به گزارش خبرگزاری فارس، اندیشکده «بروکینگز» در مقالهای درباره تغییر سیاست اوباما نسبت به اروپا، به قلم «جاناتان لورنس» نوشت: توسعه اقتصادی خاور دور، سوی نگاه اوباما را از متحدان سنتیاش در اروپا به سمت شرق سوق داده است و از اینرو روابط میان-آتلانتیک رو به افول خواهد گذاشت. طرح بودجه سنگین رامنی هم دیگر اروپاییها را به سرمایهگذاری در حوزه دفاع تشویق نخواهد کرد؛ زیرا پر واضح است که دغدغه امروز آمریکاییها مسائل اقتصادی است.
* اتحاد نظامی با اروپا یکی از موارد مناقشه دو کاندیداست
در تب و تابِ نخستین مناظره ریاستجمهوریِ ایالات متحده، فرماندار «رامنی» در چهار جمله از پنج عبارتِ پایانی نطقش به واژههای «جنگ» و «دفاع» اشاره کرد. تنها اختلاف او در خصوص سیاست خارجه با اوباما، شاید مخارج دفاعی باشد؛ زیرا «رامنی» خود را از اوباما که تسلط کامل بر سیاستخارجه را پس از دههها برای دموکراتها به ارمغان آورد، توانمندتر میداند. اتحاد نظامی با اروپا هم یکی دیگر از موارد مناقشه دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به شمار میرود.
* به نظر رامنی، سیاستهای اوباما اروپا را در مشارکت در امور دلسرد کرده است
راههای ترغیب اروپا به افزایش مشارکتش در امور دفاعی-نظامی چیست؟ اگر رامنی رئیسجمهور شود، در طول ده سال آینده قصد دارد 2.5 تریلیون دلار بیشتر از اوباما خرج کند – چنین طرح بودجهای تدابیر اوباما برای کاهش 487 میلیارد دلاری از بودجه نظامی را خنثی میکند. رامنی در بهار امسال، مصادف با نشست اعضای ناتو، در «شیکاگو تریبیون» نوشت: «سیاستِ کاهش حضور نظامی آمریکا در سطح جهان، توسط اوباما، اروپاییها را از مشارکت در امور دلسرد کرده است».
* چیرگی نظامی آمریکا، امری است که مورد توافق هر دو حزب است
با این وجود در نظر داشتن استراتژیِ جزبی هر یک از این دو کاندیدا، بسیار حائز اهمیت است. برای مثال چیرگی نظامی آمریکا، امری ست که مورد توافق هر دو حزب است؛ از اینرو تفاوت سیاست خارجه رامنی با اوباما، در نمایشِ قدرتِ آمریکا، به سؤال روبرو ختم میگردد: آیا ما به 12 عدد ناوِ هواپیمابر هستهای نیاز داریم یا 10 ناو؟ بودجه تنظیمی اوباما هزینه ساخت و الحاقِ 2500 هواپیمای جنگنده و نه کشتی جدید را در سال دربر میگیرد- درحالیکه طرحِ رامنی، دربرگیرندهی ساخت 15 کشتی و تحویل آن به نیروی دریایی است.
این یک تضاد خندهآور است که نامزدِ حزبِ خُردتوان، با وجود تخطئه «اقتصاد مَکِینی» خواستار بودجه کلانتری باشد. از طرف دیگر اوباما هم فرصت را برای کاهش مخارج اسرافکارانه پنتاگون از دست نخواهد داد.
* با جایزه نوبل یک فنجان قهوه هم دست آدم نمیدهند
با توجه به اقبال بیسابقه اوباما در اروپای غربی، انتظارت بر این بود که از جانبِ متحدان سنتی آمریکا در امتداد اقیانوس اطلس، عایدات قابل توجهی نصیب آمریکا شود. اولین تشویق در قالب جایزه صلحِ نوبل از آن ایالات متحده شد. اما چنان که در واشنگتن زمزمه میشود، اگر شما جایزه نوبل هم داشته باشید، باز باید چند دلاری خرج کنید تا به شما یک فنجان قهوه بدهند.
این استقبال صمیمانه از اوباما نه تنها به همیاری دوستان اروپایی برای بستن بازداشتگاه گوانتانامو نینجامید، بلکه اوباما حتی نتوانست اعضای ناتو را به مشارکت نظامی بیشتر در جبهه افغانستان فرا خواند. اگر شما اجلاس ناتو در سال 2012 را با مشابه همان نشست در دسامبر 2009 مقایسه کنید، متوجه عدم دگرگونی و پیشرفت خواهید شد. در سال 2009، اروپاییها به افزایشِ جزئی نیروها در افغانستان چراغ سبز نشان دادند. در 2012 نیز پارهای کمکهای مالی برای آموزش ارائه کردند. اما در کل، سهم مشارکت اروپاییها در تأمینِ مالیِ ناتو، در ده سال اخیر، بین 3/1 تا 2/1 مخارج بوده است.
* اروپاییها در مشارکت برای تأمین بودجه ناتو امساک کردند
در حقیقت، خشم و کینه واشنگتن نسبت به شرکای اروپاییاش امروزه دیگر به یأس و درماندگی و به نوعی ناامیدی از همکاری تبدیل شده است. منشأ کینه آمریکاییها، بیاعتنایی اروپائیان به نصیحتِ واپسینِ «رابرت گیتس»، مبنی بر اختصاصِ بودجهای واقعگرایانه به مقوله دفاع بود. اما در ادامه، چنانکه آمریکا در مداخله لیبی نشان داد، تقسیم هزینهها به اشکال دیگری هم میسر بود. در واقع، اگر ما قصد کم کردن هزینههای خود را داریم، تدبیر فوق، روش معقولی برای همکاری با اروپاییها به نظر میرسد.
عملکرد آمریکا در لیبی، راهکار نوینِ پرزیدنت اوباما در معامله با یاران قدیم بود. زیرا، روشِ سابق، به برخورداری از توده عظیمی از زنبور میمانست که برعکس عسل اندکی تولید میکرد. اما در الگوی لیبی، آمریکا 896 میلیون دلار، فرانسه نصف این مبلغ و انگلستان حتی بیشتر از آمریکا، معادل 850 میلیون پوند، برای سرنگونی قذافی هزینه کردند.
چنانکه میدانیم مخارج آمریکا در عراق به تنهایی، سر به 900 میلیارد دلار گذاشت؛ زیرا دولتِ «بوش» مأموریت پیچیدهتری را در آنجا به عهده گرفته بود. درحالیکه بریتانیا، فقط 15 میلیارد دلار از سال 2003 تا 2010 در عراق هزینه کرد.
* رامنی در مناسبات میان-آتلانتیک برای آمریکا بسیار پرخطر عمل خواهد کرد
آنچه بیشتر از این نیش و کنایهها اهمیت دارد طرح این پرسش است که در چه شرایطی اقدام نظامی منطقی به نظر میرسد. اینجا موضعی است که رامنی در مناسبات میان-آتلانتیک برای آمریکا بسیار پرخطر عمل خواهد کرد. شمشیری که او برای ایران، روسیه و فلسطین از رو بسته است، کردار و گفتار «جرج دابلیو بوش» در دوره نخست ریاست جمهوریاش را به اذهان سیاستمداران و افکار عمومی در اروپا متبادر میسازد.
امروز، همکاریِ میان-آتلانتیک در خصوص بیشتر مسائل سیاست خارجه دور از ذهن است. از طرف دیگر رامنی معتقد به بازتعریف روابط با روسیه است؛ اگر او رأس کار بود، طرح بازگشت نیروها را به دلیل محدودیتهایی که در برنامهریزی نظامی آمریکا وجود داشت، امضاء نمیکرد و یا کنارهگیری از جبهه افغانستان در سال 2014 اعلام نمیشد. پیرامون مسئله تغییرات آب و هوایی نیز رامنی هنوز به نبود اجماعِ علمی حول منبع صدور گاز دیاکسیدکربن، پافشاری میکند.
* روسیه، جدیترین رقیب ژئوپلتیک
در موضوعِ گرجستان، دستیارانِ رامنی، هنگامیکه به «جان مککین» مشورت میدادند، طرفدار تشدید تنش در منطقه بودند. به همین خاطر، امروزه دشوار بتوان از آنها منش و کنش دیگری را در نظر آورد. خاصه در برههای که روسیه، جدیترین رقیب ژئوپلتیک ما در عرصه بینالملل قلمداد میشود. گذار آرام و صلحآمیزِ قدرت در گرجستان، تا اندازهای مرهون یک دیپلماسی خونسرد و شکیبا یا به تعبیر دیگر سردمزاجی در مواجهه با بحرانهاست. لیکن بسیاری از کشورهای اروپایی، جانبدارِ رویکرد و سیاستی زیرکانهتر نسبت به روسیه هستند که این امر فیالنفسه خالی از مجادله و کشکش نخواهد بود.
* گرایش اوباما به خاور دور
با رشد روزافزون اقتصاد آسیا-پاسیفیک، اوباما بیشک ترجیح خواهد داد روابطش را با شرکای آسیاییاش بیش از پیش تحکیم کند؛ و همین امر به چرخش تمرکز سیاستخارجه ایالات متحده از اروپا به سمت شرق انجامیده است. صدراعظم «مرکل» هم، چندی پیش، سفر موفقیتآمیزی به چین داشت؛ از اینرو انتظار میرود سهم اروپاییها از تولید ناخالص جهانی در سالهای آینده، به روند نزولی خود ادامه دهد.
* اقبال اوباما میان افکار عمومی در اروپا
دولت اوباما از همان ابتدای کار، خودش را به اروپا متعهد میشمرد، چنانکه، «هیلاری کلینتون» بطور متوسط ماهی یکبار در اروپا ملاقات داشته، اوباما هم شخصاً، در ده نشست اروپایی شرکت جسته است. در یک نظرسنجی عمومی در آلمان، 75% پرسششوندگان از کارنامه کاری باراک اوباما رضایت داشته، 16% منتقد عملکرد او بودهاند.
در مجموع 86% پرسششوندگان به انتخابِ مجدد اوباما رأی مثبت دادند؛ درحالیکه این آمار برای میت رامنی، حاکی از 7% درصد تمایل، برای پیروزی وی در انتخابات بود. یک مارشال آلمانی هم در خصوص تمایلات میان-آتلانتیک داستان مشابهی را نقل میکند: «اوباما در حال حاضر از رضایت دو سوم اروپاییها برخوردار است؛ شخصیتی که مایه حسرت بسیاری از همتایان اروپاییاش است.»
* آغاز برههای جدید در روابط میان-آتلانتیک
روابط میان-آتلانتیک از آغازش که با همکاری با اروپا برای رشد این قاره همراه بود اکنون به مرحلهای وارد شده است که باید برای اعمال نفوذ در مناطق پرالتهابی همچون لیبی، سوریه و ایران، علیرغم تمام تضاد منافع و پیچیدگیهایی که ممکن است بین آمریکا و اروپا وجود داشته باشد، اقدام کرد.
* اولویت در آمریکا، مسائل اقتصادی است
دوز از ذهن به نظر میرسد اختلاف بودجه 5/2 تریلیونی «میت رامنی» با اوباما، محرک اروپاییها شود تا سرمایهگذاری خود را در حوزه دفاع بطور ناگهانی افزایش دهند. بلکه، همکاریها متوقف خواهد شد. آیا این امر مهم است؟ براساس یک نظرسنجی که اخیراً توسط «واشنگتن پست» انجام گرفت، رأیدهندگان آمریکایی در خصوص اقتصاد داخلی و مسائل بینالملل به نسبت 50 به 1، بیشتر نگران وضعیت اقتصادی بودند.
انتهای پیام/3x1810/