به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، روایت است که حضرت احمدبن موسی (ع) تمام شبها تا صبح به عبادت مشغول بودند، یکهزار قرآن با دست مبارکشان نوشتند و در عمر خود هزار بنده را خریدند و در راه خدا آزاد کردند؛ ایشان بزرگوار و دارای منزلتی بزرگ بودند.
حضرت شاهچراغ (ع) نزد پدر بزرگوارشان محبوب و محترم بودند و مردم به دلیل همین محبوبیت و شخصیت والای احمد بن موسی (ع)، پس از شهادت پدرشان نزد ایشان آمدند تا به عنوان امام هشتم با وی بیعت کنند و امام نیز از آنها بیعت گرفتند، سپس در جمع مردم بر بالای منبر رفتند و خطبهای ایراد فرمودند که «ای مردم، همچنان که اکنون تمام شما با من بیعت کردهاید، بدانید که خود من در بیعت برادرم علیبن موسی (ع) هستم و او پس از پدرم، امام و خلیفه به حق و ولی خداست و از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم».
پس از فضایل برادرش امام رضا (ع) سخن گفت و تمام مردم به دنبال آن حضرت به حضور امام رضا (ع) رفتند و با آن بزرگوار بیعت کردند و حضرت علیبن موسی (ع) درباره برادرش دعا فرمودند، «همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگرداند».
در زمان خلافت عباسیان، مامون به دلیل ترویج دین مبین اسلام توسط امام رضا (ع)، ایشان را از مدینه به توس منتقل و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل میکند.
حضور امام هشتم (ع) در خراسان سبب میشود که شیعیان و محبان اهل بیت (ع) با اشتیاق زیارت آن حضرت از نقاط مختلف به سوی ایران حرکت کنند.
در همین ایام احمد بن موسی (ع) نیز با جمعی از نزدیکان و شیعیان از مدینه حرکت میکنند تا از طریق شیراز به توس عزیمت کنند و در همین حال مأمون دستور قتل اولاد پیامبر را صادر میکند، چراکه کاروان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به سرزمین فارس میرسند و مأمون خبر ورود کاروانیان را به حاکم فارس میرساند.
وی نیز در هشت فرسنگی شیراز و در محلی به نام «خان زنیان» راه را بر کاروان اهل بیت میبندد.
براساس نوشته مورخان، جنگ در چند نوبت در میگیرد که بر اثر رشادت و شجاعت بیمانند احمدبن موسی (ع) و یارانش هر بار لشکر اشرار شکست میخورد و عقبنشینی میکند.
سپاه قتلغ که یارای مقاومت در خود را نمیدیدند به مکر و خدعه پناه بردند و شایعه وفات امام رضا (ع) را پراکندند. شیعیان که خبر شهادت امام رضا (ع) را شنیدند بر مزدوران قتلغ حمله بردند و آنان را تار و مار کردند و با تصور پیروزی وارد شهر شدند اما سپاهیان قتلغ که از قبل آماده و در کمین بودند بر آنان تاختند و هر کدام را به وضعی به شهادت رساندند.
حضرت شاهچراغ (ع) با آن که ضربتی بر فرق مبارکشان خورده بود و زخمهای کاری بر بدن داشتند، همچنین با شجاعت میجنگیدند تا به این مکان که اکنون بارگاه مقدس آن بزرگوار است رسیدند و از شدت جراحات به فیض شهادت نائل آمدند.
مدفن ایشان تا زمان سلطنت عضدالدوله آشکار نشده بود تا اینکه برخی از اهل ایمان به طور دائم از حوالی محل شهادت، نور مشاهده میکردند و این مطلب را به اطلاع عضدالدوله رساندند.
او نیز با مشورت علما و مشایخ دستور داد این محل را شکافتند تا به لوحی از سنگ یشم رسیدند که بر آن نوشته بود، «سید امیر احمدبن موسیالکاظم (ع)» و پس از اینکه سنگ را برداشتند سردابی عمیق آشکار شد.
مشهور است که شیخ ابوعبدالله خفیف معروف به شیخ کبیر که در تقوا و پرهیزکاری، سرآمد عصر خود بود، به سرداب مشرف شد و جسد مطهر آن حضرت را صحیح، سالم و بدون تغییر و تبدیل در حالی که نوری بس شگفتانگیز از آن ساطع بوده مشاهده کرد و انگشتری به دست راست ایشان یافتند که بر نگین آن منقوش بود «العزهلله احمدبن موسی».
سپس عضدالدوله دستور داد تا بنایی شایسته بر مرقد مبارکش بسازند و بقعه حضرت شاهچراغ (ع) در سال 1239 هجری قمری با بروز زلزلهای بزرگ در شیراز، آسیب بسیاری دید اما به طور مجدد مرمت و گنبدی نیز بر آن ساخته شد.
در سال 1336 هجری شمسی گنبد کنونی حضرت شاهچراغ (ع) ساخته شد و کاشیکاری مینایی آن نیز تاکنون چند بار مورد تعمیر قرار گرفته است.
امروز به مناسبت سالروز بزرگداشت آن حضرت که در تقویم دهه مبارک کرامت ثبت شده است، هر لحظه به شمار زائران حرم مطهر شاهچراغ (ع) افزوده میشود.
انتهای پیام/ز10/ض1002