به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، سالهای زیادی نمیگذرد از هنگامی که کتاب، یکی از تنهاترین دوستان و همراهان مردم بود و خانهای نبود مگر اینکه درونش طاقچهای، گنجهای، کمدی هم برای گذاشتن این مهمان همیشگی وجود داشته باشد.
از آن زمان تاکنون، سالهای زیادی نگذشته است، اما سیر تغییراتی که در نوع زندگی هریک از ما رخ داده، به تندبادی میماند سهمگین که ریشههای دیروز را یکجا از بیخ و بن برکنده و به گذشتههای تاریخ سپرده است.
یکی از نخستین چیزهایی که با این تندباد گذر زمان نمود پیدا کرد، ناپدید شدن کتابخانههای چوبی و فلزی گوناگونی بود که تا مدتها جایشان بر صدر مجالس بود و کتابهایی که جز عزت نمیدیدند و با احترام و اشتیاق دست به دست میشدند.
از جبر زمانه گریزی نیست و باید پذیرفت هر دورهای ویژگیها و نیازهای خود را دارد؛ اما باید علت این دوریگزیری از کتاب را که روزگاری نه چندان دور «یار مهربان» میخواندیمش و پندهایش را از زبان بیزبانش میشنیدیم، بدانیم.
*یار مهربان بیپناه
خیلی نمیگذرد از روزی که تلویزیون، رایانه، تلفن همراه، پلی استیشن، پی.اس.پی، نوتبوک، تبلت، آی پاد و هزار نمود دیگر از تکنولوژی آرام آرام آمدند و ذره ذره پایههای اریکه قدرت کتاب را لرزاندند.
روزگاری هیچکس فکر نمیکرد به همین راحتی و بدون جنگ، کتاب که مایه آموزش و تفریح و یادگار گذران عمر مردم بود، جایش را به وسایلی بدهد که صفحههای نورانی و صدا و تصویرهای رنگارنگ داشتند.
کتابها و یادداشتهای آن دوران بارها و بارها تاکید کردهاند بگذارید این اسب سرکش تمدن هر کجا میخواهد برود، هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد.
شاهد همین خیال آسوده مانع از توجه به جنبههای مختلف زندگی مردم شد که مدام در حال تغییر بود و زندگی کودکانی که باید با زمانه خود همراه میشدند.
در هر حال باید بگوییم که بلی، هیچ چیزی جای کتاب را نمیگیرد. اما هزاران وسیله جدید میتوانند در کنار کتاب قرار بگیرند و خود را وارد گوشه و کنار زندگی مردم کنند.
باید فکری کرد تا کتاب از این قافله عقب نماند و خواندنش، یادگاری به جای مانده در فیلمهای تاریخی نشود.
*کتاب میخوانم، پس هستم
سهیلا بهشتی، پژوهشگر در خصوص چگونگی روی آوردن به مطالعه میگوید: روی آوردن به کتابخوانی و استفاده از آموختههای دیگران، مانند هر کار دیگری نیاز به انگیزه و شوق درونی فرد دارد. این اتفاق به طور ناگهانی و فوری ایجاد نمیشود؛ بلکه کاری است که نیاز به مداومت، صبر، حوصله، تمرکز و دقت دارد. تا احساس نیاز نباشد، انعکاس و پاسخی صورت نخواهد گرفت.
وی بزرگترین عامل ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی را در دسترس بودن کتاب برای خواننده معرفی میکند و میگوید: برای کسی که پیوسته به کتابهای خوب و مناسب دسترسی داشته باشد، همواره این فرصت فراهم است که به یکی از بزرگترین گذرگاههای فکری و تفریحی راه پیدا کند.
تجربه نشان داده کودکانی که از سالهای خردسالی با قصههای شبانه و کتابهای داستان کودکانه سرگرم میشدند و کودکانی که در محیط خانه خود شاهد مطالعه والدین هستند، در بزرگسالی با جدیت، پشتکار و علاقمندی نهادینه شدهای به مطالعه روی میآورند و کتاب را به عنوان دوست لحظات مختلف خود برمیگزینند.
احمد بهپژوه در مقالهای با عنوان خانواده، کتاب و فرهنگ کتابخوانی میگوید: آشنایی و انس فرد با کتاب و کتابخوانی، از خانواده آغاز میشود. خانواده میتواند اثری عمیق بر عادتهای فرد و فرهنگسازی مطالعه داشته باشد. باسواد بودن والدین، موقعیت شغلی و اجتماعی خانواده، مسائل اقتصادی، نوع گرایشهای والدین، مسائل روانی خانواده، کیفیت برنامهریزی مطالعه، میزان دسترسی به کتاب و کتابخانه در منزل از جمله عوامل ایجاد انگیزه کتابخوانی در فرد است.
وی نهاد دیگر تأثیرگذار بر ترویج فرهنگ کتابخوانی را مدارس میداند و تاکید میکند: نقش مدرسه، وجود کتابخانههای مناسب، کتابداران آشنا به روشها و فنون مطالعه، سوق دادن دانشآموزان به فعالیتهای گروهی کتابخانهای و مطالعه و تحقیق، همچنین معرفی تازههای کتاب و در دسترس قرار دادن آنها میتواند در گرایش به مطالعه و نهادینه شدن آن در نسلهای جوان مؤثر باشد.
باید پذیرفت که اجتماع و رسانههای گروهی در ترویج فرهنگ کتابخوانی نقش مهمی ایفا میکنند. این وسایل که شامل روزنامه، مجله و همچنین رادیو و تلویزیون و سینما میشوند، بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و جذابیت تلویزیون و قابل حمل بودن رادیو و جنبه اجتماعی داشتن سینما از عوامل مهمی هستند که باعث جلب نظر افراد میشوند و در الگوی مطالعه آنها تأثیر میگذارند؛ اما امروز کمترین ردپایی از کتاب و مطالعه به شکلی اصولی و غیر شعاری در این رسانههای گروهی یافت نمیشود.
همچنین علتهای مختلفی از جمله کیفیت نازل برخی از کتابها و جراید، کمبود شمارگان مطبوعات و کتابها، دسترسی کم برخی روستائیان به کتابهای مختلف و جدید، ضعف در شبکه توزیع کتاب، کمبود کتابخانههای عمومی و شرایط نامساعد بعضی از این کتابخانهها، عدم حضور کتابداران متخصص و علاقمند در کتابخانهها، کمبود کتاب و کتابخانههای ویژه کودکان و نوجوانان را باید از جمله عوامل مهم گسترش نیافتن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه محسوب کرد.
*یار مهربان، یاور روز امتحان
با تمام اوصافی که رفت، هنوز هم شاهد افزایش تعداد انتشاراتیهای ریز و درشت در سراسر کشور هستیم. موسساتی که با تمرکز بسیار زیاد در پایتخت، هنوز هم بر حیات کتاب تاکید دارند.
این مطلب اگر چه موجب دلگرمی است، اما نگاهی به لیست این انتشاراتیها و کتابهای منتشر شدهشان که هر روز با شمارگانی بیشتر از دیروز به چاپهای چندم میرسد نشان میدهد نبض آنچه باید «کتاب» بنامیمش، هنوز ضعیف میزند.
این روزها، بازار کتابهای کمک درسی بسیار داغ است. هر روز شاهد چاپ کتابهای سبز، صورتی، نارنجی و خاکستری جدیدی هستیم که به فرزندان ما میآموزد چگونه مسائل فصل پنجم کتاب ریاضی را حل کنند و چگونه به تستهای ادبیات پاسخ دهند.
با اضافه شدن سال ششم به مجموعه سالهای تحصیلات دبستان این تب تند، تندتر هم شد و خیلی سریع شاهد انتشار کتابهای حل المسائل و راهنمای دروس این پایه هم بودیم.
مینا دادخواه، کارشناس امور تربیتی در این مورد بسیار گلایهمند است و میگوید: برداشت ما از کتابهای کمک آموزشی درست نیست؛ این کتابها قرار نیست جای آموزش و نظارت والدین را بگیرند که گرفتهاند.
به گفته وی، با گسترش کتابهای کمک آموزشی شاهد کتابفروشیهایی هستیم که روز به روز از تعداد کتابهای عادیشان کاسته شده و میز و قفسههای بیشتری را به این کتابها اختصاص میدهند.
دادخواه افزود: نفس مسئله مشکلی ندارد، اما برداشت اشتباه موجب شده کودکان ما فکر کنند باید در کنار تمام کتابهای خود از کلاس اول تا آستانه دانشگاه کتابهای کمکی و به ویژه حلالمسائل داشته باشند و دفاتر خود را با جوابهای صحیح پر کرده و به معلمان خود تحویل دهند.
این کارشناس امور تربیتی، از بین رفتن خلاقیت کودکان و دلزدگی از مطالعه کتاب را نتیجه مستقیم این تحول میداند؛ اتفاقی که به وفور شاهد آن هستیم.
*من یار مهربانم، اما کمی گرانم
دوری از کتاب، همیشه انتخابی نیست و مثالهای بسیاری از الزامها و اجبارهای ناگزیر در این رابطه میتوان یافت.
این روزها عبارت «گران شده» در مورد تمام خریدنیها صدق میکند و هیچ محصولی از این قافله عقب نمانده است.
نمود این گرانی در بحث کتاب را میتوان به خوبی در نمایشگاههای کتاب مشاهده کرد با وجود تمام تبلیغات نهادهای مسئول، وقتی پای صحبت انتشاراتیها مینشینیم و از مشکلات عدیدهشان مطلع میشویم میبینیم ضربان حیاتی کتاب ضعیفتر از قبل شده است.
مسئول فروش یکی از انتشاراتیهای صاحب نام در خصوص افزایش قیمت کتابها گفت: وقتی این کتابها را چاپ کردیم هر بند کاغذ را کمتر از نصف قیمت امروز میخریدیم. معلوم نیست چرا یک دفعه کاغذ در بازار نایاب شد و الان قیمت هر بند کاغذ سر به فلک میزند؛ گرانی کتاب هم نتیجه ناگزیر همین اتفاق است.
هرچند هنوز هم میتوان کتابهای چاپ قدیم را با قیمتی مناسبتر تهیه کرد، اما کتابهای تازه یا تجدید چاپ شده، با وجود تعداد صفحات کم، قیمتی بسیار بیشتر از انتظار دارند و این مسئله برای بسیاری از خانوادهها مشکلاتی ایجاد کرد است.
این مسئله به شکلی بسیار حادتر در خصوص کتابهای کودکان نمود پیدا کرده است. کتابهایی که برای افزایش جذابیت و جلب توجه مخاطبان خردسال خود باید از رنگ و طراحی مناسبی هم بهره برده باشند.
افزایش چشمگیر قیمت کتابهای کودکان بسیاری از خانوادههایی که با تمام مشکلات مالی و گرانی دیگر اقلام، هنوز کتاب را از سبد خرید خانوار خود حذف نکرده بودند، مجبور کرده در تصمیم خود تجدیدنظر کنند.
طرحهایی مانند اختصاص بن خرید کتاب دانشآموز همچنان در انتظار توجه و بررسی هستند و همزمان کتاب به آرامی از خانهها دور میشود.
همزمان با این مسئله مجلات ارزشمند سالهای نه چندان دوری همچون آفتابگردان و سروش نوجوان دیگر مهمان خانههای ما نیستند و کیهان بچهها از آن مجله جذاب و قوی سالهای کودکی نسل قبل دور شده و نشریاتی همچون دوچرخه هم با تغییرات گسترده مواجه بوده است و این امر موجب شده منبع دقیق و کاملی برای این گروههای سنی در دسترس نباشد و همه چیز دست به دست هم بدهد تا کودکان ما کتابخوانی را از کودکی و با خواندن کتابهای ماندگار و ارزشمند آغاز نکنند.
*کتابهای نورانی
با گذر زمان و افزایش تحولات جهانی و در دسترس قرار گرفتن دستگاهها و فناوریهای جدید و با توجه به تمام مشکلاتی که ذکر شد، اتفاق جدیدی در زمینه کتاب و کتابخوانی رخ داده است.
تبدیل کتابهای کاغذی به مجموعهای از صفر و یکها و تولد کتابهای الکترونیکی و پس از آن کتابهای صوتی یا همان ائودیو بوکها تحولی بزرگ در این زمینه محسوب میشود.
امکان تهیه صدها و بلکه هزاران کتاب در قالب یک سیدی که بیشتر اوقات به شکل خانگی تکثیر شدهاند در قالب مجموعههای 2000 هزار کتاب در یک لوح فشرده و امثال آن، سطح دسترسی به کتابها را افزایش داده است.
تهیهکنندگان این مجموعهها هر جا توانستهاند از فرمت پیدیاف برای ذخیره کتابها بهره گرفتهاند و هرجا به این قالب دسترسی نداشتهاند، کتابها را اسکن کرده و بعد از تصویربرداری، این تصاویر را در قالب برنامههای مختلف و برای استفاده روی دستگاههای مختلف عرضه کردهاند.
این امر از یک سو به علت دسترسی به برخی کتابهای نایاب یا قدیمی که نسخههای آن در کتابفروشیها موجود نیست، به عنوان آخرین راه مفید و سودمند است و از یک سو با نادیده گرفتن حقوق مولف و ناشر کتابهای جدیدتر، موجب افزایش مشکلات انتشاراتیها و حتی نویسندگان و مترجمان میشود.
همچنین با دور شدن کتابها از شکل معمول خود و تبدیل شدن به مجموعهای از برنامههای الکترونیکی، اتفاقی به نام فرهنگ کتابخوانی معنای خود را دگرگون شده مییابد و اگر این روند همین گونه پیش برود، نسلهای بعدی هرگز نمیتوانند لذت در دست گرفتن یک جلد کتاب و ورق زدن صفحات کاهی آن و شوق دیدن صفحه بعدی را از دست خواهند داد.
*کتابخانههای کنکوری
رشد تعداد کتابخانههای عمومی و کتابخانههای مدارس در شهرها و روستاهای دور و نزدیک هم دردی از دردهای مطالعه را دوا نکرده و حتی بر وخامت مشکلاتی که گریبانگر کتاب و مطالعه هستند، افزوده است.
برای تایید این مطلب کافی است سری به یکی از کتابخانههای عمومی شهر بزنید و سالنی را ببینید که در خوشبینانهترین حالت، اگر جمعیتی هم در آن باشند، جمع قریب به اتفاق آنان در حال مرور کتابهای کنکوری و تست زدن و امثال آنها هستند.
سیما دختر جوانی است که برای دقایقی به محوطه کتابخانه میرداماد آمده است. میگوید: امسال کنکور اولی است و باید در رشته حقوق قبول شود.
او ادامه میدهد: صبحها به مدرسه میرود و تمام بعدازظهرها تا زمان تعطیلی کتابخانه اینجاست و کتاب تستی را که در دست دارد نشان میدهد.
هرچند در سالهای اخیر با افزایش تعداد دانشگاهها و افزایش ظرفیت پذیرش آنها، کمتر دانشآموز دبیرستانی دغدغه ورود به دانشگاه را دارد، اما همچنان ورود به دانشگاههای بزرگ و قبولی در رشتههایی که از احترام اجتماعی و موقعیت شغلی خوبی برخوردارند برای دانشآموزان و خانوادههای آنها بسیار مهم و حائز اهمیت است، به قدری که هنوز هم در این رکود کتابخوانی میتوان سالنهای شلوغ کتابخانهها را دید که در آن کنکوریها با پشتکار فراوان در حال درس خواندن هستند.
احمد آقا، پدربزرگ یکی از این کنکوریهاست که عصرها برای بردن نوهاش به کتابخانه میآید. میگوید این هم شد کار؟ ساعتها داخل این سالن تنگ و تار مینشینند و درس میخوانند. خب بروند در خانههایشان، روی مبل راحت بنشینند و چای و کیکی هم بخورند و درس بخوانند. کتابخانه مگر جای درس خواندن است؟
او از خاطرات روزهای جوانی خود و علاقهای که به مطالعه داشت میگوید: گاهی برای رسیدن به کتابخانه و مطالعه کتاب چند ساعت در راه بودم و بعد از رسیدن هم میدیدم کتاب را فرد دیگری امانت گرفته و در حال مطالعه است.
افزایش عجیب کتابهای کنکوری و درسی در مخزن کتابخانههای عمومی، اتفاقی است که اگرچه توانسته موجب دسترسی تمام دانشآموزان به این منابع بشود، اما به همین میزان بر روند مطالعه کتابهای غیردرسی تاثیر منفی داشته است به حدی که امروزه به جز یکی دو کتابخانه معدود شهر خواندن کتابهای غیردرسی در سایر کتابخانهها غیر عادی دیده میشود.
همچنین وجود کتابهای نه چندان جدید و آسیب دیده در مخازن کتاب، باقی مانده اعتبار کتابخانهها را هم مخدوش میکند. باید پذیرفت جوانان و نوجوانان امروز با دسترسی گستردهای که به منابع اطلاعرسانی دارند، به راحتی از تازههای نشر مطلع میشوند. تاخیر طولانی در افزودن تازههای نشر به مخازن کتابخانهها به سادگی میتواند همین مخاطبان انگشت شمار کتابهای غیردرسی را هم از کتابخانهها دور کند.
*نمایشگاه یا فروشگاه
معضل دیگری که سالهاست گریبان حوزه کتاب را گرفته است، اتفاقی است که قرار بود موجب افزایش ارتباط نویسنده، تصویرگر، ناشر و دستاندرکاران کتاب با خواننده شود؛ اما با تغییر شکلی بسیار عجیب به ملغمهای از کتاب، خوراکی، بنر، کلاهها و بادکنکهای تبلیغاتی به همراه بن تخفیف خرید تبدیل شده است.
نمایشگاههای منطقهای و سراسری کتاب، روزی روزگاری آمدند تا پل ارتباطی باشند بین نویسندگانی که چهرهشان همواره در پس صفحات کتابها، داستانها و شخصیتهای رنگارنگشان مستور بود و مردمانی که لابهلای این صفحات زندگیها کرده بودند و با شخصیتهای کتابها اشک ریخته و لبخند زده بودند.
اما چیزی که از این آرزو امروز به جا مانده، سالنهای تنگ و تار و بیتهویه نمایشگاههای استانی و سراسری کتاب است و غرفههای مختلفی که با تمام توان در تلاشند بخشی از حافظه انبار انتشارات خود را از کتابهای قدیمیتر خالی کنند.
نمایشگاههایی که برای کشاندن مردم به محوطهشان از هیچ کاری دریغ نمیکنند و مجموعه گستردهای از خوراکیها و نوشیدنیهای خنک و گرم به همراه انواع دسرهای گوناگون را چاشنی ارائه هدایای تبلیغاتی و تخفیفهای مختلف میکنند.
هرچند هنوز هم آمار فروش نمایشگاههای کتاب به ویژه نمایشگاههای سراسری و منطقهای بالاست، اما همین مسئله نشان میدهد «نمایشگاهها» کاربری اصلی خود را از دست داده و به جای نمایش کتابها و ایجاد ارتباط با مخاطبان که صاحبان اصلی ثمره تمام تلاشهای انتشاراتیها هستند، به فروشگاههایی بزرگ و توانفرسا تبدیل شدهاند و تخفیفهای گوناگونشان، بهانهای برای حضور مخاطبان شده است.
شاهین شریعتی، پشت گیشه یکی از انتشاراتیهای صاحب نام کشور ایستاده است و با حوصله به سؤالات مخاطبان جواب میدهد. وی که دانشجوی رشته مدیریت نیز هست، در خصوص نمایشگاه و علت حضورش در این فضا میگوید: همیشه دوست داشتم با کتاب در ارتباط باشم، اینجا هم میتوانم جواب مردم را بدهم و هم کتاب بخوانم.
وی میگوید: چند سال است در نمایشگاهها و در غرفه این انتشارات حضور دارد، اما هر سال نسبت به سال قبل تعداد مراجعهکنندگانی که از کم و کیف کتابها میپرسیدند و خواهان دریافت نشانی و آدرسی از نویسنده یا تصویرگر خاصی بودند کمتر شده؛ مردم میآیند و اسم کتابی را میگویند و قیمتش را میدهند و در مورد گرانی چاپهای جدید غر میزنند و کتاب را میگیرند و میبرند.
*یاد یار مهربان
با این احوال، کلمه و قلم، همسال انسان در این جهان نفس کشیدهاند و با تمام ضعفی که بر بنیه نگارش مستولی شده، هنوز هم دود از کنده کتاب بلند میشود.
هنوز هم نگارندگان، نویسندگان و تصویرگران منزلت و ارج و قرب دارند و همچنان آرزوی بسیاری از کودکان سرزمین ما، دیدن روزی است که نامشان به عنوان نویسنده یا مترجم یا تصویرگر کتابی بر جلد و عطف آن خودنمایی کند.
هنوز هم کودکان همآهنگ و همنوا، نام زندهیاد عباس یمینی شریف را و نام هر چه سطر در سطر نگاشته شده است را با زمزمه کردن «من یار مهربانم دانا و خوش زبانم / گویم سخن فراوان با آنکه بیزبانم» زنده میکنند تا یادمان نرود کتاب، همراه بیادعا و خموش ما از دیرباز تاکنون بوده و تا فرداها هم خواهد بود و دیر و دور نیست زمانی که این دوست پنددان و هنرمند و با سود و بیزیان باز هم قوت سالهای نه چندان دور خود را بازیابد و به همسفر و آموزگار فرزندان ایران زمین تبدیل شود.
پایان سخن را به کلام مرحوم مهرداد اوستا میسپاریم که میگفت:
«زین سپهر فضل ای دل کی توانی ره بری
گر یکی با چشم دانش سوی هستی ننگری
دفتر ایام بگشا کز چنین فرخ کتاب
بازخوانی راز گردونی بدین پهناوری
صفحهای از مصحف اسرار بگشاید تو را
با سر انگشت زمانه هر سحر ز افسونگری
خوشتر از هر روز امروز است چون روز کتاب
خود مبارکتر ز هر روزیست از نیک اختری»
........................................
گزارش: فرینوش اکبرزاده
.......................................
انتهای پیام/ز/ف4004