به گزارش فارس، اندیشکده «بنیاد شورای امنیت آمریکا»، در مقالهای به قلم «جان بولتن» مینویسد: طی 4 سال گذشته، در مناظرات سیاسی آمریکا، به نقش آمریکا در جهان، توجه چندانی نشده است. اوباما تا حد زیادی مسئول عدم موفقیت مداوم در رهبری است که نتوانسته تهدیدات و چالشهایی را که ما با آنها روبه رو هستیم، و همچنین لزوم دفاع از ارزشها و منافع آمریکا را به وضوح بیان کند. درواقع، اوباما برخلاف رئیسجمهورهایی که از زمان فرانکلین روزولت تا کنون، از طرف هر دو حزب بر سر کار آمدهاند، به اندازه کافی به امنیت ملی آمریکا، نپرداخته است.
* اوباما، جک کندی نیست
کندی در مراسم تحلیف خود گفت: «بگذارید تمام کشورهای جهان، چه آنهایی که برای ما آرزوی موفقیت میکنند و چه آنهایی که آرزوی ناکامی ما را در سر میپرورانند، بدانند که ما برای اطمینان از بقا و دستیابی به آزادی، هر بهایی را پرداخت و هر باری را تحمل خواهیم کرد؛ با هرگونه سختی مواجه شده، هر دوستی را حمایت کرده و با هر دشمنی مقابله خواهیم کرد.» واضح است که اوباما، جک کندی نیست. و آنچه که ما در نخستین دوره ریاستجمهوری اوباما شاهد آن بودیم، در دوره دوم بدتر خواهد شد. مکالمه معروف او با «مدودف»، رئیسجمهور روسیه، در حالیکه میکروفون وی روشن بود، و هنگامیکه وی تا پس از انتخابات از روسیه مهلت خواست، تا در آن زمان «انعطاف» بیشتری از خود نشان دهد، گویای همه چیز است.
* اقتدار آمریکا در سرتاسر جهان، مستقیما در حمایت و پیشبرد رویای آمریکایی در داخل کشور دخیل است
اوباما همواره، رابطه گسترده و عمیق بین حضور پراقتدار آمریکا در عرصه بین الملل را با رشد اقتصادی در داخل از کشور، نادیده گرفته و یا درست درک نکرده است. جالب این است، برای رئیسجمهوری که تقریبا هیچ فرصتی برای سیاست خارجی ندارد، حقیقت این است که اقتدار آمریکا در سرتاسر جهان، مستقیما در حمایت و پیشبرد رویای آمریکایی، در داخل از کشور، دخیل است. هرآنچه که امنیت و ثبات در جهان وجود دارد، توسط آمریکا و دوستیها و اتحادش با کشورهای دیگر فراهم شده است. قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی ما، تجارت، سرمایهگذاری، ارتباطات و سفرهای بین المللی را میسر میکند که تا حد زیادی در رفاه پایدار شهروندان آمریکایی، دخیل است.
* سیاستهای امنیت ملی آمریکا، برای خودش و آینده این کشور است
سایر کشورها نیز، بهرهمند میشوند (و بسیاری از آنها صریحا سهم قانونی خود را از این هزینهها پرداخت نمیکنند)، اما سیاستهای امنیت ملی ما، فقط متعلق به آنها نیست. اقدامات ما برای خودمان و برای آینده خودمان است. اگر آمریکا از موضع قبلی خود در جهان عقب نشینی کند، فقط دو راه پیش رو خواهد داشت که هیچیک از دید ما، خوشایند نخواهد بود. احتمال اول این است که یک خلا جهانی بهوجود آید که هیچ قدرت دیگری نتواند جای ما را بگیرد (هرچند بسیاری این تلاش را خواهند کرد که در نتیجه، موجب فروپاشی هرچه بیشتر صلح و امنیت خواهند شد).
* هیچ کدام از نامزدهای بالقوه، منافع آمریکا را درنظر نخواهند گرفت
در نتیجه، حتی حداقل ثبات بین المللی موجود نیز به تدریج کاهش پیدا میکند. احتمال بعدی که حتی بدتر به نظر میرسد، این است که کشور دیگری برای پر کردن خلاء گام بردارد و نه طبق خواسته ما بلکه مطابق میل خود، چشم انداز بین المللی را شکل دهد. هیچ کدام از نامزدهای بالقوه، منافع آمریکا را درنظر نخواهند گرفت. با وجود اینکه اوباما علنا تمایلی به مطرح کردن صادقانه و علنی برای مردم در مورد تهدیداتی که در سراسر جهان ما با آنها روبه رو هستیم، ندارد، این تهدیدات، در این دولت بزرگتر میشوند.
* دشمنان آمریکا صبر نمیکنند
دشمنان صبر نمیکنند . دشمنان ما آنقدر دل رحم نیستند تا منتظر بمانند تا ما خانه اقتصاد خود را سامان دهیم. آنها عملکرد اوباما را با دقت زیر نظر گرفتهاند و دوستان و دشمنان آمریکا ، هر دو عملکرد وی را ضعیف، بیاعتنا و ناقاطع ارزیابی میکنند. از این رو، آنها سیاستهای خود را بار دیگر تنظیم کردهاند؛ بنابراین، دوره دوم ریاستجمهوری اوباما ناگزیر به به معنای افزایش در سرعت وگستره چالشهایی است که ما با آنها روبه رو خواهیم شد.
* جنگ جهانی علیه تروریسم باید ادامه پیدا کند
لفاظیهای دولت اوباما هرچه که باشند، جنگ جهانی علیه تروریسم باید ادامه پیدا کند نه به این خاطر که ما خواهان آن هستیم بلکه به این خاطر که تروریستها مصمم اند تا به ما صدمه بزنند. تعجبی ندارد که لفاظیهای توجیهآمیز اوباما، فقط اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد. تکثیر سلاحهای هستهای، شیمیایی یا میکروبی در کشورهایی مثل ایران و کره شمالی، تهدیدآمیزتر شده است. نبود یک راهبرد عمده برای مقابله با چالشهای روزافزون روسیه بیش از پیش سلطه طلب و پرمدعا، و یا قابلیتهای جنگی در حال رشد سایبری و هستهای کشور توسعه یافته چین، نمود بیشتری پیدا کرده است. نیاز به رهبری موثر آمریکا، واضح و روشن است. خاورمیانه نمونهای از فروپاشی سیاست، تصمیمگیری و توانایی آمریکا، به رهبری اوباما است.
* اوباما معتقد است قدرت آمریکا محرک و در جهان بیش از اندازه است
ما شاهد پیشرفت مداوم ایران در سلاحهای هستهای هستیم؛ تجدید فعالیت القاعده و دیگر تروریستها و گروههای افراطی، که ترورغمانگیز سفیر ما در لیبی به همراه 3 تن از همکاران وی، و حمله به سفارتهای آمریکا در جاهای دیگر، گواهی بر این مسئله هستند؛ و همین طور، کوچک شمردن امنیت اسرائیل، نزدیکترین متحد ما در منطقه. این ناکامیها، نشان دهنده نیاز شدید به یک رئیسجمهور جدید است. میت رامنی، میداند که بهترین راه برای حفظ صلح و امنیت بین الملل، پیشگام شدن آمریکا است. اوباما معتقد است که قدرت آمریکا محرک و در جهان بیش از اندازه است و عقبنشینی حضور آمریکا ضروری و به جا است. و این دقیقا عکس همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
*آمریکا باید به نظریه رونالد ریگان مبنی بر «ایجاد صلح از طریق قدرت» بازگردد
این قدرت ما نیست که تحریک آمیز است بلکه ضعف ما است که دشمنان ما در سراسر جهان، اینگونه برداشت میکنند که در صورت مخالفت با ما خطری آنها را تهدید نخواهد کرد. ما باید این سراشیبی خطرناکی را که در پیش گرفتهایم، تغییر دهیم و به نظریه رونالد ریگان مبنی بر «ایجاد صلح از طریق قدرت»، بازگردیم. این روش در کل تاریخ آمریکا کارساز بوده و بار دیگر تحت رهبری رامنی نیز، کارساز خواهد شد.
انتهای پیام/3010x2/