به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامآباد، ژنرال «میرزا اسلم بیگ» از ژنرالهای بازنشسته ارتش پاکستان در مقالهای که در روزنامه «پاکستان» به چاپ رسیده است، مینویسد: آمریکا بعد از شکست در جنگهای پرهزینه افغانستان و عراق سعی دارد محور فعالیتهای خود را به سمت آسیا- اقیانوسیه و حاشیه اقیانوس آرام تغییر دهد.
آمریکا به دنبال تقویت ناوگان دریایی خود است تا بتواند بر اقیانوس آرام، شرق آسیا، جنوب آسیا و اقیانوس هند چیره شود.
از آنجا که توزیع ذخایر تسلیحاتی اهمیت زیادی در جنگهای تاکتیکی دارد، بنابراین آمریکا در تلاش است تا انبارهای سلاح خود را مخفیانه به جنوب شرق آسیا انتقال دهد.
تشکیل بلوک تجاری جنوب شرق آسیا؛ هدف آتی واشنگتن
تشکیل یک بلوک تجاری قدرتمند در جنوب شرق آسیا و جلوگیری از پیشرفت تجاری- اقتصادی چین نیز از دیگر اهداف آمریکا است و سران کاخ سفید برای تحقق این هدف، سایر کشورها را تشویق می کنند تا به بلوک تجاری مورد نظر آنان در جنوب شرق آسیا بپیوندند.
همچنین این کشور سعی دارد هماهنگی بیشتری بین هند، ژاپن و استرالیا به وجود آورد تا بتواند از طریق این کشورها به چین فشار بیاورد.
آمریکا بار دیگر تجربه افغانستان و عراق را تکرار نمیکند و شیوهای را که در سوریه، مالی، لیبی، سومالی و بحرین به کار گرفته است را برای کشورهای جنوب آسیا به ویژه پاکستان به کار میبرد.
«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه سابق آمریکا با اشاره به اینکه تسلط بر آسیا- اقیانوسیه تعیین کننده سرنوشت پایداری قدرت آمریکاست، چین را بزرگترین مانع برای بر سر راه تسلط بر آسیا اقیانوسیه دانسته است.
بنابراین آمریکا هیچ ابایی از کمک نظامی به ژاپن برای تسلط بر جزایر «سینگاکوس» (جزایر اختلافی بین چین و ژاپن) ندارد و حتی دخالت نظامی برای تسلط بر این جزایر را برای خود مجاز میداند.
کشورهای آسیایی نیز با توجه منافع خود باید یکی از 2 قدرت یعنی آمریکا یا چین را انتخاب کنند.
جنگ آمریکا در آسیا 3 محور دارد:
1- آمریکا اطمینان دارد که میتواند با تکیه بر قدرت نظامی و اقتصادی خود، کشورهای آسیایی را وادار به اطاعت کند.
2- آمریکا اطمینان دارد که میتواند مانند گذشته که روسیه را در جنگ سرد شکست داده بود، چین را نیز شکست بدهد و پای این کشور را به یک جنگ سرد باز کند.
3- آمریکا اطمینان دارد که میتواند کشورهای قدرتمند در آسیا را با خود همراه سازد.
رویایی که هرگز تعبیر نخواهد شد
مواردی که ذکر شد فقط نظر خود آمریکاییها است؛ واقعیت این است که باتلاق افغانستان و مشکلاتی که پاکستان برای آمریکا به وجود آورده نقشه آمریکاییها را نقش بر آب کرده است.
فعالیت گروههای شبهنظامی در افغانستان و پاکستان که نه تنها با آمریکا بلکه با سایر کشورها نیز همکاری میکنند اوضاع را پیچیده کرده است.
همچنین، جهان حاضر یک جهان چند قطبی است و آمریکا قدرت مطلق نیست که هر طور بخواهد عمل کند.
موج بیداری اسلامی نیز در تمام کشورها دیده میشود و حتی پاکستان با وجود ضعف اقتصادی و وجود بحرانهای سیاسی حاضر نیست فشارهای واشنگتن را بپذیرد.
تصمیم نهایی پاکستان برای سپردن کنترل بندر استراتژیک «گوادر» به چین و عزم این کشور برای تکمیل خط لوله واردات گاز از ایران و نیز گسترش روابط با این کشور نشاندهنده تغییر سیاست پاکستان در قبال آمریکا است.
از طرف دیگر، تضعیف اقتصاد چین نیز کار سادهای نیست زیرا این کشور در زمینه نفت، گاز و مواد معدنی قراردادهای طولانی مدت با سایر کشورها به امضا رسانده است.
چین هیچ علاقهای به شرکت در جنگ سرد ندارد و اصرار آمریکا به این جنگ این کشور را دچار مشکل خواهد کرد زیرا دوستان چین جنگ نیابتی علیه آمریکا را به عهده میگیرند که چالشی بزرگ برای این کشور میباشد.
این در حالی است که اقتصاد نابسامان آمریکا نیز با چین قابل مقایسه نیست.
چین یک قدرت برتر اقتصادی میباشد و اقتصاد این کشور نسبت به کشورهای در حال توسعه مستحکمتر است. محور قدرت چین فعالیت اقتصادی- تجاری این کشور است و در گذشته نیز این کشور بیشتر در اندیشه دفاع از خود بود که دیوار چین نمونه بارز این تفکر است.
چین پنجمین کشور پرجمعیت جهان است و از نظر نیروی کار مشکلی ندارد.
پکن همچنین برای به توافق رسیدن با سایر کشورها از قدرت نظامی استفاده نکرده و سایر کشورها را از طریق منافع اقتصادی و تجاری مجذوب خود ساخته است.
تغییر استراتژی پاکستان در قبال واشنگتن؛ ناکامی بزرگ آمریکا
آمریکا نمیتواند بر پایه قدرت نظامی و متهم کردن آزادی خواهان به پیروی از القاعده اهداف خود را در سایر کشورها دنبال کند.
در دنیای امروز نمیتوان مانند گذشته با تکیه بر توان نظامی پیروز شد، بلکه باید سایر اهرمهای پیشرفت و قدرت را نیز در نظر گرفت.
آمریکا محور فعالیتهای خود را به آسیا اقیانوسیه تغییر داده است اما پاکستان برای مقابله با این استراتژی آمریکا، بندر گوادر را که از نظر تجاری و نظامی دارای اهمیت است به چین سپرد و روابط خود را با ایران گسترش داد.
این در حالی است که دولت پاکستان به موقع دوستان خود را انتخاب کرد که این اقدام کار را برای دولت آینده این کشور آسان خواهد کرد.
پاکستان باید به این توانایی برسد که بدون تأثیر پذیری از آمریکا بتواند با سرعت عمل بیشتری تصمیم گیری نماید.
انتهای پیام/م