به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که زیر نظر نخستوزیری رژیم ستمشاهی اداره میشد یکی از مخوفترین و خشنترین دستگاههای امنیتی بود که با نظر آمریکاییها و به شیوه غربی توسط رژیم پهلوی دایر شده بود.
اسناد اطلاعاتی شامل بازجوییها، گزارشها و مکاتباتی که درون یک سازمان اطلاعاتی تولید شده، بسیار حائز اهمیت است.
اسناد ساواک که بدون تردید اسناد مظلومیت مردم ایران و ظلم رژیم پهلوی به ملت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که رژیم پهلوی با تمام توان به سرکوب مردم و انقلابیون پرداخت.
بررسی اسناد ساواک در گیلان برگ زرینی از تاریخ مبارزاتی مردم این استان علیه طاغوت است که در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از اسناد به دست آمده را مرور میکنیم:
در گزارش شماره 1382 شهربانی گیلان به ساواک این استان با اشاره به خبر دستگیری آیتالله زینالعابدین قربانی آمده است: در جریان دستگیری وی، اغلب افراد از یکدیگر دلیل بازداشت را جویا شده و بسیاری از مسائل مبهم پیرامون قربانی از گفتارهای مردم روشن میشود.
در این گزارش با اشاره به گمانهزنیهای مردمی در مورد دلیل دستگیری آیتالله قربانی عنوان شده است: دخالت مستقیم در فتوائیه علیه شرکت زمزم متعلق به بهائیان، نقش حساس قربانی در هدایت و رهبری نیروهای ارزشی در راستای تشکیل سازماندهی نیروهای مضره در زمینه تبلیغ و ترویج افکار خمینی (ره) در بین مردم متدین به اصول دین و مذهب از طرف مردم به عنوان دلایل دستگیری قربانی در جامعه بیان شده است.
گزارش شهربانی گیلان به ساواک با اشاره به اظهارات ابوالحسن کریمی لاکانی در پاسخ پرویز امینزاده درباره این دستگیری میافزاید: کریمی وجود گروهی به نام بیت اعظم و با برنامهای به منظور تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام و نشر افکار و عقاید قائد اعظم آیتالله خمینی (ره) و پیروی از برنامههای مبارزاتی قربانی را تأیید کرده است.
کریمی به نقل از گزارش ساواک تصریح کرده است: قربانی مسئولیت رهبری بیتاعظم را در تمام شهرستانهای گیلان و بخشی از مناطق شمالغربی مازندران تا شهسوار (تنکابن) به عهده داشته است.
مفاد این گزارش توسط منبع نفوذی و رهبر عملیات ساواک در گیلان تأیید شده است.
به گزارش فارس، آیتالله قربانی در سالهای 31 و 32 با مرحوم سید مجتبی نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام که در آن زمان گاهی به مدرسه فیضیه قم میرفتند و با طلاب به گفتوگو مینشستند و هر از گاهی نیز در نماز جماعت مرحوم آیتالله اراکی و زنجانی شرکت میکردند، آشنا شدند و با شنیدن سخنرانیها و خواندن (کتاب حکومت اسلامی) تحت تأثیر قرار گرفتند و در جلسات فدائیان اسلام در قم و تهران شرکت میکردند و به این طریق جذب فدائیان اسلامی شدند و فعالیتهای سیاسی خود را از این سالها آغاز کردند.
رابطه قربانی با فدائیان اسلام به حدی بود که مرحوم سید محمد واحدی، مرد شماره سه فدائیان اسلام کتاب (سیوطی) را نزد وی آموخت و حتی به اتفاق سفری به کاشان داشتند و در باغ (فین) سخنرانی کردند.
در سال 1334 که این جوانمردان به شهادت رسیدند آیتالله قربانی که از ارادتمندان مرحوم نواب صفوی بود، محزون و افسرده مدتی در اختفا به سر برد و به مدت 40 روز به مشهد رفت که آشنایی وی با مقام معظم رهبری در همین ایام حزن و اندوه اتفاق افتاد.
آیتالله قربانی میگوید: «در طول حیات حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، امام (ره) یک عالم ربانی، یک فقیه صمدانی و یک استاد بزرگوار حوزه علمیه قم بودند و به احترام آیتالله بروجردی کار سیاسی نمیکردند زیرا ایشان را ولی فقیه و خود را تابع میدانستند و وقتی در سال 40 حضرت آیتالله بروجردی از دنیا رفتند مرجعیت در بین آقایان تقسیم شد و شاه بدون توجه به موقعیت علمی و فقهی علمای قم تلگرافی به نجف زد که آن مسائل سیاسی پیش آمد و امام (ره) مبارزه سیاسی خود را رسماً آغاز کرد و شاگردان امام (ره) نیز از آنجا که تحت تأثیر امام (ره) بودند پیرو استاد شدند و با وعظ و خطابه در منابر اقدام به روشنگری کردند».
آیتالله قربانی در این زمان علاوه بر روشنگری هر از گاهی مامور رساندن اطلاعیههای امام (ره) به شهرستانها از جمله گیلان میشدند تا آن اطلاعیهها به دست علما از جمله حضرات آیات، ضیابری، بحرالعلوم، لاکانی و دیگران برسد.
جرقه مبارزات انقلابی توسط مرحوم نواب صفوی در آیتالله قربانی زده شد و در زمان حضرت امام (ره) تبلور یافت.
آیتالله قربانی در سال 42 گرفتار ساواک شد و مورد اذیت و آزار و اهانت بسیار قرار گرفت و زندانی شد و پس از اینکه از زندان ساواک خلاصی پیدا کرد حدود 5 سال ممنوعالمنبر و ممنوعالخروج از کشور شد.
قربانی درباره این ایام سخت و سیاه میگوید: دوران بسیار سختی بود، خدا رحمت کند مرحوم شهید بهشتی و شهید مطهری و خدا حفظ کند هاشمی رفسنجانی را که در آن دوران سیاه که زندگی مادی ما مختل شده بود، بنده را مورد عنایت قرار میدادند.
در این سالها قربانی بنا به پیشنهاد شهید بزرگوار مطهری به تهران رفت و در مسجد ابوالفضل (ع) واقع در خیابان ستارخان فعلی که در نزدیکی منزل باهنر و موسوی اردبیلی قرار داشت به اقامه نماز پرداخت اما همچنان ممنوعالمنبر بود و به جای وی ناطق نوری، مطهری و معزی به منبر میرفتند.
روزهای پنجشنبه هر هفته در این مسجد جلسهای با آقایان مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی پیرامون نهجالبلاغه دایر میکردند و ساواک متوجه موضوع شد و هیئت امنا را وادار کرد تا عذر ایشان را بخواهد که قربانی دوباره به لاهیجان مراجعت کرد.
آیتالله قربانی در سال 50 دوباره گرفتار زندان ساواک شد و در زندان تصمیم به ترجمه برخی از جلدهای کتاب الغدیر گرفت و جلدهای پنجم، نهم و دهم الغدیر را در زندان ترجمه کرد و در انجام این مهم از کمکهای بعضی از افسران خودی کمک گرفت و همواره از آنها به نیکی یاد میکند.
آزادی آیتالله قربانی از زندان مصادف با دوران سخت انقلابیون بود و وی در راستای کمک و همکاری با انقلابیون همواره در تهران، قم و لاهیجان در تردد بود که آن محرومیتها و سختیها به صبح پیروزی منتهی شد.
آیتالله قربانی اکنون نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت است.
انتهای پیام/2300/ز40/گ1003