به گزارش خبرگزاری فارس، عربستان از ابتدای بحران سوریه نقش مهمی در این بحران داشت و در کنار ترکیه و قطر امیدوار بود که حکومت بشار اسد به سرعت سرنگون شود.
ترکیه، قطر و عربستان هرچند در هدف خود برای سرنگونی دولت بشار اسد متحد بودند ولی دارای اختلافاتی ریشهای بودند؛ ترکیه و عربستان با وجود اینکه طی چند سال اخیر روابط خود به ویژه در حوزه مالی و اقتصادی را گسترش داده بودند ولی این دو کشور از نظر استراتژیک با یکدیگر رقابت داشتند به ویژه با توجه به ماهیت دولت ترکیه که وابسته به اخوان المسلمین بود، این رقابت عمیق تر نیز شده بود.
روابط عربستان و قطر نیز به طور سنتی روابطی آمیخته با رقابت و خصومت بین دو کشور شیخ نشین بوده است.عربستان براین باور است که قطر باید در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس عمل کند و در راستای سیاستهای این شورا گام بردارد و این درحالی است که قطر به دلیل اینکه قانون نانوشته شورای همکاری درباره برادر بزرگتر بودن عربستان را قبول ندارد، همواره خاری در گلوی ریاض بوده است.
روابط نسبتاً خوب قطر با ایران(تا پیش از بحران سوریه)، قراردادهای یکجانبه امنیتی با آمریکا، حمایت از اخوان المسلمین، تلاش برای افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی و بین المللی خارج از چارچوب شورای همکاری خلیج فارس و مخالفت با طرحهای ریاض برای اتحاد نظامی و سیاسی در درون شورای همکاری برخی از زمینههای اختلاف دو کشور است که در کنار اختلافات مرزی تاریخی دو کشور میتواند دلایل خوبی برای روابط سرد آل سعود و آل ثانی باشد.
بحران سوریه نیز به عرصهای جدید برای اختلاف دو کشور تبدیل شد، قطر حامی اصلی اخوان المسلمین در سوریه بود و در کنار ترکیه تلاش داشت تا با پیروز کردن اخوان در تحولات سوریه، محوری اخوانی در منطقه تشکیل دهند. هرچند هدف مشترک مثلث دوحه، آنکارا و ریاض سرنگونی بشار اسد و تضعیف محور مقاومت به رهبری ایران بود ولی تفاوت خواستههای دو جناح حامی مخالفان سوری منجر شده بود که تشکلات موسوم به ائتلاف ملی معارضان سوریه از همان ابتدا به عرصه اختلافاتی تبدیل شود که همیشه مانع عملکرد تاثیر گذار این شورا به عنوان اصلی ترین نهاد سیاسی اپوزیسیون سوری شود.
عربستان حامی جناح لیبرالتر در مجموعه معارضان سوری بود و در مقابل ترکیه و قطر که قدرت بیشتری در درون تشکیلات داشتند، توانستند جناح اخوانی را در رأس قدرت قرار دهند.
دوحه و استانبول اتاقهای فکر مخالفان سوری بودند و در این میان عربستان تنها تاکید داشت که باید حمایت نظامی از مخالفان سوری را افزایش داد تا سریعتر فاز نظامی آغاز شود ولی با هدایت آمریکا، با قطر و ترکیه در عرصه تحولات سوریه هماهنگی داشت.
با شعلهور شدن بحران در سوریه، نگاه غرب نسبت به تحولات این کشور تغییر کرد؛ ترکیه و قطر درحالی که در ابتدا حامی گروههای اخوانی میانهرو بودند، به آرامی به حامیان اصلی گروه های تکفیری و سلفی تبدیل شدند و آنها را تقویت کردند که این مسئله باعث شد تا غربیها در حمایت خود از گروههای مخالف سوری تجدید نظر کنند.
در این میان آمریکا و فرانسه نیز نقش مهمی در این زمینه داشتند و تلاش کردند تا با کمک عربستان زمینه تقویت جناح لیبرال را در درون تشکیلات معارضان فراهم کنند.این فرایند با تحولاتی همچون تغییر امیر قطر و اعتراضات در ترکیه سرعت بیشتری به خود گرفت به طوری که در ماه جاری «احمد الجربا» از اعضای شورای مخالفان که به روابط نزدیک به دستگاه اطلاعاتی عربستان مشهور است، در رأس ائتلاف معارضان سوری قرار گرفت.
حضور احمد الجربا در پست ریاست ائتلاف و قدرت گیری معارضان نزدیک به عربستان این سوال را در ذهن مطرح میکند که باتقویت این جناح چه تغییری در تحولات سوریه ایجاد میشود و مخالفان به کدام سمت حرکت میکنند.
شاید اولین اثر این تغییر، تقویت جناج لیبرالتر در درون تشکیلات معارضان است که در واقع هم اخوانیها و هم فرماندهان نزدیک به ترکیه در درون ارتش آزاد تضعیف میشوند.
مواضع ائتلاف معارضان نیز با حضور عربستان و به دلیل توان بالای دیپلماسی این کشور در مقایسه با قطر متحدتر و منسجمتر خواهد شد و به نوعی اختلافات و شکافهای گذشته با قدرت دیپلماتیک ریاض پنهان خواهد شد.
همچنین عربستان از برخی ماجراجوییهای قطر در عرصه تحولات سوریه که درحال گسترش جنگ به لبنان، اردن و دیگر کشورها بود نیز اجتناب خواهد شد چراکه عربستان منافع تاریخی خود در منطقه را در قمار سوریه به بازی نمیگیرد.
محمد ایرانی کارشناس مسائل خاورمیانه در این باره میگوید: عربستان به سرعت به دو ضلع دیگر بحران(ترکیه و قطر) در آغاز بحران حضور نداشت ولی ریاض همواره طی سالهای اخیر به دنبال این بوده که جای دوحه را در تحولات جهان عرب بگیرد.
وی در این باره میافزاید: به نظر میرسد ریاض در بازیگری با سابقهتر از قطر است و در تحولات جدید ترجیح میدهد که به جهتی برود که غرب دنبال میکند، قطر ملاحظاتی را که عربستان در قبال غرب دارد، ندارد و دوحه خیلی عریان وارد صحنه میشد و در تحولات نقشآفرینی میکند و به شدت از مخالفان حمایت مالی میکرد اما عربستانیها دقیقتر و سنجیدهتر شرایط را به جلو میبرند،هرچندبه نظر میرسد که دمشق زیاد از این تغییرات ناراضی نیست.
شاید یکی از دلایل ناراضی نبودن سوریه از حذف قطر و ترکیه آگاهی به ماهیت حکومت عربستان است که در ذات خود با توجه به ویژگیهای محافظه کارانهای که دارد، اهل معامله و توافق است و ممکن است در ازای توافقهای منطقهای و بین المللی بحران را آرام به سوی حل و فصل توافقی( شبیه به آنچه پس از جنگ لبنان در طائف به دست آمد) پیش ببرد درحالی که ترکها و قطریها به دلیل هزینهای که کردهاند، سود کلانی را می خواهند و به دنبال منافع بسنده نیستند.
بحث گروههای سلفی و تندرو نیز در تحولات اخیر سوریه قابل توجه است چراکه میتوان پیش بینی کرد که از این پس سلفیهای نزدیک به آل شیخ در عربستان قدرتمندتر میشوند و سلفیهای نزدیک به اخوان جایگاه خود را از دست خواهند داد.
در پایان میتوان گفت که تحولات اخیر در درون تشکیلات معارضان سوری به معنی افق روشن در تحولات سوریه به سود مخالفان و نیز حکومت بشار اسد یا توافق در آیندهای نزدیک نیست.
یادداشت از حمید رضا کاظمی
انتهای پیام/ر