به گزارش خبرگزاری فارس ، اندیشکده واشنگتن در مقالهای به قلم «سونر چاگاپتای»، مدیر برنامههای تحقیقاتی و پژوهشی ترکیه در اندیشکده واشنگتن در مقالهای به این نکته اشاره میکند، وقتی «رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه در شانزدهم اوت گذشته در کاخ سفید با «باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا دیدار کرد، از جمله موضوعات مورد تاکید وی که بر آن اصرار و پافشاری بسیار داشت، اقدام آمریکا به جنگ علیه سوریه بود، چراکه به اعتقاد این پژوهشگر ترک کشور متبوعش از سال 1945 تاکنون با چنین خطر جدی که امنیت و موجودیت آن را تهدید کند، مواجه نشده بود.
سونر چاگاپتای در اینباره مینویسد: در سال 2011 دولت ترکیه تمام روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد و به حمایت از گروههای معارض چه مسلح و چه غیر مسلح سوری و غیر سوری پرداخت که هدف آنها براندازی نظام در سوریه بود. اما این سیاست دولت ترکیه تاکنون این کشور را در معرض خطرات بسیاری قرار داده است که آخرین آنها انفجارهای منطقه مرزی «الریحانلی» بود.
ترکیه تلاش کرده بود، طی دهههای گذشته خود را به عنوان کشوری با ثبات و مستقر در منطقهای بیثبات همچون منطقه خاورمیانه به عرصه بین المللی معرفی کند. در نوامبر 2012 آژانس بین المللی «ویچ» رتبه اعتباری ترکیه را برای اولین بار از سال 1994 در رده بالا درج کرده بود. در واقع شهرت بین المللی ترکیه که خود را به عنوان کشوری پیشرفته و یا درحال پیشرفت به عرصه بین المللی معرفی کرده بود، موجب شده بود تا این کشور بتواند به رویارویی با مهمترین مشکل اقتصادی خود یعنی «کمبود سرمایه» بپردازد و این نوید دهنده جذب بیش از پیش سرمایهگذاری خارجی در این کشور شود که رهاورد آن طی یک دهه گذشته رشد اقتصادی قابل توجه سالیانه 8 درصد در این کشور بود که راه را برای ورود ترکیه به جمع بیست کشور صنعتی جهان هموار کرد و برای اولین بار در تاریخ این کشور اغلب جامعه ترکیه را طبقه متوسط تشکیل دادند و همین به حزب «عدالت و توسعه» به ریاست «رجب طیب اردوغان» کمک کرد تا در سه دوره انتخابات از سال 2002 میلادی به پیروزی برسد.
به نظر میرسد که بحران سوریه و جنگ جاری در این کشور این دستاوردها و همچنین آینده سیاسی اردوغان را به شدت تهدید میکند. چراکه ترکیه صرف نظر از دخالت در بحران سوریه از طریق حمایت از گروههای معارض و قرار دادن خاک این کشور در اختیار آنها به عنوان مامن و پناهگاهی برای حمایت معارضان چه مسلح و چه غیر مسلح و گذرگاهی برای انتقال سلاح و افراد مسلح به سوریه نمیتواند خود را از تاثیرات و بازتابهای بحران سوریه در امان نگهدارد، به ویژه که این بحران به شدت رشد اقتصادی این کشور و جذب سرمایهگذاریهای خارجی در آن را تهدید میکند و این خطری بزرگ برای مهجزه اقتصادی ترکیه به شمار میآید.
در جامعه ترکیه بیش از 500 هزار علوی عرب زندگی میکنند که دارای نزدیکی عرقی و نژادی با گروههای همسان و مشابه خود در سوریه هستند که از جمله حامیان نظام سوریه و شخص «بشار اسد»، رئیس جمهوری این کشور به شمار میآیند. به همین دلیل از جمله مهمترین تهدیدات بحران سوریه نفوذ این بحران از طریق مرزهای مشترک بین دو کشور به داخل خاک ترکیه است.
این موضوع موجب میشود تا معارضان مسلح سوری و ترکهای مخالف نظام سوریه علیه علویهای این کشور به ویژه در استان «هاتای» در جنوبیترین نقطه ترکیه که شاهد تمرکز طایفه علویان در خود است، موضع گیری کنند. همچنین خطر انتشار سلاحهای شیمیایی و مواد سمی در اراضی ترکیه وجود دارد. در حالیکه حضور عناصر جهادی تکفیری وابسته به سازمان تروریستی القاعده در سوریه و دسترسی راحت آنها به ترکیه موجب میشود تا این گروه تهدیدی خطرناک علیه امنیت و ثبات ترکیه تلقی شوند.
بحران سوریه همچنین فعالیت گروهها و احزاب تندرو مارکسیستی در ترکیه را به دنبال داشت که تا پیش از این حضور چندانی در عرصه سیاسی ترکیه نداشتند. این گروهها و احزاب به شدت مخالف سیاستهای دولت ترکیه بودند که اعتقاد داشتند، تماما در خدمت منافع امپریالیستی آمریکا و کشورهای غربی است و این تصور وجود دارد که از جمله عوامل حمله به سفارت آمریکا در آنکارا در 2 فوریه گذشته و همچنین انفجارهای 11 سپتامبر سال گذشته ریحانلی همین احزاب و گروهها بودهاند.
بالطبع اینها اخبار خوشایندی برای «رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه نمیتواند باشد که تلاش میکند، نظام سیاسی این کشور را بار دیگر از نو بنا کند تا شبیه نمونه فرانسوی آن شود. اگرچه اردوغان در این راه تلاش کرد، نظر تمام شخصیتهای بارز و برجسته سیاسی ترکیه را به خود جلب کند تا وی را در انتخابات سال 2014 بار دیگر انتخاب کنند. حتی با حزب کارگران کردستان نیز به توافقاتی دست یافت و در عین ناباوری با آنها توافقنامه صلح امضا کرد.
با امضای معاهده صلح بین اردوغان و «عبد الله اوجالان»، رهبر حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک) که در زندان به سر میبرد، به نظر میرسید که اردوغان پیش از فرا رسیدن سال 2014 امنیت و ثبات داخلی ترکیه را برای خود تضمین کرده و به این ترتیب میتواند از بخشی از حمایتهای کردها بهرهمند شود. اما در این میان جنگ در سوریه نگرانیهایی را به وجود آورده بود تا مبادا این بحران اجرای نقشههای وی را با خلل و مشکل مواجه کند.
اردوغان به خوبی میداند، اگر حمایتهای بیش از پیش آمریکا علیه نظام سوریه را کسب نکند، ممکن است ترکیه به بزرگترین بازنده در بحران سوریه تبدیل شود که اولین بازتاب این امر عدم موفقیت وی در انتخابات سال آینده این کشور (2014) است و این خبرناخوشایندی برای امریکاست که ترکیه را از جمله اندک کشورهای مستقر و باثبات منطقه به شمار میآورد که به شدت از ارزشها و منافع غرب در منطقه حمایت میکند.
براین اساس حکومت ترکیه براین باور است، اگر کفه ترازو در سوریه به سود معارضان سوری سنگینی نکند، بحران سوریه ممکن است که به جنگ داخلی بیپایانی تبدیل شود که در خوشایندترین حالت درگیر شدن استان هاتای به این بحران و سوق پیدا کردن ترکیه به سمت بحران و ناآرامی و عدم استقرار است.
در این بین این تنها واشنگتن است که میتواند، معادله را تغییر دهد. پس از دیدار سران دو کشور آمریکا و ترکیه در 16 اوت دو گزینه روی میز مطرح گردید.
کمکهای نظامی آمریکا به گروههای تروریستی مسلح در سوریه و یا ایجاد منطقه پرواز ممنوع که ترکیه تلاش بسیار داشت علیه سوریه اعمال شود، تغییر عرصه نظامی و منطقهای را به دنبال خواهد داشت و به متحد کردن و یکپارچه کردن «دوستان سوریه» کمک خواهد کرد که در پس رهبری آمریکا ممکن است، اختلافات بسیار و عمیق خود را کنار گذاشته و حل کنند. اما دخالت نظامی مستقیم آمریکا تنها عاملی است که میتواند، طرفهای معارض سوری را برای اقدام متحد علیه نظام سوریه در کنار هم گرد آورد.
جنگهای کویت و بوسنی درس های خوبی در این خصوص به شمار میآیند، چون ارزش فرماندهی و رهبری آمریکا در این گونه موارد به خوبی به اثبات رسیده و در خصوص سوریه این رهبری میتواند، کفه ترازو را به سود معارضان سوری سنگین کند و پوشش دیپلماتیک مناسب برای ترکیه را نیز فراهم سازد و تهدید آمریکا به دخالت مستقیم نظامی در سوریه میتواند، تا حدودی از تب و تاب روسیه جهت دخالت در بحران سوریه بکاهد و این از میزان فشارها بر ترکیه خواهد کاست که از بیم روسیه در اتخاذ برخی اقدامات در قبال سوریه مردد نشان میداد. چون روسیه دشمن تاریخی ترکیه به شمار میآید و تنها کشور منطقه است که از توانمندی و قدرت اقتصادی و نظامی فراتر از ترکیه برخوردار بود و این موجب شده تا ترکها از روسها و رویارویی به تنهایی با آنها بیم داشته باشند.
در این میان اگر قانع کردن روسیه به چشم پوشی از سوریه امری محال و غیرممکن نشان میدهد، تنها راه برجای مانده ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه، در طول مرزهای ترکیه است تا به این طریق امکان حمایت از مناطقی که معارضان مسلح کنترل آنها را در دست دارند، فراهم شود. این منطقه حائل باید مورد حمایت نیروی هوایی آمریکا و نیروهای هم پیمان منطقهای و بین المللی علیه سوریه باشد و در این شرایط از یک سو گروههای مسلح خواهند توانست عملیات تروریستی خود علیه نظام سوریه را از این منطقه تدارک ببینند و از سوی دیگر این منطقه به ترکیه کمک خواهد کرد، از طریق گروههای تروریستی مسلح بار دیگر بحران را به داخل سوریه انتقال دهد و به جای اینکه این کشور به پناهگاه گروههای تروریستی تبدیل شود، این مناطق حائل هستند که به مقر و مامن گروههای تروریستی تبدیل خواهد شد و به نظر میرسید که این سیاست با حمایتهای منطقهای از جمله از سوی اردن مواجه شود که از تشکیل مناطق حائل در جنوب سوریه که با اردن دارای مرزهای مشترک است، بهرهمند میشد.
این درحالی است که مشارکت آمریکا در این اقدامات یکی از مهمترین تردیدهای موجود درباره توجه و التزام آمریکا به سوریه را در میان کشورهای هم پیمان علیه سوریه از بین میبرد و هم ترکیه را از درگیر شدن بیش از پیش در بحران سوریه نجات میدهد، به ویژه آنکه در این برهه ترکیه به سوی حل منازعات خود با سوریه نیز گام برمیداشت و درگیری بیش از پیش ترکیه در بحران سوریه موفقیتهای اقتصادی آن را برباد میداد.
انتهای پیام/ر