«ویس ناصری» کارشناس مسائل سیاسی و فعال رسانهای افغانستان، در گفتوگو با خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، ریشه اوضاع کنونی افغانستان را در تحولات گذشته این کشور دانسته و اظهار داشت: افغانستان چندین سال پس از اشغال شوروی یکبار دیگر از سال 2001 مورد اشغال ایالات متحده آمریکا و ناتو قرار گرفت و این در حالی است که ورود آمریکا و اشغال این کشور بر اساس پیمان و تعهد بینالمللی یا برگزاری لویه جرگهای صورت نگرفته بلکه آمریکاییها نخست این کشور را اشغال و سپس با تشکیل «کنفرانس بن»، توافقاتی بدست آورند و در عین حال با کسب موافقتنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به اقدام نظامی در افغانستان، مشروعیت سیاسی بخشیدند.
وی خاطرنشان کرد که اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز پس از حمله نظامی به افغانستان، ببرک کارمل را در مسند قدرت قرار داد و پس از سالها چنین سناریویی دوباره در افغانستان تکرار و حضور نظامیان خارجی در افغانستان بر اساس خواست، منافع و برنامه قبلیشان در منطقه صورت گرفت. بنابراین تمام تحولات در این کشور ناشی از خواست آمریکا و اهداف استراتژیک منطقهای آن است.
ناصری تصریح کرد: واقعیت این است که آمریکا در ابتدا برای حضورش در افغانستان نیازی به حامد کرزی و لویه جرگه نداشت و اکنون نیز باقی ماندن پس از سال 2014 و ایجاد پایگاه نظامی در این کشور به خواست و میل آمریکا صورت میگیرد.
این در حالی است که اگر انتظار داشته باشیم که آمریکا برای بستن قرار داد و پیمان امنیتی به افغانستان آمده، سخت در اشتباهیم.
فعال رسانهای افغان بیان کرد: پس از 12 سال اشغال نیروهای خارجی، مقامات افغانستان اذعان میکنند که ارتش افغانستان کارآیی لازم را ندارد، نیروی نظامی نه تنها تجهیز نشدهاند بلکه تجهیزاتی که از زمان شوروی در افغانستان باقی مانده بود نیز توسط نیروهای آمریکایی از بین رفته و ارتش این کشور فاقد نیروی هوایی و نیروی زمینی با کارایی بالا است.
وی تاکید کرد: بایستی توجه داشت که آمریکاییها بر اساس هیچ پیمانی به افغانستان نیامدهاند و بر اساس هیچ پیمانی از افغانستان خارج نمیشوند در حالی که چانهزنیهای سیاستمداران افغان برای حفظ منافع و استمرار قدرت خودشان است.
ناصری افزود: اشغال افغانستان هدف اصلی نبوده و با هدف منطقهای و بینالمللی صورت گرفته و این کشور تبدیل به وسیله ای برای رسیدن به مقاصد سیاسی و ژئوپلتیکی آمریکا در منطقه و جهان شده است بنابراین توافقنامه امنیتی بر افغانستان تحمیل میشود در حالی که هیچ نوع مشروعیت ملی در این زمینه وجود ندارد و در نتیجه اشغال دائمی سبب جنگ دائمی در افغانستان خواهد شد.
در عین حال بایستی توجه داشت که در طول تاریخ افغانستان لویه جرگههایی برگزار شده که ابزار دست زمامداران بوده و امروز نیز برگزاری لویه جرگه برای امضا یا عدم امضای پیمان امنیتی درد افغانستان را دوا نمیکند.
آمریکا به دنبال همپیمانی با طالبان
کارشناس مسائل سیاسی افغانستان در تشریح رابطه دوامدار طالبان، آمریکا و واکنش دولت افغانستان نسبت به آن، اظهار داشت: دولت حامد کرزی برای مدتی مذاکرات سیاسی خود با آمریکا را متوقف کرد زیرا معتقد بود آمریکا به طالبان در قطر دفتر سیاسی داده است، در حالی که دفتر سیاسی قطر ماهها و سالها قبل مطرح شده بود. برای نمونه در «کنفرانس بن2» که در دسامبر سال 2011 در آلمان برگزار شد؛ حضور تیم کرزی و طالبان برای آغاز میانجیگیری بود، حتی قبل از این نیز آلمان مرکز مذاکرات مخفی سیاسی طالبان و کشورهای مختلف بود.
به هر حال دفتر قطر باز شد و دولت افغانستان برای مدتی مذاکرات را به بهانه اینکه طالبان بایستی با دولت و شورای عالی صلح مذاکره نمایند قطع کرد و این موضوع را شرطی برای امضای پیمان امنیتی با آمریکا عنوان کرد. بنابراین معتقدم که این تحولات بازی سیاسی است و تا زمانی که منافع طالبان در افغانستان تطبیق نگردد جنگ ادامه خواهد داشت.
ناصری ادامه داد: همانطور که از ابتدا در ایجاد طالبان ایالات متحده آمریکا، انگلیس، عربستان سعودی و پاکستان نقش حائز اهمیتی داشتند؛ در پایان خط جنگ نیز آمریکاییها به یک متحد واقعی و همپیمان نیاز دارند که عبارت است از طالبان.
از سوی دیگر، طالبان نیز با حمایت این کشورها در سطح منطقه بدنبال برپایی نظام مطلوب این گروه هستند.
وی خاطرنشان کرد که آمریکا با نظامهای سیاسی که در کشورهای عربی به عنوان دیکتاتوری مطرح است هیچ مخالفتی ندارد و ایجاد دموکراسی در افغانستان، جنگ با طالبان و القاعده و تروریسم بهانه ای برای اشغال افغانستان است. اگر آمریکا در پایان خط با طالبان به توافق برسد سیاست خود را در سطح منطقه و جهان اعمال خواهد کرد و البته این نگرانی نیز وجود دارد که که اگر آمریکا موفق به تامین استراتژی خود نشود، افغانستان را با خطر تجزیه مواجه سازد.
وی افزود: در نهایت این افغانستان و مردمانش باز هم قربانی خیانتها و جنایتهای مستکبران خواهد شد، بنابراین بازهم منافع ملی، صلح و آزادی مردم افغانستان پایمال میشود، روندی که چهار دهه افغانستان را قربانی زدوبندهای سیاسی قرار داده است.
افغانستان میدان رقابتهای منطقهای و جهانی
مدیر پایگاه اینترنتی «آزمون ملی افغانستان»، این کشور را میدان رقابتهای سیاسی منطقهای و جهانی دانست و گفت: افغانستان به میدان رقابتهای سیاسی منطقهای و جهانی و آزمایشگاه مختلف تسلیحات نظامی و جنگ نیابتی از کشورهای مختلف تبدیل شده است به عنوان نمونه پاکستان و هند در این کشور با یکدیگر میجنگند، همچنین آمریکا و سایر کشورها نیز در داخل افغانستان پنجه نرم میکنند.
این در حالی است که سیاستمداران افغان با توجه به منافع خاص خودشان به کشورهای مختلف روی آورده و از آنها به خاطر حفظ و کمک این منافع دعوت به مداخله کردهاند در عین حال از هر پیمان و معاهدهای به نفع خویش استفاده میکنند.
وی افزود: با نگاهی به تاریخ افغانستان درمییابیم که شاه شجاع زمانی برای به قدرت رسیدن، معاهده 11 مادهای را با انگلیسیها امضا کرد و اقدام به وطن فروشی کرد در حالی که امروز نیز افرادی برای منافع شخصی از مداخله کشورهای خارجی در امور افغانستان نیز استقبال میکنند.
فعالیت احزاب سیاسی مایوس کننده است
ناصری در مورد فعالیتهای احزاب در آستانه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نیز گفت که احزاب و گروههایی که به عنوان اپوزیسیون در کابل مطرح هستند، در گذشته گاهی در مقابل هم قرار گرفته بودند و حتی در بین خود نیز مشکلاتی داشتند، همچنین آنها یک دوره نظامیگری را طی کرده و امروز نیز در سیاست افغانستان حضور دارند.
این در حالی است که به خاطر منافع شخصی با یکدیگر ائتلاف میکنند، کاری که در گذشته بارها تکرار شد و دوباره این ائتلافها از هم پاشید در نتیجه فعالیتهای سیاسی که در بهبوهه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان صورت میگیرد بسیار مایوس کننده است.
انتهای پیام/خ