورنمای فرضی تعلیق و لغو تحریم های غیراثرگذار یا نه چندان تأثیرگذار(در همان بازه تأثیر 20درصدی!) از سوی آمریکا و بروز "موانع" در پیشرفت مذاکرات آمریکا با ایران است اما یک بخش مهم و غیر قابل اغماض هم در رابطه با "موانع" گفته شده دارد.
بخش و شرایطی که در کلام سلیس تر باید بگویم طی آن قرار است قطار مذاکرات ایران و آمریکا با نقشه عده ای در داخل و خارج، در ایستگاه هجمه به سمت "موانعی" که قاعدتاً به جمهوری اسلامی مربوط هستند توقف کند.
با توجه به توضیحات و تحلیل هایی که در قبل از این خواندید، به نظر می رسد عده ای در حال آماده کردن بلندگوهایشان هستند تا مرثیه ها و واویلاهای فراوانی پیرامون "موانع" بر سر راه مذاکره بسرایند.(همانطور که در ابتدای دهه 80 و در ماجرای انرژی هسته ای این مراثی دروغین را سرودند)
و از اینجاست که پای فتنه گران، حلقه انحراف (که مدتها ملتمس مذاکره با آمریکا بود)، جریان اپوزیسیون و نشریات زنجیره ای با هدایت آمریکا به قضیه باز خواهد شد. که اعتراض به موانع داخلی پیشرفت مذاکرات را به بهانه دروغین حقوق مردم و با هدف ناآرام سازی کلید خواهند زد.
توجه شود که این جریان از هم اکنون نیز به این صورت وارد بازی شده است که تعلیق چند تحریم غیر اثرگذار را "لغو تحریم های ایران"! می خواند و بهبود وضعیت معیشتی مردم که باید در داخل به دنبال علل آن بود را به ادامه مذاکرات با آمریکا! و برداشته شدن موانع! از سر راه آن منوط می کند.
قوام بخش این آینده اشاره شده در قالب توطئه تحریم ها نیز نقشه اعتراف شده استکبار برای ناآرام سازی اقتصادی ایران است که مداقّه در آن نشان می دهد تمام قطعات پازلی که در تمام طول این مطلب بیان شد؛ چگونه استعداد جفت شدن با یکدیگر و تکمیل یک پروژه شوم را دارند.
پر واضح است که آن "موانع" داخلی اشاره شده در مسیر مذاکرات (که از هم اکنون نیز ایما و اشاره به سمت همین کلمه شروع شده است)، مزاجی دارند مساوی با "کوتاه آمدن رهبری و مردم از مواضع انقلابی"، "دست برداشتن ایران از حمایت از حزب الله، سوریه و محور مقاومت"، "نرمش ذلیلانه در مقابل آمریکا"، "کوتاه آمدن ایران از دستیابی به انرژی های نوین و فناوری های مورد نیاز کشور" و ...
و واضح تر آنکه این موانع برداشتنی نیستند.
و ایران اسلامی با برخورداری از همین خصلتها و پیشرفتها است که بی اغراق در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و می رود تا در آستانه تشکیل تمدن اسلامی، به هژمونی برتر دنیا تبدیل شود.
باید آگاهانه مواظب بازی آمریکا و سرسپردگانش بود.
واژه "تحریمهای ظالمانه" و "موانعِ" برداشته شدن آنها که این روزها به کرّات شنیده می شوند، شاید توسط برخی با همان نیاتی مطرح می شوند که واژه هایی مثل "تقلّب" و "انتخابات آزاد" بیان می شدند...
مسعود یارضوی
انتهای پیام/