به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، مزار شهدای باقریه بیرجند که سال 1390 از مزار شهدای درهشیخان به نام فعلی تغییر نام داده در پنج سال اخیر با تحولی اساسی همراه بوده است.
ساختوسازهای متناسب با شأن شهدای باقریه بیرجند و اجرای برنامههای متنوع فرهنگی و مذهبی، این ایام مزار شهدای باقریه بیرجند را در پیشانی آثار مذهبی و دیدنی خراسان جنوبی قرار داده است. مردم خراسان جنوبی به ویژه شهر بیرجند همچنان این مکان را به عنوان مزار شهدای درهشیخان میشناسند.
شیخان نام موضعی است در نزدیکی مدینه که شهدای احد در آن مدفونند و نیز نام موضعی است در نزدیکی بیرجند از طرف شرقی شمالی که شهدای چند به روایت ابوالحامد رویخی و علی بن محمد یاسری مشهور به حسامی از اولاد و ذریه حضرت امام محمد باقر (ع) در آنجا به خاک سپرده شدهاند و اکنون نیز به زیارتگاه معروف است.
گرت به دره شیخان دو دیده گریان است
عجب مدار که سر منزل شهیدان است
شد این مزار به شیخان از آن سبب مشهور
که مدفن شهدای احد به شیخان است
در تاریخ حسامی آمده :«در عهد خلافتالطابعلله عبدالکریم عباسی، الحامدلله علوی با گروهی از مردمان خاندان خود که معروف به باقریه بودند از یثرب به ری و از آنجا به خراسان آمده و در بعضی از نواحی خراسان متوطن گردیدهاند و بعد از مدتی به علت ظلم و ستم عباسیان و دشمنی عباسیان با خاندان عصمت و طهارت، به منظور تأسیس دولت علوی بر علیه عباسیان قیام کردند».
چون خبر این دولت به حاکم وقت رسید پسرش احمد را که ملقب به قادر بالله بود مأمور کرد که آنان را در هر جایی بودند از بین ببرد. آن گروه هم به واسطه کثرت سپاه و کمی یاران تاب مقاومت نیاورده و با اهل و عیال و رجال در کوهها و بیابانها پراکنده شدند.
القادر بالله امر کرد که آنان را در هر جایی که هستند پیدا کرده و از کوچک و بزرگ همه را بکشند؛ بالاخره قضا و قدر آن جماعت را به کوههای قهستان خراسان جنوبی کشاند و این گروه در نزدیکی چنشت با سپاه عباسی روبرو شدند.
این گروه هر روز به دشت میآمدند و با سپاه متجاوز هزار نفری عباسی مبارزه میکردند و شب دوباره به کوه باز میگشتند؛ در خلال این حوادث حضرت سید حامد و دو فرزندش قاسم و عبدالجلیل به واسطه جنگ با عباسیان زخمهای متعدد برداشته و دار دنیا را وداع گفته و سید محمد که ملقب به نقیب بود، رهبر آن طایفه (باقریه) شد. وی به واسطه خوف و هراس از سپاه عباسی جنازهها را دفن نکرد و اجساد شهدا را در غاری به ودیعت نهاد و باب آن غار را با سنگ و گل پوشاند؛ زنان و اطفال را با خلف سید بزرگوار سید ناصر روانه کرد. آنها هم دور از چشم دشمنان از راه خور و خبیص به خوزستان و از آنجا به عربستان رسیدند. وقتی خبردار شدند که آنها از خبیص گذشتهاند، آنها هم از کوه بیرون آمده و راه فرار در پیش گرفتند.
سپاه عباسی هم به تعقیب آنها افتاد و آن بزرگواران در حال جنگ و گریز به قریه بجد رسیدند و پناه به کاریز بردند که دشمنان رسیدند و آنان را از دم تیغ گذراندند.
مردمان آن سرزمین اجساد آنان را از چاه درآورده و به خاک سپردند و گروهی دیگر در دشت رکاب به دست دشمنان به شهادت رسیدند و خود حضرت سید محمد با گروهی از یاران از نهار جان با دشمنان همچنان سرگرم جنگ و جهاد به کوهپایه بیدان (بهدان) و از آنجا به دشت اسفهرود روی آوردند و لحظهای از محاربه با سپاه نیاسوده بودند تا اینکه به شعبی که به دره شیخان معروف است رسیدند و لیکن از گرمی هوا و خستگی و بیقوتی سید و اصحاب را رمقی در بدن نمانده و همانجا به استراحت پرداختند؛ در این حال سپاه عباسی سر رسید و در همان حال آنان را به شهادت رساندند.
انتهای پیام/2248/غ20/د1000