به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در آسیای مرکزی، در کنفرانسی با موضوع "ناتو، افسانهها و واقعیتها، درسهایی برای روسیه و جهان" کارشناسان به بحث و گفتوگو پیرامون برنامههای این پیمان و نتایج اقدامات آن پرداختند.
مطلب زیر قسمت دوم از مقاله "لیونید کالاشنیکف" (معاون اول رئیس کمیته امور بینالملل دومای دولتی فدارسیون روسیه) میباشد با عنوان "از گسترش به شرق و تأسیس پایگاههای نظامی در مرزهای روسیه، عدم تصویب پیمان جدید "CFE" (پیمان نیروهای متعارف در اروپا) تا اقدامات تجاوزگرایانه آشکار سالهای گذشته علیه روسیه" در این همایش میباشد که به خوانندگان محترم تقدیم میشود.
هدف واقعی سپر دفاع موشکی بلوکه کردن پتانسیل موشکی روسیه و چین است
چنانچه نگاهی به قابلیتهای واقعی هستهای و موشکی ایران و کره شمالی بیاندازیم درخواهیم یافت که در ایران تاکنون هیچ سلاح هستهای وجود ندارد و معلوم نیست که در آینده وجود داشته باشد یا نه و تنها در کره شمالی ظاهرا چند کلاهک هستهای وجود دارد که در مجموع ایران و کره شمالی در حال حاضر تعداد انگشتشماری موشک دارند.
با این حال حتی اگر پس از چهار سال تعداد این موشکها به 20 یا 30 فروند برسد به آسانی میتوان متوجه تفاوت عظیم بین تهدیدها و تدابیر انجام شده در برابر آن شد.
بنابراین ایالات متحد تنها با اشاره به یک تهدید غیرواقعی پس از چهار سال میخواهد 900 رهگیر موشک مستقر کند!.
به این ترتیب به سادگی شکاف عظیم بین اهداف بیان شده برای سیستم دفاع موشکی و هدف واقعی از این سیستم روشن میشود و روسها نمیتوانند نگران این مسئله نباشند.
واضح است که سیستم دفاعی مجهز به حدود یک هزار سامانه رهگیر در واقع در برابر تهدیدات ایران و کره شمالی طراحی نشده بلکه علیه ابرقدرتهایی است که اساسا زرادخانه موشکهای بزرگ دارند که در صورت کم کردن متحدان ایالات متحده از این لیست فقط 2 کشور چین و روسیه باقی میمانند.
ساختار طراحی شده فعلی سیستم دفاع موشکی ایالات متحده از قابلیت تحرک بالا در بخش اعظم وسائل انتقال برخورداراست که این ویژگی اجازه میدهد تا به سرعت بتوان سیستم را عملا برای هر کشوری که ایالات متحده قصد بلوکه کردن پتانسیل موشکی آن را دارد تغییر مسیر داد.
حال خودتان قضاوت کنید تا سال 2015 میلادی در حدود نیمی از سامانههای رهگیر موشکی آمریکا از نوع سیستم "THAAD" خواهند بود که قابلیت انتقال سریع از یک قاره به قاره دیگر توسط هواپیماهای ترابری نظامی را دارند و تقریبا" تمام نیم دیگر از نوع "Aegis SM-3 " هستند که با قابلیت استقرار بر ناوها، توانایی انتقال نسبتا سریع آنها به سواحل هر کشوری امکانپذیر میباشد.
در ضمن آنچه که مربوط به مواضع زمینی برای استقرار سامانههای رهگیر میباشد تاکنون تمام مناطق استقرار آنها در خارج از قلمرو ایالات متحده در نزدیکی مرز روسیه یعنی در رومانی و لهستان پیشبینی شده است.
این در حالی است که اگر چه سیستم THAAD قادر به از بین بردن کلاهک موشک بالستیک با برد متوسط میباشد اما سیستم جدید Aegis SM-3 قابلیتهای قابلتوجه بیشتری دارد.
به عنوان مثال در فوریه سال 2008 میلادی ماهوارهای در مدار نزدیک زمین با سرعت بیش از هفت و نیم کیلومتر در ثانیه توسط موشک Aegis SM-3 شلیک شده از ناوچه "لیک ایری" هدف قرار گرفت که این سرعت بیشتر از سرعت هر کلاهک موشک بالستیک قارهپیما میباشد.
البته مسئله هدایت و رهگیری کلاهک مشکلتر از رهگیری ماهواره است اما این مسئله هم قابل حل است بنابراین آزمایش ذکر شده نشان میدهد که موشک جدید Aegis SM-3 توانایی سرنگونی موشکهای بالستیک قارهپیمای روسیه و کلاهکهای آنها را دارا میباشد که این امر در درجه اول مربوط به موشکهای بالستیک قارهپیمای مستقر در بخش اروپایی روسیه میشود.
بررسی توانایی موشکی روسیه
حال اجازه بدهید توانایی موشکی روسیه را بعد از چهار سال، هنگامی که ایالات متحده نزدیک به یک هزار سامانه رهگیر خود را مستقر کرده باشد بررسی کنیم.
در حال حاضر روسیه کمتر از 80 موشک بالستیک قارهپیمای جدید با حدود 90 کلاهک هستهای در اختیار دارد که منظور موشکهای جدید تولید شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میباشد.
این در حالی است که تولید و جایگزینی موشکهای قارهپیمای بالستیک روسیه از سال 1998 میلادی با سرعت متوسط تولید 5-6 فروند موشک در سال از سرگرفته شد بنابراین تا سال 2015 این کشور میتواند در مجموع 100 الی 105 فروند موشک قارهپیمای بالستیک جدید داشته باشد.
چنانچه تکیه بر موشکهای قارهپیمای بالستیک تک بلوکی “Topol-M” به عنوان اساس نیروهای موشکی استراتژیک روسیه حفظ شود در آن صورت این موشکهای قارهپیما در مجموع تنها حدود 110 الی 115 کلاهک هستهای را حمل خواهند کرد.
آنچه مربوط به موشکهای بالستیک قارهپیمای ساخت اتحاد جماهیر شوروی که هم اکنون در خدمت نیروهای موشکی استراتژیک روسیه هستند، میشود (شامل موشکهای "R-36، UR-100" و موشکهای با پرتابکنندههای سیار “Topol” که نباید با موشکهای“Topol-M” اشتباه گرفته شود)، این موشکها تا سال 2015 از 25 تا 35 سال خواهند داشت.
علاوه بر این به علت تمدید مکرر دوره خدمت این موشکها بخشی از آنها تا سال 2015 به احتمال زیاد هنوز به حالت آمادهباش نگهداشته خواهند شد.
با این وجود بر اساس نظر برخی از کارشناسان موشکی امکان واقعی استفاده از این موشکها ممکن نیست چرا که آمادگی جنگی موشک "R-36" را عواملی مانند کهنگی و جدایی (شکستن) مخلوط سوختی ژنراتورهای استارت فشار، موشک “Topol” را کهنگی مخلوط سوختی بلوکهای موتورهای با سوخت جامد و همگی را بدون استثناء، فرسودگی پوسته فلزی تهدید میکند.
بنابراین ممکن است هنوز بتوان این موشکها را بطور رسمی بحال آمادهباش نگهداشت ولی اقدام برای پرتاب آنها فقط به تخریب موشک منتهی خواهد شد.
برای مقایسه این مطلب را باید ذکر کرد که آمریکاییها در موشکهای بالستیک قارهپیمای خود موسوم به"Minuteman III" که در واقع موشکهای جدیدی محسوب میشدند هم بلوکهای سوختی و هم سیستم ناوبری را عوض کردهاند.
بنابراین حدود یکصد موشک بالستیک قارهپیمای روسیه مجهز به 110 الی 115 کلاهک هستهای تا سال 2015 توانایی مقابله با 400 سامانه رهگیر موشک آمریکایی با برد طولانی را دارا میباشند.
موشکهای "کروز" یک سلاح استراتژیک علیه روسیه محسوب میشوند
با این حال نباید پتانسیل عظیم آمریکاییها در اولین حمله خلع سلاح که در درجه اول توسط چند هزار موشک کروز مستقر در دریا انجام میشود و قادرند مخفیانه به اهداف خود در عمق خط دفاعی کشور مورد تهاجم نزدیک شوند را فراموش کرد.
تعداد این موشکهای کروز طبق هیچ معاهده بینالمللی محدود نشده است و در هنگام آمادهسازی معاهده "SNV-III New START" آمریکاییها دوباره این موشکها را از چارچوب محدودیت توافقنامه خارج کردند.
این در حالی است که با وجود ناوگان ناتو در اقیانوسها، این موشکهای کروز در رابطه با روسیه تاکتیکی نبوده و یک سلاح استراتژیک محسوب میشوند که باید تحت توافقنامه محدودیت سلاحهای استراتژیک درمیآمدند.
علیرغم این امر دیپلماتهای روسیه یک بار دیگر موضعی به نفع آمریکا بدون توجه به پوچی آن گرفتند بنابراین با احتساب این توان بالقوه در اولین حمله خلع سلاح آمریکاییها، باید پذیرفت که در صورت جنگ تعداد بسیاری از موشکهای بالستیک قارهپیمای روسیه هرگز شلیک نخواهند شد.
سیستم دفاع موشکی برای مهار حمله تلافیجویانه هستهای روسیه کافی است
با این حال با توجه به گفتههای فوق این نتایج اجتنابناپذیرند که سیستم دفاع موشکی که امروزه آمریکا و متحدانش مشغول توسعه آن میباشند به وضوح بیش از حد متعارف برای دفاع در برابر موشکهای ایران و کره شمالی است.
علاوه بر این پس از چهار سال این سیستم دفاعی کاملا میتواند برای مهار حمله تلافیجویانه هستهای روسیه کافی باشد که این اولین بار در مدت سالهای متمادی است که حاکمیت و وجود کشور روسیه در معرض خطر مستقیم قرار میگیرد.
این در حالی است که شاید بسیاری در غرب میخواهند روسها را بصورتی نامطلوب روانی به تصویر بکشند که همیشه نوعی تهدید را مجسم میکنند که تصویر غلطی است.
با این وجود در 20 سال گذشته ما شاهد افزایش فشار بر روسیه و دادن امتیازهای جدیدی تحت این فشارها هستیم و کار به جایی رسیده است که ایالات متحده ادعاهای ارضی همسایگان روسیه را به رسمیت میشناسد که در این رابطه منظور اعتراف آنها در به رسمیت شناختن ادعاهای ژاپن در حاکمیت بر بخشی از "جزایر کوریل" میباشد.
از اینرو بایستی به دنیای مدرن با دیدی واقعی نگاه کرد و مشاهده کرد که چقدر زمان کمی بین قولهای دوستی با لیبی خطاب به "قذافی" در اجلاسهای مختلف و بمباران "طرابلس" سپری شده است و این واقعیت جهان فعلی ما است که در آن از اعلام دوستی تا بمباران همهجانبه فقط چند ماه میتواند فاصله باشد.
راهکارهای کاهش پیامدهای استقرار سامانه دفاع موشکی
با این حال باید به این نکات توجه کرد: الف) در حال حاضر دیپلماتهای روسیه به عنوان یک هدف ارزشمند از لزوم وجود یک سند رسمی بینالمللی برای ثبت عدم بهرهبرداری این سیستم دفاع موشکی ایالات متحده و همپیمانان اروپایی آن بر علیه روسیه، سخن میگویند اما به نظر میرسد این کافی نمیباشد و چنین مدرکی هیچگونه تأثیری بر سامانههای رهگیر واقع در مرزهای روسیه نخواهد داشت.
ب) همکاران غربی روسیه اطمینان میدهند که بهترین تضمین برای هدف قرار ندادن موشکهای رهگیر علیه روسیه، همکاریهای فنی و نظامی با روسیه در ایجاد سیستم دفاع موشکی خواهد بود لیکن نمیتوان با این توهمات خود را سرگرم کرد.
در ضمن خطوط این همکاریها فعلا بسیار مبهم است و نباید فراموش کرد که 20 سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اکنون سهم روسیه در بازار جهانی تکنولوژیهای برتر به کمتر از یک درصد کاهش یافته است.
این بدان معناست که امروزه روسیه دانش اندکی در پروژههای با سطح بالای تکنولوژی از قبیل ساخت سیستم دفاع موشکی برای عرضه کردن دارد و در بهترین حالت آنها میتوانند برخی از طرحهای باقیمانده از شوروی سابق را در این زمینه بگیرند اما مطلقا این نوع همکاریها هیچ امنیتی را برای روسیه تضمین نمیکند.
لزوم محدودیت توسعه سیستم دفاع موشکی برای تقویت صلح و ثبات
با این وجود آنچه که روسیه و تمام نیروهایی که میخواهند صلح و ثبات حاکم باشد بدان نیازمند هستند یک سند بینالمللی است که به طور مشخص محدودیتهای کمی و کیفی در توسعه سیستم دفاع موشکی آمریکا و اجزای اروپایی آن را تعیین کند.
البته چنانچه فرض شود سیستم سپر ضد موشکی برای رفع تهدیدات محدود موشکی از جانب کشورهای به اصطلاح «شرور» میباشد در این صورت سطح سیستم دفاعی را نیز باید دقیقا با همین معیار محدود کرد (مانند اتحاد جماهیر شوروی در دهه 70).
در این رابطه در بیانیهای پیشنهاد شد که تخلف از این پارامترها را به عنوان دلایل کافی برای خروج روسیه از معاهده "SNV-III" بررسی شود و اگر این بیانیه پذیرفته میشد آنگاه روسیه برای اولین بار بطور روشن مرزهای توسعه دفاع موشکی ایالات متحده که نقض آنها برای روسیه غیرقابل قبول است را مشخص میکرد که به نوبه خود میتوانست انگیزهای برای مذاکرات بینالمللی در مورد این موضوع باشد.
با این حال میتوان امیدوار بود که عقل سلیم راه خود را پیدا کند و سیستم دفاع موشکی را نباید به عنوان یک سلاح صرفا دفاعی تلقی کرد چرا که به آسانی میتوان آن را به یک سپر برای مخفی کردن متجاوز از اقدامات تلافیجویانه تبدیل کرد.
بنابراین مسابقه تسلیحاتی در دفاع موشکی باید محدود شود که در غیر این صورت امنیت اروپا و جهان در معرض یک تهدید جدی قرار خواهد گرفت.
در زمینه امنیت هستهای همانطور که تاریخ نشان داده است دیگر اشخاصی مثل "بیل"، "جورج" و یا "باراک" مطرح نیستند بلکه تنها مجموعهای از پارامترهای مندرج در قرارداد بین 2 ابرقدرت هستهای وجود دارد که در غیر این صورت روسیه راهی جز تسریع در توسعه توانایی سلاحهای هستهای خود نخواهد داشت.
انتهای پیام/م