اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

سرو قامتان دیار عاشقی مهمان همیشگی مردان فولادی شدند

پیامی از پهنای آسمان به دیار عاشقان: مهمان گمنام دارید

دیار اقتصادی فولاد مبارکه اصفهان میزبان میهمانانی بود که در عین گمنامی نامی برای خود دست و پا کرده بودند و برای همیشه در محلی به نام معراج‌‌الشهدا به خاک سپرده شدند تا دیگران زیر سایه نامشان آرام بگیرند، اینک دیار اقتصادی فولاد بوی دیار عاشقی می‌دهد.

پیامی از پهنای آسمان به دیار عاشقان: مهمان گمنام دارید

بوی گل‌های بهاری فضا را پر کرده بود، درختان تازه به سبزی نشسته و گل‌های نازک برگی که برای طنازی زمین ناز می‌کردند، به خود می‌بالیدند که نوترین جامه‌هایشان را برای فصل‌ بهار به تن کرده‌اند.

باد آرام و بی صدا گونه‌های حاضران را نوازش می‌کرد، رقص‌کنان از میانشان می‌گذشت و پشت درختان و درختچه‌ها گم می‌شد تا لحظه‌ای بعد با طنازی دوباره در جمع عاشقان حضوری از جنس لطافت داشته باشد.

یک کامیونت مزین به پرچم ایران، پرچم‌های "یا زهرا" و "یا حسین" و تمثال‌های امام و رهبری وسط یکی از خیابان‌های حاشیه‌ای کارخانه فولاد مبارکه توقف کرده بودو  دو تابوت بر روی کامیونت که با پرچم ایران تزئین شده بودند، بغضی از جنس سکوت به گلوی حاضران می‌پاشید.

چهار مرد با چفیه‌های مشکی و سربند "یا زهرا" روی کامیونت و بالای سر تابوت‌ها ایستاده بودند.

گروه موزیک سپاه رزم‌نوازی می‌کرد و نظامیان و روحانیون، کارگران کارخانه، مدیران و پرسنل هم از هر سو به خیل تشییع‌کنندگان اضافه‌ می‌شدند.

صدای حزن آلود ذکر از بلند گوها لابه لای فضای بهاری کارخانه‌ می‌پیچید و وقتی مداح با سوز دل پشت بلند گو می‌خواند:

"چه بهار سرخیه که بوی گل میاد هنوز      

عوض گل برامون نعش جوون میاد هنوز...."

بغض خیلی‌ها ترکید، اشکشان سرازیر شد، و در این میان گویی در چشمان زلال و نمناک پیر زنی که هنوز امیدش از آمدن فرزندش نا امید نشده، آتشی بر پاشد که دل لاله‌گون خیلی‌ها را سوزاند.

گروه رزم‌نواز می‌نواخت و کارگران کارخانه "حسین (ع) " "حسین (ع) " گویان میهمان نوازی می‌کردند از میهمانان خوش‌نامشان.

میهمانانی که در عین گمنامی نامی برای خود دست و پا کرده بودند که دیگران زیر سایه نامشان آرام می‌گرفتند و حالا در شور و اشتیاق کارگران به سوی معراج الشهدا در حرکت بودند.

سرخی تابلوهای راهنما در خیابان‌ها، با سرخی خون شهیدان شاید تفاوت‌هایی داشت اما حرف‌هایی برای گفتن داشت؛ تابلو "ایست" کنار خیابان معنای دیگری یافته بود، به رهگذران می‌گفت، اینجا بایست، کمی تأمل کن، مطمئن شو راهت درست است، بعد دوباره به حرکتت ادامه بده، پیامی که خیلی از شهدا در وصایای خود آن را با خون مهر کردند.

تابلو "به چپ نپیچید" کنار آن یکی خیابان هم معنای ایستادگی در برابر زرق و برق دنیا می‌داد، تابلو "آهسته برانید" امروز معنی خوبی داشت، یعنی آهسته برانید تا از ولایت پیشی نگیرید، پشت سرش حرکت کنید تا ایمن باشید و دیگر تابلوهایی که انگار زبان در آورده و هرکدام با فریاد رسا سخن می‌گفتند.

به پیچ آخر که رسیدیم شهیدان از کامیونت پیاده شدند، آرام بر دوش تشییع کنندگان قرار گرفتند و به سوی حجله عاشقی رهسپار شدند.

گل‌های میخک قرمز به رنگ سرخ خون در دست مردم نشان از تداوم راه شهیدان داشت و سبزی سروهای ایستاده در این سو و آن سوی جاده‌ها که در برابر سرو قامتی شهدا شرمنده بودند، نشان از بازماندگانی که با ولایت هم قسم شده‌اند، داشت.

مقابل ساختمان مرکزی که رسیدیم صدای "الصلوة" "الصلوة" بلندگوها خبر از وداعی گریان با عزیزانی می‌داد که هرچند گمنام، ولی با نام و نشان‌ترین میهمانان کارخانه‌ای بزرگ بودند که قرار بود با استعانت از نام این میهمانان حماسه اقتصادی را به منصه ظهور برساند.

نماز عاشقی بر پیکر گلگون شهیدان خوانده شد و دوباره "حسین" "حسین" گویان بر سر دست راهی دیار باقی شدند.

به پیچ آخر که رسیدیم بوی اسفند و گلاب که لابلای تصاویر یادبود شهدای کارخانه پیچیده بود ما را هوایی کرد، آن سوی یادبودها مقبره‌ای از جنس فولاد ساخته بودند، در بهترین جای کارخانه، دو حفره تاریک، ولی نورانی در آن کنده بودند و خیل جمعیت میهمانان را به دهلیزهای عاشقی رهنمون می‌ساخت.

صدای "السلام علیک یا ابا عبدالله" مداحِ مراسم با صدای گریه مادران و پدران شهیدی که آمده بودند هم‌رزمان فرزندانشان را بدرقه کنند، در هم آمیخت.

زیارت عاشورا حال و هوایی عاشورایی به فضا داد و رد خیس اشک بر صحن و سرای گونه‌ها گویی سیلابی شده بود برای جلای دل‌های زنگار گرفته.

جمعیت زیاد بود، ولی نتوانست از نظم حاکم بکاهد، همه چیز سر موقع برگزار شد، مثل اینکه شهیدان هم خودشان همراه شده بودند تا میزبانی مردان فولادی را نظمی از جنس عشق ببخشند.

زیارت عاشورا که تمام شد، تلقین خواندند و تلقین هم که تمام شد، پیکر شهیدان در خاک آرام گرفت.

چیزی نگذشت که دسته‌های گل روی قبور شهیدان قرار گرفت و اذان ظهر نوای بی نوایی میزبانان این دو میهمان خوش نام را به سکوتی از جنس اندیشه مبدل ساخت.

سید احمد موسوی، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان که در این مراسم شهیدان را موهبت‌های الهی دانست که نصیب هر نظام و هر کشوری نمی‌شوند.

وی در حالی که سعی می‌کرد با دست خیسی چشمانش را بگیرد، در گفتگو با خبرنگار فارس در اصفهان گفت: وقتی شهدا باز می‌گردند، بوی شهر هم عوض می‌شود و مردم حال و هوای دیگری پیدا می‌کنند.

وی اظهار کرد: این شهدا تا آخرین لحظه از نظام دفاع کردند و حالا هم پیکرشان سلاحی شده در برابر جنگ نرم دشمن تا بار دیگر دشمنان به ستوه آیند و در برابر ایران اسلامی به زانو بنشینند.

محمد مسعود سمیعی پور، مدیر عامل کارخانه فولاد مبارکه نیز شهیدان را بهترین الگو در شرایط جنگ اقتصادی دانست و از مدیران اقتصادی کشور خواست تا با اقتدا به این عزیزان، از سختی‌ها عبور کنند.

وی گفت: فراموش نکنیم که اگر نتوانیم به خون شهیدان پاسخ دهیم، در این دنیا و آن دنیا به آنها مدیون هستیم.

صدای اذان هنوز در فضا پیچیده بود، خورشید کامل بالا آمده و خود نمایی می‌کرد  اما آسمان با اینکه روز قبل گریسته بود هنوز بوی غم داشت، گویی می‌خواست با اشک‌های خویش بار دیگر شهیدان گمنام میهن را بدرقه کند.

انتهای پیام/2301/ع40/ژ1001

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول