به گزارش فارس، اندیشکده «شورای امنیت آمریکا» در مقالهای به قلم «جان بولتون» نوشت: دولت اوباما در حال حاضر به یک کمپین تبلیغاتی سازمانیافته دست زده است تا اسرائیلیها و آمریکاییها را متقاعد کند که در بلندمدت از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد اما فقط در صورتی که اسرائیل از انجام این کار در کوتاهمدت خودداری کند.
رسانههای دنیای غرب باز هم مملو از گمانهزنی، افشا، افشاهای ادعا شده و دروغ پراکنی در این مورد است که آیا اسرائیل از نیروی نظامی در مقابل برنامه هستهای ایران استفاده خواهد کرد و چه وقت این کار را انجام خواهد داد. انتخابات 6 نوامبر آمریکا در حال نزدیک شدن است، کارشناسان و مفسران در حال ارزیابی این هستند که آیا اسرائیل میتواند اطمینان دادنهای اوباما را در این مورد که او اجازه نخواهد داد ایران به یک کشور دارای سلاح هستهای بدل شود، جدی بگیرد؟
*استفاده آمریکا از نیروی نظامی در بلندمدت
البته، اوباما در دوران ریاستجمهوری خود خصومتآمیزترین رابطه بین اسرائیل و کاخسفید را ایجاد کرده است. با این حال، دولت اوباما در حال حاضر به یک کمپین تبلیغاتی سازمانیافته دست زده است تا اسرائیلیها و آمریکاییها را متقاعد کند که در بلندمدت از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد اما فقط در صورتی که اسرائیل از انجام این کار در کوتاهمدت خودداری کند.
اسرائیل تا چه حد میتواند به اظهارات مشاوران اوباما مبنی بر اینکه آنها پیش از آنکه ایران از خط پایان سلاحهای هستهای بگذرد، چنین حملهای را آغاز خواهند کرد، اطمینان داشته باشد؟
متأسفانه این ادعایی است که دولت اوباما چندان اعتقادی به آن ندارد، ایران آن را مضحک مییابد و اسرائیل باید آن را نادیده بگیرد. طبقه سیاسی اسرائیل، بر سر آنچه باید مسیر طبیعیاش باشد، دچار چند دستگی است و اوباما هر آنچه در توان دارد انجام میدهد تا از این اختلافات داخلی استفاده کند.
* رئیسجمهور اسرائیل، مخالف اقدام مستقل اسرائیل
هفته گذشته، شیمون پرز رئیسجمهور اسرائیل، این گام استثنایی را برداشت و به صورت علنی اعلام کرد اسرائیل نباید به تنهایی حمله کند. پرز، که به طرز غافلگیرکنندهای مانند یکی از معاونین اوباما به نظر میرسید، گفت: «من متقاعد شدهام که [اوباما] منافع آمریکا را تشخیص میدهد و این حرف را تنها برای خوشحال کردن ما به زبان نمیآورد».
* ترجیح جهانی، اقدام نظامی از جانب آمریکا
به عبارتی، اسرائیل در یک مسئله کلیدی متحد است؛ همه ترجیح میدهند که آمریکا به صورت یکجانبه برنامه هستهای ایران را نابود کند یا حداقل در یک عملیات مشترک رهبری را به دست بگیرد. این ترجیح جهانی با درنظر گرفتن برتری عظیم امکانات نظامی آمریکا، واضح و قابل درک است. حملهای از جانب اسرائیل به هدفهای هستهای شناختهشده ایران، از طرفیت آن فراتر است، ریسکهای قابل ملاحظه، خسارات سنگینی در حمله ابتدایی ایجاد میکند و وحشت عظیم مقابله به مثل ایران، یا به صورت مستقیم و یا به احتمال بیشتر از طریق حزبالله و حماس را ایجاد مینماید.
* عدم حمله زودهنگام، ریسک دستیابی ایران به سلاح هستهای
آشکار است که گزینه رهبری از جانب آمریکا دارای اولویت است. با اینحال، مشکلی جدی وجود دارد؛ ارزیابی اسرائیل و تصمیم نهایی او دقیقاً به علت ارجحیت قدرت نظامی آمریکا، پیچیده است. اگر اسرائیل تسلیم نظر آمریکا شود و خیلی زود حمله نکند، برنامه ایران ممکن است از آن مرحله که اسرائیل قابلیتهای لازم برای از بین بردن کنترل ایران بر روی چرخه سوخت هستهای را دارد، بگذرد. یا، به مراتب بدتر از آن، ایران ممکن است پیش از آنکه اداره اطلاعات آمریکا یا اسرائیل بتوانند تشخیص دهند، موفق به ساخت سلاح هستهای شود و این خطر را ایجاد کند که حملهای از جانب هر کشور، منجر به واکنشی هستهای از جانب ایران شود.
سه دلیل اصلی برای عدم قبول اطمینانخاطرهای اوباما وجود دارد؛
اول، تمایل ایدئولوژیک اوباما استفاده از نیروی نظامی آمریکا با استفاده از راهکار پیشدستی نیست. در مقابل، دو ماه پیش از حادثه پرل هاربر، فرانکلین روزولت از حملات آمریکا علیه زیردریاییهایی نازی در اقیانوس اطلس شمالی دفاع کرد و گفت: «هنگامی که یک مار زنگی را میبینید که آماده حمله است، پیش از آنکه آن را نابود کنید، منتظر نمیمانید تا شما را نیش بزند.» واضح است که اوباما مانند روزولت نیست.
به علاوه، تمایلات ایدئولوژیک اوباما با الزامات پیش از انتخابات او مطابقت دارد. اوباما و کمپین او ناامیدانه نگرانند که وقایع بینالمللی پیشبینی نشده، مانند جنگ در خاورمیانه، راهکار کمپین او را مختل کند و برای او به قیمت شکست در انتخابات تمام شود. البته، با درنظر گرفتن تمایل آمریکا به حمایت از رئیسجمهور خود در دوران بحران، ممکن است حملهای از جانب اسرائیل به لحاظ سیاسی به اوباما کمک کند.
رویکرد اول؛ «اوبامای بیجنجال» این است که؛ چرا باید خطر کرد؟ اوباما هنگامی که بهسلامت مجدداً انتخاب شد، هیچ انگیزه داخلی سیاسی برای اقدام کردن ندارد، در نتیجه مجدداً منافع سیاسی خود را با ایدئولوژی اش هم طراز میکند.
دوم؛ اوباما واقعاً معتقد است ایران میتواند مهار شود. اگرچه مشاوران او قاطعانه ادعا میکنند که بازداری سیاست آنها نیست، با اینحال افراد بسیار زیادی به وضوح میاندیشند که بازداری هنوز شدنی است، حتی اگر از حالت مطلوب کمتر باشد.
البته حکومت ایران نه تنها تابع محاسبات منطقی بازداری نیست، بلکه مشکل به ایران ختم نمیشود. عربستان سعودی، مصر و ترکیه نیز درصورتی که با یک ایران هستهای روبهرو باشند، بدون شک سلاحهای هستهای به دست خواهند آورد و درنتیجه کل خاورمیانه بسیار خطرناکتر و بیثباتتر خواهدشد.
سوم؛ زمان به نفع ایران بودهاست. حتی اگر «میت رامنی» برنده شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که سیاست آمریکا با سرعتی تغییر کند که برای متوقف کردن ایران کافی باشد. در مورد برنامه هستهای ایران مسائل بسیاری وجود دارد که ما نمیدانیم و آنچه نمیدانیم بدونشک اخبار بدی است.
بهعلاوه، جمهوریخواهان در مورد زمان حمله اختلاف دارند. رامنی به گونهای هوشمندانه از هر ادعایی که معاونین متقلب اوباما بتوانند به نفع خود تحریف کنند، اجتناب مینماید.
بنابراین، حقیقت انکارناپذیر این است که اسرائیل باید تصمیم نظامی خود را بگیرد؛ ترجیحاً تصمیمی که بر پایه فیزیک است نه سیاست. اگر اسرائیل مایل است به صورت مستقل عمل کند، به احتمال بسیار زیاد هنوز زمان دارد اما تضمینی وجود ندارد که این زمان چقدر است.
-«جان آر بولتون»، یکی از سفرای سابق آمریکا در سازمان ملل و عضو ارشد در مؤسسه «آمریکن اینترپرایز»، و نویسنده کتاب «تسلیم یک گزینه نیست: دفاع از آمریکا در ملل متحد و خارج» است.
انتهای پیام/ 2308x5/پ