به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، استاد عبدالمجید فرائی، شاعر انقلابی و آیینی شهرری متولد سال 1322 خورشیدی چشم به جهان گشود و ملقب به پدر شعر و ادبیات شهرستان ری است.
فرائی تعصب، غیرت و ارادت خاصی نسبت به امام، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. اشعار این فرهیخته گرامی متجاوز از 2 هزار بیت شعر است.
این شاعر در حاشیه نمایشگاه حماسه ری از خرداد 42 تا خرداد 92 در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی فارس در جنوب استان تهران از خاطرات خود در دوران انقلاب اسلامی سخن گفت و اظهار داشت: در تجمع سال 1356 در صحن اصلی حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) عدهای جمع شده بودند و مهندس بازرگان، داریوش فروهر، حاج صادق اسلامی (از شهدای 72 تن) نیز حضور داشتند.
فرایی عنوان کرد: حاج صادق دعایی خواند و در انتها برای بازگشت آیتالله خمینی (ره) از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی از بند رژیم پهلوی بهویژه آیتالله طالقانی و منتظری نیز دعا کرد.
وی ادامه داد: سپس مردم دو دسته شدند. یک دسته به طرف باغ طوطی رفته و سر مزار ستارخان فاتحه خواندند و دسته دوم که من هم در بین آنها بودم به سمت میدان حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) حرکت کردیم. ناگهان ماشینهای ولو ساواک به طرف جمعیت آمدند و جمعیت متفرق شد و در این هنگام خواهرزاده من که 15 ساله بود، گرفتار شد.
فرایی عنوان کرد: ما به منزل بازگشتیم و از آنجا که انتظار میرفت هر لحظه نیروهای ساواک به خانه بیایند، تمام اعلامیهها و کتابهای امام را به جای دیگر منتقل کردیم.
این شاعر انقلابی و آیینی شهرری بیان داشت: بهروز اسرافیلی (خواهرزادهام) بهدلیل اینکه کم سن و سال بود، احساس خطر کردیم و میدانستیم در صورت دستگیر شدن احتمال مقاومت ندارد و زود اسرار را بازگو میکند، برای حفظ اسرار مبارزه در خصوص اهداف این تجمع چیزی برای وی بازگو نکردیم و این امر موجب نجات او شد.
وی گفت: از سال 42 پیگیر اهداف امام (ره) بودم و برادرم یکی از شاگردان ایشان بود. چون در قیام 15 خرداد سرباز بودم نمیتوانستم آزادانه حرکتی کنم؛ ماههای اول خدمتم بود در 15 خرداد 42 شبانه گروهبانی نحوه خشابگذاری و تیراندازی را آموزش داد تا در صورت کمبود نیرو ما را به میدان ببرند.
پدر شعر شهرری تأکید کرد: با سه نفر از همخدمتیهایم همقسم شدیم که اگر بیرون رفتیم و ما را مجبور به تیراندازی به سمت مردم کردند از زندگی خود چشمپوشی کنیم و به طرف سربازان رژیم که مردم را کشتار میکردند برای حمایت از انقلاب و مردم شلیک کنیم.
امام خمینی (ره) به قلب ما حکومت میکرد
فرائی در بخش دیگری از سخنان خود اذعان داشت: ما امام راحل را مثل جان دوست داشتیم و بر قلب ما حکومت میکرد. این سرزمین چیزی جز ارادت مخلصانه و پیروی از یک مرجع آگاه نبود.
وی ادامه داد: ما امام (ره) را یک عالم نمیدیدیم، ایشان را نایب امام زمان (عج) میدیدیم. آن زمان جان، مال و زندگی برای ما هیچ بهایی نداشت. آن روزها حال و هوای خاصی داشت که انگار انسان دل از دنیا کنده بود.
این شاعر انقلابی و آیینی شهرری در پایان با اشاره به شعر سعدی با مضمون «ای کاروان آهسته ران کارام جانم میرود/ وان دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود» اضافه کرد: وقتی امام خمینی (ره) به ملکوت اعلی پیوست، انگار دنیا روی سر ما خراب شده بود، غم جانکاهی که در دلمان رخنه کرده بود، ما را زیرورو کرد، اما امید به خدا و امام عصر (عج) را از دست ندادیم و خوشبختانه شاهد رشد روز افزون انقلاب و نظام اسلامی هستیم.
انتهای پیام/2462/ذ40/پ3003