به گزارش خبرگزاری فارس، اندیشکده «امریکن اینترپرایز»، در خصوص وجود شباهت میان سیاستهای رامنی و جرج بوش، در مقالهای به قلم «جیمز پتککیس» نوشت: اینروزها رامنی بواسطه شباهت احتمالی سیاستهایش با جرج بوش مورد تخطئه دموکراتها قرار میگیرد. در حالیکه خود او شخصاً تلاش میکند، خط مشی ریگان را دنبال کرده، طرحهایی را که بوش در پیادهسازیشان ناکام ماند، جامه عمل بپوشاند.
* اتهام: شباهت به «جرج بوش»
اتهام «اوباما» به «میت رامنی»، که برنامه اقتصادیاش، بازیافت تفکرات «جرج بوش» است، تأثیرگذارتری سلاح انتخاباتی او محسوب میشود. با این وجود، «اوباما» در بکارگیری این سلاح، همچون «بیل کلینتون» در نشست ملی حزب دموکرات، توانا نیست: «آنها میخواهند سیاستهای سابق را از نو به اجرا بگذارند؛ همان سیاستهایی که ما را به دردسر انداخت».
* پرسشها در مورد کارنامه بوش هنوز جریان دارد
انتقاد کلینتون در تبلیغات انتخاباتی اوباما بازتاب یافته است و نشان میدهد هنوز بسیاری از آمریکاییها، جرج بوش را بابت رکود اقتصادی آمریکا مقصر میدانند. در واقع، این پرسشی بود که یکی از رأیدهندگان در مناظره دوم رئیسجمهوری، بدون هیچ هماهنگی قبلی، از رامنی به عمل آورد.
* ریشههای رکود را باید پیشتر از دوران ریاستجمهوری بوش جستجو کرد
جمهوریخواهان هم در پاسخ به اتهام فوق میگویند: «دامنه این اتهام فراتر از دوران بوش است. اگرچه ممکن است سیاستهای بوش در حوزه مسکن، یکی از عوامل رکود قلمداد شود، اما این سیاستهای پولیِ انقباضی، بجا مانده از گذشته بود که یک رکود اقتصادی خفیف را به یک رکود حاد تبدیل کرد. هیچ تئوری قانعکنندهای وجود ندارد که نشان دهد کاهشهای مالیاتی بوش و کسری بودجه از آن دوران، موجب رکود یک دهه اخیر باشد. همین امر در مورد تمرکززدایی مالی از دولت نیز صدق میکند. در نهایت، قانونی که به امضای کلینتون درآمد، به قوانینِ بانکیِ گِلَس-سیگال که فعالیتهای بازرگانی و سرمایهگذاری را برای بانکها بصورت همزمان ممنوع میکرد، خاتمه داد.
* پاسخ رامنی به اتهام دموکراتها
اما رامنی در خصوص وجود تشابه میان برنامههای اقتصادیاش با جرج بوش، چند شب پیش گفت: «پرزیدنت بوش و من آدمهای متفاوتی از دورههای زمانیِ مجزا هستیم و به همین دلیل طرح پنج مادهای من کاملاً با آنچه وی درصددش بود تا به انجام برساند، تفاوت دارد.» رامنی خصوصاً به تجارت با چین و مسئله کسری بودجه اشاره کرد و گفت، در این دو مقوله، مسیری متفاوت از آنچه «جرج بوش» پیمود، انتخاب خواهد کرد. و البته خاطر نشان کرد، قصد دارد از نقش دولت در حوزه مسکن نیز بکاهد. «سیاستمداران باید متوجه شده باشند، هنگامیکه شما در عرصه بازار ورود میکنید، چنانکه آنها در کار موسسات وامدهندهی فَنیمِی، فرِدی مَک و بنگاههای معاملاتی دخالت کردند، عواقب ناگواری خواهد داشت.»
* طرح مالیاتی رامنی
رامنی در نظر دارد با کنارگذاشتن معافیتهای مالیاتی ناکارآمد، کاهش 20 درصدی نرخ نهایی مالیات را محقق سازد. به عبارت دیگر، اگرچه طرحِ اصلاحاتِ مالیاتیِ رامنی به سیاستهای «بوش» شباهت دارد اما کاهشی در زمان وی انجام نگرفت.
* برنامه رامنی در حوزه بهداشت و درمان، متأثر از یکی از طرحهای دوران بوش است
رامنی همچنین تمایل دارد تا از دو فرآیند انتخاب و رقابت برای تضمین خدمات بهداشت و درمان استفاده کند؛ این ایده اگرچه در دوران «بوش» مطرح نشد، ولی با طرح «داروهای تجویزی» او، عناصر مشترک دارد و میتوان چنین استباط کرد که نمونه پشتیبانِ برنامه رامنی در خصوصِ مسائلِ بهداشت و درمان است.
* بازگشت به سالهایی از رئیسجمهوری بوش که هرگز بوقوع نپوست
بجای بازگشت به اقتصاد «بوش» گرایانه ، در صورت پیروزی رامنی، ما بازگشتی خواهیم داشت به سالهایی از رئیسجمهوری «بوش» که هرگز به وقوع نپیوست؛ واقعیتی دیگرگون که «بوش» هم آنرا نوید میداد و به نوعی احیای عصر طلایی «ریگان» بود: طرفداری از اصلاحات بازار که تأئید اقتصاددانان داخل و خارج کابینه را یدک میکشید.
* دستاوردهای بوش
در کل، دوران «بوش» هم ملازم با رونق و بهبود اقتصادی بود. رشدِ تولیدِ ناخالصِ ملی با میانگینِ 2.7 درصد در سال، افزایش اشتغال با نرخ 102000 فرصت شغلی در ماه، بازیابی شغلی در طی سالهای 2004 تا 2006 نزدیک به 200000 کسب و کار و نهایتاً کاهش نرخ بیکاری به کمتر از 4.4% از دستاوردهای دوران اوست.
* در دوران کلینتون، آمریکا مراحل زوال را تا رکود سال 2001 آغاز کرد
حتی اگر رکود سال 2001 را هم خفیف تلقی کنیم، باز ایجاد شرایطی مشابهِ گذشته، دور از امکان بود. و آیا توجیهِ عملکردِ ضعیف «بوش»، تعلل در بازپیدایی ارزشهای گذشته نیست؟ دوران پر جست و خیز کلینتون، اقتصاد آمریکا را از رشد و اشتغالزایی متصور برای آن بسیار دور کرد؛ حاشیهروی کلینتون، پس از رکود سال 2001، اندکی توسط بوش جبران شد.
* رامنی، بوش، ریگان
اما آنچه بوش در دوران ریاستجمهوریاش به انجام آن نائل نیامد، پیادهسازی طرح بنیادی اصلاحات مالیاتی و حقوق و امتیازات وابسته به آن بود. اما این موضوعات، در چشمانداز اقتصادی رامنی نقش کلیدی دارند. با جسارت و وسعت دیدی که در برنامههای رامنی وجود دیده میشود، او به شماره 40 شباهت دارد، پرزیدنت ریگان، نه 43.
انتهای پیام/8X2010/پ