رضا عابدیگناباد در گفتوگو با خبرنگار فارس در مشهد اظهار داشت: از روزی که تحولات اجتماعی در منطقه به شکل فراگیر شکل گرفته شاهد حواشی بسیاری در این تحولات هستیم که در این باره چند تئوری مطرح است.
وی افزود: تئوری اول که به تئوری تویتری و فیسبوکی شناخته میشود در چارچوب انقلاب تکنولوژی قابل تحلیل است که این تئوری با ادعای اینکه تکنولوژی در جهان به رشد قابل توجهی دست پیدا کرده رسانهها و شبکههای اجتماعی را عامل اصلی این حوادث معرفی میکند.
به گفته این کارشناس مسائل خاورمیانه، این تحلیل ریشهاش به حوادث میدانالتحریر و عکسی که منتشر شده و در آن در دست یک جوان لبتابی بود که صفحه فیسبوک روی آن نقش بسته بود، بر میگردد.
عابدی یادآور شد: طرفداران این تئوری آمریکا و جناح لیبرال جهان عرب هستند؛ دو فیلم مستند نیز بیبیسی انگلیسی و بیبیسی عربی که نمایی از تحولات مصر و جهان اسلام است با هدف معرفی این تئوری ساخته شده است.
وی در رابطه با تئوری دوم گفت: این تئوری توسط خانم رایس و دولت بوش در سال 2006 درست بعد از اتمام جنگ 33 روزه در امتداد طرح خاورمانه بزرگ مطرح شد و بعد از آن تئوری سوم که از طرف معمر قذافی و علی عبدالله صالح بیان شد که علت اصلی این تحولات اجتماعی را سلفیها و القاعده میپندارند که بر اساس آن، این افراد گروههای معارض خود را به گرایشات تند سلفیگری و تکفیری متهم میکنند.
عابدیگناباد در خصوص تئوری چهارم تصریح کرد: معتقدان به این نظریه بیشتر نگاه چپ و مارکسیستی به خود گرفتهاند و علت اصلی این حوادث را مشکلات اقتصادی، نابرابری و فساد بهویژه در کشور مصر، تونس تحلیل میکنند و تئوری پنجم نگاه ملی و عربی است که به ملیگرایان و ناسیونالیستها نسبت داده میشود.
وی تئوری ششم را چنین اعلام کرد که اولین بار به صورت برنامهریزی دقیق در چارچوب گفتمان بیداری اسلامی به ارایه تحلیل پرداخته است؛ در این راس، تئوری مقام معظم رهبری و سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی قرار دارد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: تئوری هفتم ترکیبی از نگاه اسلامی و نگاه عدالتمحور است که تحولات اخیر خاورمیانه را برخورد با نظام سلطه و امپریالیسم غرب تحلیل میکنند. این گروه به هر شکلی سلطه و اقتدار غرب را نفی و خواهان مبارزه مستقیم با آنان هستند که در این تئوری عدالتخواهی مبنای حرکت قرار میگیرد.
وی درجمعبندی تئوریهای موجود گفت: این هفت تئوری تاکنون برای تحولات خاورمیانه از سوی نظریهپردازان مطرح جهانی ارایه شده اما در خصوص تحولات سوریه که از ماهها پیش تا امروز متاسفانه برخی کشورهای خاورمیانه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر خود کرده به شکل دیگری باید به ارائه تحلیل پرداخت.
این کارشناس خاطرنشان کرد: تحولات سوریه خیلی پیچیدهتر و حساستر از آن است که بتوانیم در چارچوب تحولات منطقه خاورمیانه قرار داده و آن را تحلیل کنیم. آن چیزی که در کشورهای منطقه در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از تحولات میدانی سوریه است و متاسفانه در خصوص تحولات سوریه باید تاکید کرد که تحولات سوریه به جنگی تمامعیار فرقهای و مذهبی تبدیل شده است.
وی ادامه داد: در سوریه بیش از 26 فرقه و مذهب وجود دارد؛ 74 درصد اهل تسنن و 13 درصد علوی و 10 درصد مسیحی، سه درصد دروزی، بیش از یک میلیون آواره عراقی، 500 هزار آواره فلسطینی و 9 درصد کل جمعیت را کردها تشکیل میدهند.
به گفته عبادیگنابادی از اواخر سال 1920، شاهد فروپاشی امپراطوری عثمانی هستیم که غرب با سه دکترین تفرقه بین ادیان، (مسیحیان و مسلمانان در سودان یهودیان با مسلمانان)، اختلافات مذهبی شیعیان با اهل سنت و ایجاد ناسیونالیسمهای سکولار و ملیگرای پان ایرانیسم، پان ترکیسم و پان عربیسم، راهبرد کلان غرب در منطقه بعد از سال 1920 در قالب این سه دکترین تجلی مییابد.
وی گفت: تحولات سوریه را نمیتوان تنها در قالب بیداری اسلامی تحلیل و ارزیابی کرد چراکه اگر بیداری اسلامی در سوریه اتفاق افتاده بود هیچگاه معارضین سلاح به دست نمیگرفتند و دست به کشتار انسانهای بیگناه نمیزدنند.
عبادیگنابادی افزود: معارضین و تروریستهای سوری اگر ادعای اسلام داشتند چرا پرچم جمهوری اسلامی که نام الله در آن نقش بسته است و پرچم حزبالله لبنان که آیهای از قرآن را با خود به همراه دارد را به آتش بکشند. این دست اقدامات نشانگر این است که این افراد اصلاً اعتقادی به اسلام و حکومت اسلامی ندارند.
به گفته این کارشناس، مردم ما با سیاستها و حاکمان صعودی از روز اول انقلاب تا امروز مشکل داشتند اما شما یک بار ندیدید پرچم عربستان سعودی به آتش کشیده شود. در کجای اسلام آمده که مسلمانان، مخالفین خود را تکهتکه کنند؛ آن هم هموطن خود نه سرباز اسراییلی. کجای سنت نبوی این گونه جنایاتهای بشری دیده میشود.
شیوخ سلفی و وهابی سعودی باید بدانند آنان که فتوای قتل علویان، مسیحیان را در سوریه صادر میکنند باید منتظر زدن ریشه اسلام در خاورمیانه باشند.
وی خاطرنشان کرد: فضای سیاسی لبنان نسبت به سوریه بسیار بازتر است، اگر شما به لبنان رفته باشید در جنوب با نمادهای حزب و مقاومت روبهرو خواهید شد و چند متر جلوتر با نمادها و فرهنگ غرب که بیشتر متاثر از فرانسه هستند مواجه خواهید شد فضای سیاسی که در لبنان حکمفرما است بسیار متفاوت با فضای سیاسی حاکم در سوریه است.
عابدیگنابادی افزود: باید قبول کرد مشکلاتی در سوریه هم وجود داشته و بخشی از این حوادث که ما الان در کشور سوریه شاهد هستیم مربوط به مدیریت بحران در اوایل بحران میشود متاسفانه دستگاههای امنیتی سوریه به خوبی نتوانستند بحران را در روزهای اولیه مدیریت کنند.
وی افزود: اما در حقیقت باید گفت آن چیزی که بحران در سوریه را به اوج خود رساند تا حدی که تروریستها حتی به کودکان نیز رحم نکردند دخالت مثلت غربی به رهبری آمریکا و همپیمانان اروپایی خود و ضلع دیگر مثلث ارتجاع عرب منطقه به رهبری رژیم دیکتاتوری سعودی و قطر و همچنین ضلع سوم که مدافعان یک الگوی اسلام لیبرال و سازش کار به رهبری دولت در جنگ طیب اردوغان است.
عابدیگناباد یادآور شد: ضلع غربی این مثلث ایالات متحده آمریکا استکه با همراهی دولتهای فرانسه، انگلیس و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا و با کمکهای سیاسی و اطلاعاتی تروریستها را تجهیز و همراهی میکنند.
حمله به مراکز اطلاعاتی و امنیتی دولت سوریه که از یک ضریب امنیتی بسیار بالایی برخوردار است از توانایی القاعده و سلفیون سعودی خارج است و این حملات که گاهی به کشتار مسئولین بلند پایه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی سوریه منجر میشود به کمک همراهی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل و دیگر کشورهای اروپایی صورت میپذیرد.
به گفته وی، ارتجاع عرب نیز به رهبری رژیم دیکتاتوری سعودی و قطر با همراهی دیگر کشورهای مرتجع عرب منطقه ضلع دوم این مثلث را تشکیل میدهند. این ضلع به دلیل برخورداری از منابع سرشار نفتی بیشتر هزینههای مالی تروریستها و مخالفین دولت و مردم سوریه را تامین میکنند به نحوی که تروریستهای سازمان مجاهدین خلق، جدایی طلبان چچن، مزدوران لیبیای، سعودی، افغانی، گروهک تروریستی جندالشیطان و دیگر تروریستهای وابسته به القاعده را تجهیز مالی میکند.
عابدیگنابادی گفت: ارتجاع عرب و به خصوص رژیم دیکتاتوری سعودی بیشترین نقش را در مسئله استعفای کوفی عنان نماینده سازمان ملل در امور سوریه را بازی کرد و کوفی عنان وقتی با کشورهای ایران و ترکیه که نقش اصلی را در حل بحران سوریه بازی میکرد به هیچ عنوان دیداری با مقامات سعودی و قطری در بحث حل سوریه نداشته است. این مسئله باعث به شکست طرح کوفی عنان از سمت این ضلع مثلث شده است. طرفداران اسلام لیبرال به سرکردگی دولت رجب طیب اردوغان ضلع آخر این مثلث به شمار میآید.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: این ضلع بیشتر کار پشتیبانی، تجهیز و ارسال سلاح و مهمات را به تروریستها و مخالفین سوری را بر عهده دارد.
وی ادامه داد: مثلث غرب، ارتجاع عرب و طرفداران اسلام سکولار و سازش کار، سه هدف اصلی از دامن زدن به جنگ داخلی در سوریه را دنبال میکنند که این سه هدف عبارتند از دنبال الگوسازی نوعی از اسلام به نام اسلام سازش کار و یا به فرموده بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری امام خمینی (ره) اسلام آمریکایی، ایجاد نظام سیاسی با ظاهر اسلامی و مخالف دخالت دین در سیاست (سکولاریسم) و از بین بردن ریشه مقاومت با قطع ارتباط حزبا... با سوریه.
به گفته عابدیگنابادی در همین رابطه یکی از اعضای بلند پایه ارتش آزاد سوریه به صراحت اعلام میکند «هدف ما در سوریه زدن ریشه مقامت و از بین بردن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه میباشد»؛ جنگی که امروز جهان در سوریه شاهد آن است، جنگ گفتمانها است؛ جنگ بین گفتمان اسلام آزادیخواه و مقاوم با گفتمان اسلام آمریکایی.
این استاد دانشگاه گفت: یکی از مولفههای اصلی بیداری اسلامی که در کشورهای منطقه به وضوح دیده میشود مسالمتآمیز بودن تحولات اجتماعی است اگر این حرکتی که در سوریه ما شاهد آن هستیم در قالب بیداری اسلامی و یک حرکت دموکراتیک بوده است چرا از روز اول مخالفین اسلحه به دست گرفته و دست به کشتار مردم بیدفاع و حتی اعدام کودک 2 ساله به جرم علوی بودن میزنند؟
به گفته وی، به هیچ عنوان نمیتوان جنگ داخلی در سوریه را در قالب بیداری اسلامی تحلیل و ارزیابی کرد؛ اگر برای آمریکا و اتحادیه اروپا گسترش و بسط دموکراسی بسیار مهم است چرا از بسط و گسترش دموکراسی در بحرین، عربستان و یمن حمایت نمیکنند. امروز کسانی که ادعای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر در سوریه را دارند حتی برای یک بار انتخابات آزاد در این کشورها برگزار نشده است.
عابدیگنابادی یادآور شد: بیش از چند میلیون مسلمان شیعی در عربستان تحت ظلم و سیطره خاندان سعود قرار دارند که از آغاز تاسیس این سلسله خونریز و ظالم تا امروز حتی از پیش پا افتادهترین حقوق انسانی برخوردار نیستند؛ اما نمیدانم چه شده است که حاکمان و امیران آل سعود امروز بر طبل حمایت از دموکراسی و حقوق بشر در سوریه میکوبند در حالی که در کشور خودشان حتی خانمها حق استفاده از خودرو را ندارند.
وی افزود: رژیمهای ترکیه، قطر، عربستان و اردن و حتی رژیم اشغالگر قدس باید بدانند که تجهیز تروریستها و دامن زدن و برافروختن جنگ داخلی در سوریه به هیچ عنوان به نفع منطقه نخواهد بود و تشدید جنگ داخلی قطعاً موجب میشود که جنگ داخلی سوریه کمکم به یک جنگ فرقهای و مذهبی در سطح منطقه تبدیل شود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: اگر تحولات همین طور که هست ادامه پیدا کند در آینده نه چندان دور با توجه به جمعیت کردنشین ترکیه ما شاهد اقدامات تروریستی و جنگ داخلی کردهای ترکیه که مدت زیادی تحت ظلم رژیم ترکیه هستند خواهیم بود و کشور ترکیه هرگز روی آرامش را نخواهد دید.
وی افزود: رژیم سعودی نیز با اینکه قبل از شروع بازی باخت خود را پیشبینی میکرد دست به بازی خطرناکی در سوریه زد و تحولات در عربستان از شرق این کشور شروع و به مکه و مدینه نیز رسیده و حاکمان مستبد سعودی در آینده نزدیک به سرنوشت دوستان خود یعنی قذافی، علی عبدالله صالح، زینالعابدین بن علی دچار خواهند شد.
عابدیگنابادی گفت: عربستان با توجه به اقدامات مداخلهجویانه و تجهیز تکفیریها در منطقه به خصوص در پاکستان، افغانستان، لبنان، عراق و دیگر کشورهای اسلامی نقش اصلی جنگ فرقهای و مذهبی را در خاورمیانه بازی میکند قطعاً بحران در عربستان در حال رشد است و باد بهار عربی کمکم در عربستان شروع به وزیدن میکند و تخت سلطنت ملک عبدا... را واژگون خواهد کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که در صورت کنار رفتن بشار اسد از قدرت، آلترناتیوی برای وی وجود دارد، گفت: در این خصوص باید اذعان داشت که زمانی انقلاب به مفهوم واقعی کلمه به پیروزی میرسد که آلترناتیوی برای نظام قبلی وجود داشته باشد که با توجه به تحولات سوریه ما شاهد وجود این آلترناتیو نمیباشیم.
عدم وجود این آلترناتیو به این دلیل است که در گروههای تروریست و معارض دولت و مردم سوریه شاهد حضور بسیاری از تفکرات و نحلههای فکری از سکولار غربگر تا تفکر خواهان تشکیل رژیمی مثل رژیم عربستان و حتی طالبان در افغانستان هستیم.
عابدیگنابادی تصریح کرد: یکی از جریانات مخالف دولت بشار اسد جریان اخوان المسلمین است که باز جریان اخوان المسلمین به سه شاخصه غربگرا، سکولار و سلفی تقسیم میشوند.
قطعاً رژیم اشغالگر قدس و ایالات متحده آمریکا به هیچ عنوان تن به حکومت اخوان المسلمین در سوریه نخواهد داد و تکفیریها نیز هرگز راضی به حکومت سکولار و غرب نیز نمیشوند از این رو اگر چنانچه تروریست بر فرض محال موفق به پیروزی شود و بعد از کشتار وحشیانه در سوریه دولت مردمی بشار اسد را ساقط کند هرگز موفق به تشکیل دولت در سوریه نخواهد شد چراکه جنگ داخلی ملت و کشور سوریه را نابود خواهد کرد.
انتهای پیام/2202/م40/ض1002