به گزارش خبرگزاری فارس از یزد، حجتالاسلام مهدی مهدوینژاد در جلسه هفتگی هیئت انصار ولایت که به بررسی و محکومیت اهانت به ساحت قدس حضرت ختمی مرتبت، پیامبر اعظم(ص) اختصاص داشت، با اشاره به عبارت «قَتَلَ الله امهَ قَتَلَتکَ بالاَیدی و الاَلسُن» در عبارات دینی ما، کارکرد زبان و تأثیر آن را بسیار عمیق تر و کاری تر از سایر اعضا و جوارح دانست.
وی اظهار داشت: قتل با زبان بسیار خطرناکتر از قتل با دست است همانگونه که میشود با دست کسی را کشت و جان او را گرفت با زبان هم میشود کسی را کشت اما به جای جان، آبرو و شخصیت او را کشت، قتل با زبان همان ترور شخصیت است.
مهدوینژاد، عوامل حیات معنوی انسان را شخصیت و شأنیت و هویت او دانست و افزود: اگر اینها را از شخص بگیری به یک مرده متحرک تبدیل میشود به یک موجود بیاثر و این موجود زنده بیهویت و بیاثر از کشته ای که دارای آبرو و آرمان و هویت است، فرسنگها فاصله دارد.
سخنران هیئت انصار ولایت یزد با اشاره به اینکه این حادثه یعنی قتل با زبان گاهی برای جوامع بشری هم اتفاق میافتد، گفت: دشمنان اسلام وقتی نتوانستند با قتل و کشتار یدی بر جامعهای حاکم شوند، دست به قتل عام لسانی آن جامعه میزنند یعنی گرفتن فرهنگ و هویت و ارزشهای آن جامعه.
حجتالاسلام مهدوی نژاد با بیان اینکه قتل عام زبانی همان قتل عام فرهنگی است به تبیین این موضوع پرداخت که زبان و بیان مهمترین ابزار فرهنگی است و گفتمان سازی و تغییر گفتمان حاکم بر جوامع اسلامی را از گفتمان دینی و الهی به گفتمان غربی و شیطانی را از مصادیق مهم قتل به زبان دانست و اظهار داشت: آن چیزی که باعث شد اباعبدالله (ع) جان خود و عزیزترین عزیزانش را و حتی خانوادهاش را به مسلخ ببرد، ایستادگی در برابر نابودی هویت و اصالت و دیانت امت اسلامی بود که قتل عام لسانی شده بود و گفتمان حاکم بر آن جامعه وارونه شده بود چنانکه فرمودند اسلام را مانند پوستین وارونهای به تن کردهاند؛ حق باطل و باطل حق شده بود.
وی خاطرنشان کرد: این مسئله آن قدر مهم بود که کسی مثل حسین(ع) باید فدا میشد تا این فاجعه خنثی شود.
مهدوینژاد ادامه داد: یکی از مصادیق بارز قتل به لسان توهین و حرمت شکنی از مقدسات و به ویژه پیشوایان مقدس است.
وی عنوان کرد: دروغ، تهمت و استهزاء از قدیمیترین ابزار دشمن بوده است از ابتدا به پیامبر ما مجنون و ساحر و کذاب میگفتند تا حالا که فیلم میسازند و ترانه میخوانند و کتاب علیه آن بزرگوار مینویسند همه همان قتل به زبان است و البته این بسیار خطرناکتر از قتل یدی است چرا که دشمن با اقدام ناجوانمردانه اعتبار و حیثیت اولیاء خدا و اعتماد اجتماعی به ایشان را هدف قرار داده است وگرچه هرگز موفق به نتیجه نخواهد شد اما امت اسلامی باید هوشیار باشند زیرا در صدر اسلام معاویه موفق شد در مقطعی چهره مبارک امیرالمومنین (ع) را در بخشی از جامعه اسلامی آن روز تخریب کند و امیرالمومنین (ع) در حقیقت قبل از آنکه مقتول به تیغ ابن ملجم شود، مقتول به زبان شد.
حجتالاسلام مهدوی نژاد درباره اینکه باید چگونه با این فتنه خطرناک مواجه شد اظهار داشت: آنچه امروز در موج بیداری اسلامی امتها دوباره دمیده است و اقدامات مسلمانان در مقابله با این هتاکی را تهاجمی کرده است، عمل به دستور (اشداء علی الکفار) است و سیره پیامبر اعظم(ص) نیز در برابر هتاکیها همینگونه بوده است.
وی افزود: پیغمبر رحمت للعالمین که وقتی مشرکان مکه او را سنگ میزنند و یا شکمبه شتر و خاکروبه بر سرش میریختند، برای آنها دعا میکرد، پیغمبر رحمت للعالمین که با منافقین که در دل ایمانی نداشتند اما به ظاهر حفظ ایمان میکردند و به ظاهر حفظ حرمت میکردند، سامحه و آنها را تحمل میکرد و پیغمبر رحمت للعالمین که حتی با آنها که توطئه قتل ایشان را پس از جنگ تبوک طراحی کردند، بنابر مصلحت گذشت کرد، این پیامبر در برابر هتاکیها و هجو کنندگان و کسانی که با زبان علیه ایشان و دین اقدام میکردند، با شدیدترین وضع ممکن برخورد میکرد و همه میدانیم حرفی را از خود نمیفرمود و آنچه میکرد در وحی ریشه داشت.
مهدوینژاد، این رفتار پیامبر اعظم را اینگونه تبیین کرد که ایشان از بین بردن شخصیت پیامبر(ص) و قتل اعتبار ،مساوی با مخدوش شدن و بسته شدن راه هدایت الهی بر عدهای از مردم است و این گناهی نابخشودنی است.
وی ادامه داد: تاجری که با اعتبارش در بازار کار میکند و به واسطه اعتبار و آبرویش همه به او اعتماد دارند، همه سرمایهاش اموالش نیست بلکه سرمایه اصلی او اعتبار اوست و اگر این اعتبار از بین برود، دیگر سرمایه و مال او نیز رو به نابودی میرود و اگر ولی از اولیاء خدا بر اثر فتنه قتل زبان، در میان مردم اعتبارش خدشهدار شود، حرفهایش شنیده نخواهد شد و پیروی نخواهد شد لذا پیامبر اعظم (ص) با این فتنه مماشات نمیکردند و دستور قتل آنان را صادر میفرمودند.
مهدوینژاد عنوان کرد: عبدالله بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی عثمان خلیفه سوم بود که پیامبر اسلام را هجوکرد، رسول خدا او را مهدور دالدم اعلام فرمودند، عثمان او را آورد و به شفاعت نزد پیامبر التماس کرد، پیامبر مدتی طولانی سکوت کردند، وقتی اصرار عثمان زیاد شد پیامبر با اکراه قبول کردند وقتی آن دو نفر رفتند پیامبر خطاب به اصحاب فرمودند: پیامبران هیچگاه با اشاره کسی را نمی کشند، من قبلا حکم او را داده بودم.
انتهای پیام/خ۱۰