به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامآباد، از حدود یک ماه گذشته فعالیتها و تحرکات سیاسی و انتخاباتی شور خاصی پیدا کرده است اما چون معمولاً این وضعیت با تنش و خشونت سیاسی همراه میشود و فضای مساعدی برای حملات گروههای شبه نظامی فراهم میکند، بیم آن میرود در آستانه ورود به رقابتهای انتخاباتی بحران گسترده در پاکستان رخ دهد. در ادامه به منظور درک روشن تر این وضعیت، برخی از ارکان، اصول و قواعد رقابتهای سیاسی در پاکستان به اختصار بررسی می شود.
الف) ارکان رقابت سیاسی در پاکستان
1. ارتش و نهادهای امنیتی
«ملیگرایی» و «گرایشات مذهبی»، دو مؤلفه بسیار مهم رفتارساز در ارتش پاکستان است. خصایص مذکور تقریباً در تمام سطوح ارتش و سرویس اطلاعاتی (آی.اس.آی) محوریت دارد. به رغم تلاشهای سخت افزاری آمریکا (کمکهای مالی، تسلیحاتی، آموزشی و...) و اقدامات نرم افزاری انگلیس (نخبه پروری، جریان سازی و...)، برای تقویت «غربگرایی» در ارتش پاکستان، کارکرد این نهاد در نهایت برخاسته از اهداف و آرمانهای ملی و مذهبی فرماندهان و کادر میانی آن است.
عملکرد ارتش در انتخابات نیز از چنین مبانی و اصولی نشأت میگیرد. ارتش پاکستان همواره بیم آن دارد که امنیت و تمامیت ارضی پاکستان در میانه دعواهای سیاسی احزاب و گروهها به مخاطره بیافتد یا این که دولتهای حزبی در برابر هند و آمریکا عقب بنشینند.
در این وضعیت، هر نیروی سومی که بخواهد فراتر از جابجایی قدرت بین دو حزب اصلی «مردم» و «مسلم لیگ»، در انتخابات یا نظام سیاسی پاکستان ایفای نقش مؤثری داشته باشد، فقط با حمایت و پشتیبانی نظری و عملی ارتش میسر میشود.
در دو ماه اخیر، برای مدتی حزب «تحریک انصاف» به رهبری «عمران خان» که شخصیت ورزشی- سیاسی وی تا حدودی در جوامع شهری، محبوب نسل جوان پاکستانی است، به عنوان نیروی سوم مورد هدایت و حمایت ارتش شناخته میشد اما برخی مواضع تند و ناخوشایند وی در مورد ارتش، ادامه این راه مشترک را دشوار ساخت.
در دو هفته پایانی ژانویه 2013 میلادی، به سرعت جنبش سیاسی دیگری به رهبری «طاهر القادری» متولد شد که جایگزین «تحریک انصاف» شد.
وی که یک شخصیت مذهبی- سیاسی با سابقه و میانهرو (اهلسنت بریلوی) محسوب میشود، رهبر حزب «عوامی تحریک» و رئیس سازمان بینالمللی «منهاج القرآن» است.
وی در تحصن چند روزه هوادارانش که در اسلامآباد و با هدف «قانع کردن دولت فدرال پاکستان برای بازبینی قانون اساسی و نظام دموکراسی و برگزاری شفاف و عادلانه انتخابات سراسری» برگزار شد، به صراحت بر اعمال نظر ارتش و قوه قضائیه که دو نیروی درگیر با دولت حاکم(حزب مردم) هستند، در تشکیل دولت انتقالی (مسئول برگزاری انتخابات) تأکید کرد.
این مواضع باعث شد، مقامات دولتی ادعا کنند «قادری قصد دارد یک دولت موقت به رهبری خود را با کمک قوه قضاییه و ارتش تشکیل دهد و تا 3 سال انتخابات را به تعویق بیاندازد.» به نظر میرسد، طاهرالقادری و امثال او اکنون به اهرم فشار مؤثری برای ارتش جهت تضعیف و تخریب بیشتر«دولت حزب مردم» تبدیل شدهاند که اگر این مأموریت را به درستی انجام دهند، بعید نیست سهم بزرگی در صحنه سیاسی کسب کنند.
2. آمریکا و انگلیس
دولتهای پاکستانی به سبب وابستگی ساختاری و زیربنایی به قدرتهای فرامنطقهای، همواره در برابر فشارها و سیاستهای آنها شکننده بودهاند.
آمریکا و انگلیس به رغم رقابتهای پنهان در صحنه سیاسی پاکستان، در اصول و سیاستهای کلان همسویی و هم افزایی خاصی دارند. آنها غالباً منافع سیاسی و امنیتی خود را از درون رقابتهای داخلی احزاب پاکستانی مدیریت میکنند. با این حال همواره تلاش میکنند با همه گروهها کار کنند و متناسب با راهبردهای منطقه ای خود یک گروه یا حزب را برتری میبخشند. در این میان انگلیسیها راهبر اصلی بوده و طرحهای سیاسی تعیین کننده را در پاکستان طراحی و اجرا می کنند.
3. احزاب خاندانی و قدرت موروثی
ماهیت قدرت در پاکستان، بیش از آن که حول محور چرخش دموکراتیک نخبگان سیاسی باشد، حول محور نفوذ و قدرت کاریزماتیک شخصیتها و خاندانهایی می چرخد که رهبری احزاب را در دست دارند. «حزب مردم» و «حزب مسلم لیگ نواز» دو کانون سنتی رقابتهای سیاسی در پاکستان هستند. حزب مردم در واقع حزب خاندان «بوتو» و حزب مسلم لیگ شاخه نواز حزب خاندان «شریف» است. رقابت این دو خاندان بر سر کسب قدرت جدی است. خاندان بوتو فئودال بزرگ ایالت «سند» است و نوازشریف فئودال صنعتی ایالت «پنجاب» است.
احزاب خاندانی، احزابی هستند که حضور جدی آنها در فعالیتهای سیاسی مدیون شخص، عشیره و قبیله است و اگرچه رهبران با نفوذی در آنها هستند، اما این حضور فردی از خاندان حاکم بر حزب است که اهمیت دارد.
نواز شریف رهبر مهمترین جریان سیاسی و رقیب حزب مردم است که در ایالت پنجاب که به تنهایی بیش از پنجاه درصد جمعیت کشور را شامل می شود، صاحب قدرت و نفوذ است و از مدعیان اصلی قدرت در انتخابات آینده است.
3. ساختار سنتی ارباب- رعیتی
بافت اجتماعی پاکستان به رغم تحولات جدید، به لحاظ ساختار اعتقادی و اجتماعی، یک بافت سنتی است. حدود 71% جمعیت پاکستان در مناطق روستایی زندگی میکنند. در این میان ایالت سند به سبب ماهیت کشاورزی که دارد، یکی از کانونهای فئودالیسم و نظام اجتماعی ارباب- رعیتی محسوب میشود. در ایالات «خیبرپختونخواه» و «بلوچستان» نیز ساختار قبیلهای «خان محور»، وجه غالب اجتماعی است. این وضعیت در مهندسی و هدایت آراء مردم بسیار تعیین کننده است. رعیت حیات و بقای خود را وابسته به رأی دادن به ارباب یا فرد مورد حمایت وی میداند.
4. لایههای اجتماعی، نسل جوان و نخبگان جدید
از جمعیت 180 میلیون نفری پاکستان، حدود 40 میلیون جوان واجد شرایط رأی وجود دارند که در ردۀ سنی بین 18 تا 25 قرار دارند. بخش وسیعی از این قشر توان دسترسی پاره وقت به فضای سایبری- ارتباطی را دارند و از این طریق و همچنین به لحاظ روانی از تحولات جاری بیداری اسلامی در خاورمیانه تأثیر میپذیرند. در انتخابات جاری نیز خیل عظیم نسل جوان و تحولطلب پاکستانی، پتانسیل ایجاد جنبش اجتماعی و سیاسی در این کشور را افزایش داده است. لذا این احتمال وجود دارد که انتخاب آنها متفاوت از گذشته باشد. بر این اساس، هر حزب یا گروهی قادر به جذب آنها باشد، خواهد توانست وزن سیاسی خود را در صحنه معادلات ارتقاء دهد.
شاید با این تصور بوده است که «حزب مردم پاکستان» (PPP) معتقد است، بار دیگر در انتخابات پیروز خواهد شد. زیرا ورود «بلاول زرداری» فرزند 24 ساله «بی نظیر بوتو» فقید، به صحنه سیاسی و منصوب شدن وی به عنوان رییس جوان «حزب مردم»، فرصت هماهنگی حزب با تغییرات نسلی را فراهم میکند.
ب) قواعد رقابت سیاسی در پاکستان
1. خشونت سیاسی
ماهیت ساختارهای سیاسی و اجتماعی برآمده از توافقات بشری، مشحون از قدرت و اعمال زور است. در بسیاری مواقع، خشونت و قدرت به صورت دو مؤلفه همذات و همراه ظاهر شدهاند. ماهیت «بحرانزی» بودن ساختار سیاسی- اجتماعی پاکستان تاکنون تأثیر مستقیمی بر نحوه رفتار نیروهای سیاسی- مذهبی حاضر در صحنه تحولات برجای گذاشته است که یکی از ملموسترین عرصههای ظهور و بروز این تأثیر را میتوان در روند انتقال قدرت مشاهده کرد.
ماهیت بافت اجتماعی پاکستان، غلبه آموزههای قومی- قبیلهای در ساختار فرهنگ سیاسی این کشور موجب شده است «خشونت» به یکی از شاخصههای نهادینه شده و پایدار رقابتهای سیاسی تبدیل شود. زد وخورد و درگیریهای مسلحانه طرفداران نامزدها، حمله مسلحانه به حوزههای رأیگیری و سرقت صندوق اخذ آراء، تهدید به قتل نامزدهای انتخابات توسط مخالفان مسلح یا هواداران سایر رقبا و... چهره خشنی به رقابتهای سیاسی در پاکستان بخشیده و باعث میشود چرخه ناآرامی و خشونت با شدت گرفتن مبارزات انتخاباتی، سرعت و وسعت بگیرد.
2. ائتلافهای سیاسی شکننده
در کنار «خشونتهای سیاسی»، «ائتلافهای سیاسی» نیز یکی دیگر از رایجترین شیوههای رقابت سیاسی در جامعه متکثر و متحول پاکستان است. گرچه تحولات سیاسی این کشور در نقطه شروع بر اساس سناریوهای از پیش تعیین شده و مشخص صورت میگیرد اما پایان مشخص و روشنی ندارد و همواره با گذشت زمان دچار تغییرات بنیادین میشود.
به علت ائتلافهای سیاسی لرزان در پاکستان، نمای بیرونی سیاست در این کشور همواره با لایههای خاکستری، متغیر، غیرشفاف و البته غیرقابل پیشبینی همراه است و چون جوهره ائتلافهای سیاسی در پاکستان بر «معاملات و توافقات پنهان» استوار شده است، معمولاً غافلگیر کننده است.
3. تعارض منافع بازیگران سیاسی
یکی از مهمترین پیشرانهای رقابت سیاسی در پاکستان، تعارض منافع ارتش، احزاب سیاسی و گروههای مذهبی است. این وضعیت باعث شده است تا بازیگران فرامنطقهای نیز بتوانند از طریق مدیریت این تعارضات، روندهای سیاسی در پاکستان را کنترل و هدایت کنند.
بر این اساس، رخدادها و اتفاقات چند هفته اخیر پاکستان حاکی از روند حرکت این کشور به سمت بی ثباتی گسترده سیاسی است که برخی کارشناسان از احتمال توطئهای از پیش برنامه ریزی شده، خبر میدهند.
با این حال، ارتش پاکستان با رد هرگونه دخالت در صدور حکم دستگیری «پرویز اشرف» نخستوزیر این کشور و راهپیمایی طاهر القادری، تصریح کرد که ارتش قصد دخالت در این موضوع را نداشته و نحوه کنترل اوضاع فعلی کاملا بر عهده دولت است. مقامات ارتش عنوان کردند که اگر ارتش قصد دخالت در امور سیاسی و سرنگونی دولت را داشت تاکنون این کار را انجام داده بود.
4. تغییر در معادلات سنتی قدرت
به نظر می رسد، با توجه به تحولات و تغییراتی که در جهان اسلام و با نام بیداری اسلامی شکل گرفته است در انتخابات پارلمانی آتی، لزوماً انتقال قدرت بین دو حزب مطرح یعنی حزب مردم و مسلم لیگ و یا برعکس صورت نگیرد. لذا ممکن است برخی ائتلافها و جنبشهای جدید صورت گیرد و اگر مطالبات طاهرالقادری و عمران خان را در نظر بگیریم ممکن است اتفاق جدیدتری صورت گیرد و در حقیقت نوع انتخاب مردم متفاوت باشد و آنها به سراغ چهره هایی بروند که سنتی نباشند.
سخن پایانی
قواعد بازی های سیاسی در پاکستان تقریباً در اغلب ادوار ثابت و پایدار بوده است. اما انتخابات سال جاری در پاکستان چون با برخی تحولات امنیتی و سیاسی منطقهای گره خورده است، احتمالاً با بحران و ناآرامی بیش از گذشته مواجه خواهد بود. در سطح منطقهای، مرحله انتقال از «جنگ آمریکایی» به «امنیت افغان محور» آغاز شده است که موفقیت آن، مستلزم کاهش حمایتها و هدایتهای طالبان توسط نهادهای امنیتی پاکستان است.
لذا در این شرایط، درگیر شدن فضای سیاسی و امنیتی پاکستان با بحرانهای ساخته آمریکا و ناتو محتمل به نظر میرسد.
انتهای پیام/م