به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، داستان نابسامانی در آموزش و پرورش ما حکایت دیروز و امروز نیست. افسانه تلخی است که به عمر این دستگاه عریض و طویل امتداد مییابد. اما مسئله این است که بیتدبیریها در مقاطعی از عمر این تشکیلات، بر معضلات آن دامنزده و چون دُملی چرکین سر باز میکند.
قضیه مرگ دلخراش «سیران» و جراحت دردآور 27 دانشآموز دختر پیرانشهری، تازهترین حادثه از داستان دنبالهدار و بیپایان آموزش و پرورش ماست.
طبق معمول، نوک پیکان حمله به مقصران این حادثه، به سوی مقام عالی وزارت نشانه رفت و وزیر آموزش و پرورش به عنوان مقصر اصلی حادثه در کانون هدف و سیبل حمله رسانههای گروهی و نمایندگان مجلس و افکار عمومی قرار گرفت. خیلیها تنها او را مقصر میدانند. احساسات و عواطف انسانی ما نیز چنین حکم میکند. اما «عقلانیت» قضاوتی دیگر گونه دارد.
این نوشتار هرگز قصد دفاع از شخص اول وزارت آموزش پرورش را ندارد. هر چند او را در این حادثه بیتفصیر نمیداند اما تنها مقصر حادثه را نیز وزیر نمیداند. خیلیهای دیگر مقصرند. حتی ما روزنامهنگاران! همچنان که وزیر آموزش و پرورش نیز به صراحت به آن اشاره میکند. اکنون فارغ از همه واکنشهای احساسی، لازم است در مقام یک ناظر اجتماعی و عضو جامعه انسانی، مقصران این حادثه را با پیش فرض و لحاظ حوادث مشابه قبلی آسیبشناسی و علتیابی کنیم. به راستی چه کسان دیگری در این حادثه مقصرند؟
موسسه استاندارد
طرح این موضوع از سوی آقای وزیر که «بخاری کلاس مدرسه شینآباد استاندارد بود» حرفی غیرقابل قبول بوده و به لطیفه شبیه است. چرا که بخاری استاندارد چنین فاجعهای به بار نمیآورد. باید مشخص شود چه کسانی در اداره استاندارد به تولید و عرضه این بخاری غیرایمن، مُهر استاندارد زده و جواز استفاده دادهاند. هنوز پرونده قصور موسسه «استاندارد» در حادثه تلخ سقوط چرخ فلک شهربازی ائلگلی تبریز مفتوح است. هنوز موضوع غیراستاندارد بودن بسیاری از خودروهای داخلی در برابر چشم خانوادهها، جان و جگر میسوزاند و مسئولان استاندارد شانه خالی کرده و سکوت اختیار میکنند. راستی، استاندارد آموزش و استاندارد کلاس و استاندارد تعداد دانشآموزان یک کلاس هم پیشکش!!
نمایندگان مجلس
در این حادثه ناگوار به استثنای چند نماینده بقیه نمایندگان سکوت پیشه کرده و اگر هم کاری و مراجعه و پیگیری داشتهاند در حد حرف و حدیث نهانی باقی مانده است.
آن تعداد نماینده جدی نیز تنها در روزهای اول در صحنه افکار عمومی و رسانههای گروهی حضور داشتند و در ادامه صحنه را خالی کردند. در حالی که انتظار میرفت برای یک بار هم که شده حوادثی از این قبیل که محصول سهل انگاری و قصور و بیتوجهی برخی مدیران و دستگاههاست باید تا حصول نتیجه پیگیری میشد. راستی موضوع سقوط چند فروند هواپیمای مسافربری در طی سالهای گذشته که لطمات معنوی و مادی بسیاری را بر پیکر جامعه ما وارد کرد در همان حد حرفهای احساسی روزهای اولیه باقی ماند.
چه اگر چنین قصورها و سهل انگاری هایی در گذشته به جد پیگیری شده و ملاحظات حزبی و فردی و گروهی مجال میداد کار به چنین جاهای دردآوری نمیرسید.
خبرنگاران رسانههای گروهی
ما اصحاب رسانه در حادثه اخیر و همه حوادث مشابه مقصریم! ممکن است این حرف به برخی از همکاران مطبوعاتی بربخورد. اما حرف وزیر آموزش و پرورش حرف درستی است. ما نمایندگان رسانههای گروهی، در انجام تکلیف و وظیفه خویش قصور و کوتاهی کردهایم. اگر در پیگیری مطالبات مردمی و انعکاس کاستیها و مشکلات جامعه، نه از در مصلحت طلبی و عافیت جویی که از منظر مصالح ملی و منافع مردمی وارد میشدیم هرگز مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان غربی اجازه نمیداد 37 دانش آموز ابتدایی در یک کلاس درس بخوانند و بخاری نفتی در این کلاس کار بگذارند!
ما خبرنگاران مقصریم برای اینکه گزارش یک خبر و انتقاد به جا را هرگز تا حصول نتیجه نهایی پیگیری نکردیم و در میانه راه، انفعال و سکوت پیشه کردیم و گرنه دلیلی نداشت بعد از آن همه اتفاقات ناگوار از حادثه تصادف اتوبوس دانشآموزان بروجنی و مرگ دلخراش 27 نفر گرفته تا حادثه تلخ مرگ زن و مردی در سقوط از چرخ و فلک شهربازی ائل گلی، از مرگ 24 هزار انسان بیگناه در جادههای کشور گرفته تا اعتیاد خانمان سوز جوانان و بچه مدرسهایها، از ناکار آمدی و ناامنی ناوگان هواپیمایی گرفته تا بسیاری از حوادث مشابه این چنین در سکوت و انفعال بگذرد.
اگر ما نمایندگان رسانههای گروهی در انجام وظیفه خویش جدی بودیم، اینک عالیترین مقام مسئول وزارت آموزش و پرورش این گونه به خود اجازه نمیداد که در برابر این حادثه تلخ، فرافکنی کرده و تقصیر را گردن این و آن بیندازد. اگر جدیتر بودیم، بی بر و برگرد دو خط نامه استعفا مینوشت و برای در امان ماندن از فشار افکار عمومی و رسانههای گروهی، ساختمان وزارتخانه را به خاطر عذاب وجدان ترک کرده و راه خانه اش را در پیش میگرفت!
خوشبختانه برابر خبرهای رسیده اوضاع سلامتی دانش آموزان مصدوم دیگر در حال بهبودی است. اما چه کسی است که نداند خدشهدار شدن روح لطیف این کودکان و آسیب دیدن چهره و زیبایی این گلهای نوشکفته تا چه اندازه میتواند در سرنوشت آنها بیتاثیر باشد؟! ساده انگاری و ظاهربینی است اگر جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان را بهانهای برای اجتناب از پیگیری موضوع و رسانهای ساختن آن قرار دهیم!
کشور ما به خاطر چنین سکوتهای ملاحظه کارانه و بیتدبیر لطمات بسیاری دیده است. چرا که اگر یک خطا و کاستی در طی سالهای گذشته به طور جدی پیگیری شده و منتج به نتیجه میشد قطعا شاهد وقوع حوادثی مشابه نبودیم.
گره زدن تقصیرات یک یا چند مدیر با مصالح ملی و کشور بزرگترین جفا در حق نظام و کشور ماست. از قضا باید با خاطیان و تقصیرکاران به شدت و جدیت برخورد شود تا قاطعیت و عدالت نظام ما بر جهانیان ثابت شود. پنهان کاری و بیتفاوتی در قبال سرنوشت این کودکان و حوادثی این چنین میتواند دستمایه سوءاستفاده بدخواهان و معاندان قرار گیرد.
................................
محمد امین خوشنیت
..............................
انتهای پیام/60002/ش/پ3003