به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از «جمهورنیوز»، پس از 2 ماه آرامش، روز پنجشنبه هفته گذشته کابل شاهد حمله انتحاری مرگباری بود؛ حملهای که براساس آمارهای رسمی، 12 کشته و 35 زخمی بر جای گذاشت و در میان کشتهشدگان، حداقل 6 عضو نیروهای خارجی و شماری غیرنظامی از جمله کودکان شامل بودند.
گزارشهای رسمی از شدت حمله و تکاندهنده بودن آن حمله حکایت دارند و همچنین محل رویداد نیز در یکی از مهمترین و پرازدحامترین مناطق شهر کابل و در 100 متری یک پایگاه نیروهای خارجی بوده است.
هدف اصلی این حمله، کاروان نیروهای خارجی اعلام شد و مسئولیت آن را نیز «حزب اسلامی» به رهبری گلبدین حکمتیار به عهده گرفت.
این حمله از جهات مختلفی میتواند مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد، اما مهمترین وجه مورد توجه صاحبنظران، پذیرش مسئولیت آن از سوی حزب اسلامی است.
حزب اسلامی حکمتیار، از معدود تشکلهای شبه نظامی است که هم در دولت و ادارات غیرنظامی افغانستان حضور گسترده دارد، هم در قالب احزاب سیاسی به صورت فعالیتهای حزبی و سازمانی، فعال است و هم از ابتدای حضور نیروهای خارجی و تشکیل دولت کنونی، با نیروهای امنیتی افغانستان در حال نبردهایی خونین و مرگبار بوده است.
حزب اسلامی همچنین بر پایه یک ویژگی نادر با طالبان هم مشکلات فکری و سیاسی دارد و در زمان حاکمیت آن گروه بر افغانستان، یکی از طرفهای درگیر با آن به حساب میآمد.
سخنرانی ها، پیامهای ویدیویی و مصاحبههای رسانهای گلبدین حکمتیار؛ رهبر این حزب نشان میدهد که دلیل اصلی مخالفت آن با دولت افغانستان را حضور نیروهای نظامی خارجی در کشور تشکیل میدهد؛ اما واقعیتهای دیگری هم وجود دارد که از حزب اسلامی تصویری سازشناپذیر و جنگطلب ارائه میدهد و آن، سابقه درگیریهای نظامی این حزب با همه دولتهای پیشین افغانستان طی 40 سال تاریخ معاصر افغانستان است.
با این همه حزب اسلامی، اکنون در دولت افغانستان نیز از نفوذ بالایی برخوردار بوده است و برخی از وزارتخانهها، ادارات مهم و حکومتهای محلی در اختیار افراد و مهرههای این حزب قرار دارد.
بر این اساس حمله خونین روز پنجشنبه کابل، میتواند دلایل بسیار پیچیدهای داشته باشد؛ زیرا حزبی که همزمان در 3 جبهه مختلف دولتی، حزبی و سازمانی و نظامی فعال است، بر اساس چه دلیلی میخواهد حملهای به بزرگی رویداد مرگبار روز پنجشنبه را به مرحله اجرا بگذارد؟
اگر به سوابق جنگ جوییهای حزب اسلامی و خصوصیات و مشی سیاسی رهبر این حزب، یعنی گلبدین حکمتیار نگاه شود، یکی از دلایل مشترک همه جنگهای طولانی او با همه رژیمهای حال و گذشته افغانستان، نگاه انحصارطلبانه وی به نهاد قدرت بوده است.
حکمتیار به کمتر از ریاست جمهوری، راضی نیست و دولتی مشارکتی با حضور همه احزاب، قومیتها و جریانهای مختلف سیاسی، مذهبی و قومی، نمیتواند در چارچوب اعتقادات واقعی رهبران حزب اسلامی نسبت به نهاد قدرت و روند سیاست افغانستان، جایی داشته باشد.
هرچند این حزب در مقاطعی تلاش کرده است؛ تا با ارائه طرحهای جامع و فراگیر، خود را هوادار تشکیل دولتی با پایههای وسیع نشان دهد، اما رویه عملی آن با چنین طرحهایی در تضاد قرار دارد.
بنابراین حمله خونین روز پنجشنبه کابل میتواند به معنای امتیازطلبیهای بیشتر حزب اسلامی تعبیر شود.
امتیازاتی که اکنون این حزب در حوزه حضور در دولت، فعالیتهای سیاسی و حزبی بیرون از آن و همچنین ملیتاریسم و نظامیگری در اختیار دارد برای رهبران آن، قانعکننده نیست.
انتهای پیام/م