به گزارش خبرگزاری فارس، یک پرونده قتلعام دیگر به مجموعه قطور پروندههای این دسته از قتلها در آمریکا افزوده شد. صبح روز گذشته، یک نظامی نیروی دریایی آمریکا در داخل ساختمان مجتمع نیروی دریایی این کشور دست به کشتاری زد که دستکم به مرگ 12 نفر و زخمی شدن چند تن، از جمله یک افسر پلیس و یک نگهبان منجر شد که البته ضارب خود نیز در این درگیری جانش را از دست داد.
«آرون آلکسیس»، نظامی 34 سالهای که عامل کشتار اخیر بوده، در بین سالهای 2007 تا 2011 به صورت رسمی و تمام وقت در نیروی دریایی آمریکا فعالیت میکرده و مدتی نیز به عنوان پیمانکار نیروی دریایی آمریکا در بخش فناوری اطلاعات نیروی دریایی فعالیت کرده است اما تاکنون انگیزه وی از این اقدام خشونتبار مشخص نشده است.
هر چند شاید در آینده نزدیک علت اقدام آلکسیس مشخص شود، اما «نبودِ انگیزه خاص» در این نوع قتلعامها در آمریکا موضوع غیرعادی و غیر معمولی نیست. تقریبا یکسال پیش در 25 سپتامبر 2012، جوانی 20 ساله با اسلحه وارد مدرسه «ساندی هوک» در ایالت «کانتیکت» شد و 27 نفر از جمله 20 کودک دبستانی را به گلوله بست.
5 ماه قبل از آن نیز، یعنی می 2012، جوانی با نام «جیمز هولمز» که 24 سال سن داشت، با حمله به سینمایی در شهر آئورا کلرادو، 12 نفر از جمله یک دختر شش ساله را کشت و بیش از 50 نفر را زخمی کرد.
البته اینها تنها موارد تیراندازی در سال 2012 نبودند. مارس همان سال نیز، در شهر تولسا اوکلاهما یک مرد مسلح با تیراندازیهای پیاپی سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را هم به شدت مجروح کرد. چند روز پیش از آن نیز هفت نفر در واقعه تیراندازی در دانشگاهی در ایالت کالیفرنیای آمریکا کشته شدند. در این حادثه، فردی با تیراندازی در کالجی مسیحی در شهر اوکلند که اغلب دانش آموزان آن کرهای تبار بودند، پنج نفر را در محل کشت و از پنج مجروحی که به بیمارستان منتقل شدند، دو نفر در بیمارستان جان باختند.
حدود یک ماه قبل از این ماجرا نیز یعنی فوریه 2012، در واقعهی مشابهی در شهر چاردون در ایالت اوهایوی آمریکا، یک شاگرد دبیرستانی با تیراندازی به طرف دانش آموزان سه نفر را کشت.
سال 2011 نیز، گابریل گیفوردز، عضو مجلس نمایندگان آمریکا و 18 تن دیگر در ژانویه 2011 در گردهمایی عمومی در شهر توسان آریزونا هدف تیراندازی قرار گرفتند.
به این موارد میتوان تیراندازی سال 2002 در بلتوی، کشتار 32 دانشجوی دانشگاه ویرجینیا تک در آوریل 2007 و تیراندازیهای فورت هود تگزاس در 2009 را نیز افزود. آوریل 2009 همان سال نیز در بینگهامتون نیویورک، جیورلی وانگ، 41 ساله، 13 نفر را در مرکز مهاجرت «مجمع مدنی آمریکا» کشت و سپس دست به خودکشی زد.
سال 1999 نیز در 32 کیلومتری سینمایی در شهر آئورا کلرادو، دو دانش آموز دبیرستانی به نام کلمباین، 13 تن را به ضرب گلوله کشتند. 16 اکتبر 1991 در تگزاس نیز جرج هنارد در یک کافهتریا با نام «لوبی» شروع به تیراندازی کرد و قبل از اینکه دست به خودکشی بزند، 23 نفر را به کام مرگ فرو برد که 20 نفر نیز در این حادثه زخمی شدند.
5 سال قبل از این حادثه نیز در آگوست 1986 پت شریل، کارمند 44 ساله اداره پست در ایالت اوکلاهاما که در شرف اخراج بود، 14 نفر را در اداره پست شهر کشت و سپس به زندگی خود پایان داد.
جولای 1984 در کالیفرنیا، جیمز اولیور هابرتی، یک نگهبان اخراجی، 21 نفر را در یکی از رستورانهای مکدونالد به قتل رساند که خود او نیز به دست یکی از تکتیراندازهای پلیس کشته شد.
آگوست 1966 بود که چارلز وایتمن از برج ساعت مدرسهای به دانشگاه تگزاس در آستین شروع به تیراندازی کرد و قبل از اینکه خودکشی کند، 16 نفر را کشت و 31 نفر را زخمی کرد.
سپتامبر 1949 نیز در کامدنِ نیوجرسی، هووارد اونرو، نظامی سابق آمریکایی 13 نفر را در منطقه محل سکونتش از پای درآورد. روانپزشکها اعلام کردند او دچار شیزوفرنی است و به این ترتیب، او بدون محاکمه به یک بیمارستان روانی منتقل شد و در سال 2009 درگذشت.
با وجود این لیست بلند بالای کشتارها در آمریکا، در نهایت انتظار تغییر چندانی در قوانین کنترل سلاح در آمریکا را نمیتوان داشت. در واقع، این موضوع به امری روتین تبدیل شده که ابتدا قتل عامی روی میدهد و مدافعان کنترل سلاح در مورد احمقانه بودن این سهلانگاری سخن میگویند، اما قانون تغییری نمیکند و سپس ماجرا تا قتل عامی دیگر به فراموشی سپرده میشود.
علت تکرار این اتفاقات را باید در دو موضوع جستوجو کرد؛ یکی علاقه شهروندان آمریکایی به نگهداری و حمل سلاح گرم و دیگری لابیهای قدرتمند اسلحه. علاوه بر این، برای رئیس جمهور آمریکا هم، منع خرید و فروش سلاح در آمریکا، آنطور که در دور اول رقابتهای انتخاباتی خود روی آن مانور میداد، از اولیت چندانی برخوردار نیست.
باراک اوباما بعد از حادثه تیراندازی در واحد فرماندهی نیروی دریایی آمریکا در قلب پایتخت این کشور، ضمن ابراز تاسف، این حمله را بزدلانه دانست و «دستور داد» روز جمعه پرچم آمریکا به صورت نیمه افراشته بالا رود!
این موضعگیری ضعیف نشان میدهد اوباما که بعد از ماجرای تیراندازی در مدرسه «ساندیهوک» تلاش داشت، استفاده از سلاحهای گرم در آمریکا را محدود کند، با در بسته روبرو شده است چراکه طرح او مبنی بر اینکه سوءپیشینه خریداران سلاح بررسی شود با مخالفت کنگره روبرو شد. علت این مخالفت هم ناگفته پیداست؛ حضور و نفوذ بالای لابی سلاح در میان اعضا کنگره.
بیشتر طرفداران ممنوعیت حمل و نگهداری سلاح بر این باورند انجمن ملی اسلحه جلوی تصویب قوانین در کنگره را میگیرد. در واقع، علت اینکه چرا نمایندگان کنگره آمریکا برای وضع برخی قوانین به منظور کنترل و محدود کردن حمل سلاح تلاش نمیکنند، به وابستگی آنها به انجمن ملی اسلحه بر میگردد.
انجمن ملی اسلحه که به شدت از سوی تولیدکنندگان سلاح حمایت میشود، از منابع مالی فراوان و قدرت نفوذ و چانهزنی سیاسی فوقالعادهای برخوردار است و هیچ عدولی از حق حمل سلاح را که در قانون اساسی هم تصریح شده، بر نمیتابد. این سازمان امکانات فراوانی برای تبلیغ یا ضد تبلیغ همه کاندیداها دارد و این کار را بر اساس موضعگیری آنها نسبت به مسئله اسلحه انجام میدهد. آنها هوادارانشان را تهییج و مخالفانشان را بدنام میکنند. با استفاده از همین نقطه ضعف است که انجمن ملی اسلحه توانسته تاکنون به منویات خود در زمینه آزادی خرید و فروش سلاح نائل شود.
انتهای پیام/ص