به گزارش خبرگزاری فارس، «برخورد دوگانه با مسائل» در تار و پود سیاستهای دولتمردان آمریکایی تنیده شده. سیاستمداران هیچ کشوری به اندازه آمریکا از لزوم آزادی بیان و عقیده دم نزدهاند و به اندازه همانها هم برای زیر پا نهادن آن تلاش نکردهاند. علت هم دارد. در جایی که منافع آنها ایجاب میکند، از مفهوم آزادی بیان و عقیده به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهدافشان بهره میجویند و در جای دیگر، با توجیههای عجیب خود، این آزادیها را از همان مردم، سلب میکنند.
این ماجرا در جنگ سوریه کاملا ملموس است و ظهور و بروز دارد. در حالی که تا پیش از شروع این بحران، همواره برگزاری انتخابات به عنوان بهترین نمود اجرای دموکراسی در کشوری به شمار میآمد و نام فردی که از صندوق بیرون میآمد، حجت را بر همه تمام میکرد، اما ظاهرا، با شروع زد و خورد میان حامیان اسد و مخالفانش و نیز کودتای ارتش مصر علیه محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب این کشور، این مفهوم نیز تغییر معنا داده است. شاهد این مدعا، سخنان باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکاست که گفت: «دموکراسی تنها به صندوقهای رأی نیست، بلکه به نحوه برخورد با اقلیتها بستگی دارد و اینکه هرکس باید احساس کند که در کشور صدایی دارد که شنیده میشود.»
جاری شدن این سخنان بر زبان رئیس جمهور کشوری که داعیهدار آزادی بیان و عقیده و نیز دفاع از حق مشروع مردم است، به حدی عجیب بود که صدای رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه را در آورد. او در واکنش به اظهارنظر اوباما گفت: «الان غرب میگوید دموکراسی این نیست که نامی از صندوق رای بیرون بیاید، یا حداقل فقط این نیست که یک نام از صندوق رای بیرون آید، اما همه میدانیم که آنچه از صندوق رای برمیآید، در واقع همان خواسته مردم است.»
اما ریشه این تضاد را باید در تمایل آمریکا برای حذف یکی از محورهای مقاومت در منطقه جستوجو کرد. برای نیل به این منظور است که طی دو سال و اندی از شروع درگیریهای سوریه، آمریکاییها کمکهای همه جانبه خود را روانه سوریه کردهاند تا با تقویت مخالفان، زمینه فروپاشی و سقوط نظام بشار اسد را فراهم سازند.
آمریکاییها حتی استفاده دولت دمشق از تسلیحات شیمیایی را خط قرمز خود قرار دادند تا در زمان لازم بتوانند از آن به عنوان بهانهای برای دخالت نظامی آشکار در سوریه بهره بگیرند. در حالی که بارها، اخبار متعددی درباره به کارگیری سلاحهای شیمیایی منتشر شده بود، اما، اکنون، در این برهه، آمریکاییها از تصمیم خود برای اقدام نظامی علیه دولت اسد سخن به میان آوردهاند. شاید یکی از دلایل این تصمیم، فرسایشی شدن جنگ در سوریه و تحلیل رفتن توان گروههای شورشی مخالف باشد که دچار چند دستگی و اختلاف نیز شدهاند.
اما نکته اینجاست اوباما که زمانی هر گونه حمله به سوریه را به روشن شدن قطعیت نقش داشتن ارتش سوریه در به کارگیری سلاحهای شیمیایی منوط کرده بود، اکنون در حالی تصمیم خود برای دخالت نظامی در سوریه را در بوق و کرنا کرده است که تیم بازرسان سازمان ملل تازه عملیات تحقیق درباره حمله هفته گذشته در حومه دمشق را آغاز کردهاند و هنوز مشخص نشده کدام طرف مسئول این جنایت بوده است!
علت این کار هم نکتهای است که نوام چامسکی، تحلیلگر و اندیشمند آمریکایی به خوبی آن را تشریح کرده است. او در این باره گفته: « آمریکا با هر حرکت دموکراتیک در جهان مخالف است. علت آن نیز این است که آمریکا تمایلی به ایجاد نظامهای دموکراتیک مخالف با سیاستهای خود ندارد. آمریکا به علت سیاستهایش دشمنانی در تمام جهان دارد و به همین علت طبیعی است که از وجود نظامهای دموکراتیک که تمایل ملتها در رد سیاستهای آمریکا را دنبال می کند، نگران باشد.»
چامسکی افزود: «هنگامی که آمریکا از رژیم های دموکراتیک سخن میگوید، منظورش آن رژیم هایی است که از وی حمایت میکنند، اما اگر در همین کشورها انتخاباتی برگزار شود و دولتی با رویکرد مخالف آمریکا روی کار بیاید، واشنگتن این انتخابات را دموکراتیک نخواهد خواند، به عنوان مثال این اتفاقی بود که در انتخابات فلسطین در سال 2006 روی داد و جنبش حماس در جریان آن پیروز انتخابات شد.»
اشاره چامسکی به انتخاباتی است که نتیجه آن به نفع جنبش حماس تمام شد اما از آنجائیکه این نتیجه دلخواه آمریکا نبود، کارشکنی کردند و این پیروزی را به رسمیت نشناختند. همین کار باعث شد، فلسطین دو پاره شود و بخشی از فلسطینیها در رامالله و بخشی دیگر در نوار غزه مستقر شوند.
مجموعه این اتفاقات فقط یک معنا دارد؛ دموکراسیای مورد پسند آمریکاییهاست که فرد دلخواه آنها از صندوق رای بیرون آید. در غیر این صورت، کشور هدف آنها متهم به تقلب در انتخابات میشود و فرد پیروز آماج حملات متعدد از جمله فشارهای اقتصادی قرار میگیرد و اگر هیچ کدام از این اقدامات به نتیجه منجر نشود، راهکار نظامی در دستورکارشان قرار میگیرد و این دقیقا همان سناریویی است که در سوریه در حال اجرایی شدن است.
انتهای پیام/ر