به گزارش فارس، پایگاه خبری «سات» (sott) در ادامه گزارش خود با نام «انقلاب سازمان سیا در سوریه» به اعترافات افراد مسلح بازداشت شده اشاره کرد و نوشت: در آوریل سال 2011 تلویزیون سوریه اعترافات سه عنصر بازداشت شده را که اتهام شرکت در حمله به مردم و نظامیان سوریه را داشتند پخش کرد.
سات افزود: انس الکنج یکی از این عناصر خود را فرمانده گروهکی تروریستی و مسلح معرفی و اعتراف کرد که از طریق یک وابسته از جمال الجراح نماینده پارلمان لبنان [عضو جریان 14 مارس وابسته به آمریکا] پول و سلاح دریافت کرده است. احمد عوده فرد دیگری است که به عضویت خود در گروهک اخوان المسلمون ممنوعالفعالیت [در سوریه] اعتراف کرد.
الکنج در اعترافات، اقرار کرد که دستور گرفته است، مردم را به طور خاص در خارج از مسجد جامع اموی در دمشق به تظاهرات تحریک کند و اینکه در شهرهای درعا، لاذقیه و بانیاس مردم را به ساقط کردن نظام و اقدامات خرابکارانه ترغیب کند. خبرگزاری فرانسه به نقل از روزنامه الثوره سوریه اعترافات جراح را منتشر کرد که اعتراف کرده است که دستور گرفته است که به تظاهراتکنندگان شلیک کند تا فتنه شود و برای مردم این تصور پیش آید که نیروهای امنیتی به مردم شلیک میکنند.
استقرار صدها فرد مسلح در مرز اردن برای اعزام به سوریه
در نوامبر سال سال گذشته (2011)، سبیل ادموندز مترجم ترکی-ارمنی سابق دفتر تحقیقات فدرال و موسسه اتحاد (NSWBC) اعلام کرد که طبق گفته منابع او، گروهکهای مسلحی از خارجیها که تعدادشان به صدها نفر میرسد، در پیرامون روستاهای نزدیک گذرگاه مرزی اردن در مرز سوریه مستقر شده بودند.
طبق گفته یک مقام نظامی اردنی که خواست نامش فاش نشود، صدها جنگجوی غیرعرب در خلال 2 روز در این منطقه رصد شدند که با خودروهای نظامی بین پایگاه هوایی شاه حسین و گذرگاه مرزی (در 10 کیلومتری مرز سوریه) و در پیرامون روستاهای اردن در مرز سوریه تردد میکردند.
کمک نیروهای ویژه انگلیسی به گروههای مسلح
در یک ماه بعد از آن یعنی ماه دسامبر سال گذشته (2012)، پایگاه Elite UK Forces در گزارشی اعلام کرد: نشانههای زیادی از اقدام نیروهای ویژه انگلیسی در کمک به نیروهای متحد شده علیه دولت سوریه وجود دارد.
از آن زمان تاکنون گزارشهای متعددی منتشر شده که بر برگزاری نشستهایی بین نیروهای ویژه انگلیسی با اعضای [گروهک تروریستی] ارتش آزاد سوریه که شاخه نظامی شورای ملی مخالفان سوریه است تاکید میکند. هدف این نشستها حمایت از نیروی شورشی در سوریه و باز کردن راه برای آموزش آنان در آینده [نزدیک] است.
ترکیه میزبان عناصر مسلح برای آموزش نظامی
جدیدترین گزارشها از اقدام نیروهای ویژه فرانسه و انگلیس در آموزش شورشیان ارتش آزاد سوریه در یکی از پایگاههای ترکیه حکایت میکند. برخی دیگر از گزارشها تاکید میکند که پایگاههای آموزشی در کشورهای دیگری مانند لیبی و شمال لبنان نیز هست. همچنین گزارشهایی رسیده است که نشان میدهد برخی جاسوسان میدانی اطلاعات خارجی انگلیس (MI6) و نیروهای ویژه این کشور شورشیان را برای جنگ شهری آموزش میدهند و سلاح و مهمات در اختیار آنان قرار میدهند.
اما جاسوسان سازمان جاسوسی سیا و نیروهای ویژه آمریکا ماموریتشان فراهم کردن تجهیزات ارتباطی برای حرکت شورش است. روزنامههای انگیسی هم این مطلب را منتش کردهاند. در مرحله کنونی شاهد اتفاقاتی هستیم که شیوه اجرای آن، دقیقا منعکس کننده اتفاقات لیبی است به طوری که نیروهای ویژه فرانسوی و انگلیسی عملا قبل از آغاز حملات هوایی ناتو وارد میدان شدند.
نقش سفیر آمریکا در دمشق در بحران سوریه
رابرت فورد از سال 2010 سفیر آمریکا در سوریه شد. قبل از آن مشاور سیاسی سفارت آمریکا در بغداد در بین سالهای 2004 تا 2006 بود و تحت فرمان جان نگروبونتی مسئول تشکیل تیمهای مرگ و اعدام کار میکرد. او اکتبر سال 2011 به این بهانه که سلامت و امنیت او در خطر است سوریه را موقتا ترک کرد در حالی که قبل آن سوریها او را با تخممرغ زدند و رسانههای سوریه نوشتند که او بر تشکیل گروههای مرگ در سوریه نظارت داشته است. پس از موفقیت رابرت فورد در تشکیل گروههای مرگ، پیشبینی میشود که به عنوان سفیر آمریکا در عراق به این کشور بازگردد.
آغاز بحران سوریه
آنچه جالب توجه است، آغاز [به اصطلاح] انقلاب سوریه از شهری نسبتا کوچک در مرز اردن است. یعنی شهر درعا. به جای اینکه این حرکت در شهری بزرگ مانند دمشق یا حتی حمص آغاز شود. از آغاز رسانههای جهانی خبرسازی از قبل تعیین شده و روشمندی در پیش گرفتند تا حجم تظاهرات مخالفان را بسیار بیش از حجم حقیقی آن نشان دهند همچنانکه بر گزارشهای جانبدارانهای تکیه شد که اصلا از حیث تعداد کشتهها و زخمیها اعتبار نداشت. برای نمونه همه گزارشها تقریبا از زمان آغاز بحران در درعا در مارس 2011 ادعا کردند که پلیس به تظاهرات معترضان حمله کرده است اما چه کسانی در این تظاهراتی که همه ادعا میکنند مسالمتآمیز بود شرکت کردند و چرا 7 نیروی پلیس کشته شد؟ دولت سوریه میبایست در مقابل کشته شدن نیروهای پلیس خود چه میکرد؟
پس از مشاهده چگونگی برخورد پلیس آمریکا با تظاهرات مسالمتآمیز «والاستریت را تسخیر کنید» میتوانیم اکنون تصور کنیم که اگر عناصر پلیس آمریکا هدف شلیک گلوله قرار میگرفتند، دولت آمریکا چه میکرد.
دیبورا آموس در رادیو ملی اعلام کرد: رسانههای سوریه اعلام کردند که در جسرالشغور در نزدیکی مرز با ترکیه درگیری شدیدی روی داده است. گروهکهای مسلح با مسلسل به نیروهای امنیتی شلیک کرده و ساختمانهای دولتی را آتش زدهاند. در پخش زنده همان روز یکی از ساکنان منطقه تماس گرفته و از دولت خواسته است که آنان را از دست گروهکهای مسلح نجات دهد.
توجه داشته باشیم که گزارشهایی که از شدیدترین درگیریها سخن میگوید، متعلق به مناطق مرزی است. همین نکته نشان میدهد که گروهکهای مسلح حملات خود را از مناطق مرزی در مرز ترکیه در شمال سوریه، در مرز اردن در جنوب و از مرز عراق تحت اشغال آمریکا، از ناحیه شرق انجام میدهند. مناطق متشنج نیز درعا در مرز با اردن، تلکلخ، حمص، تلبیسه، رستن در نزدیکی مرز لبنان و جسرالشغور در مرز ترکیه است. پایگاه بوابه در خبری اعلام کرد که 600 جنگجو از لیبی به سوریه منتقل شدهاند تا [گروهک تروریستی] ارتش آزاد [مخالفان] سوریه را حمایت کند.
در 23 نوامبر 2011 دو حمله انتحاری در نزدیکی مراکز امنیتی در دمشق روی داد و 44 نفر که بیشترشان از مردم بودند کشته شدند. روشن است که حمله، مقرهای دولتی را هدف گرفته بود اما این چه انقلابی است که حتی مردم را هدف میگیرد و میکشد؟ اینچنین انفجارهای انتحاری یکی از ویژگیهای تلاشهای آمریکا برای ارعاب ساکنان بوده و هنوز هم هست و هدف آن توجیه دخالت خارجی و اشغال آن کشور است. هدف مطلوب در عراق حاصل شد اما آیا این شیوه در سوریه هم به نتیجه دلخواه [واشنگتن] میرسد؟
پس از این، در دسامبر 2011 ناظران عرب به سوریه اعزام شدند و اعضای هیئت ناظران از کشورهای مختلف عربی بودند. این هیئت در پایان یک ماه ماموریت گزارش خود را از اوضاع سوریه ارائه کرد. طبیعتا خیلیها محتوای گزارش را نمیدانند چون عروسکهای [خیمهشب بازی] آمریکا و اسرائیل در جهان عرب [مثل عربستان و قطر و امارات] و رسانههای غربی محتوای این گزارش را سانسور کردند که آسیبی به طرح غربی [علیه سوریه] نزند.
نتیجه یک ماه ماموریت، حیرتانگیز بود زیرا کاملا عکس آن اخباری بود که درباره سوریه منتشر میشد و برای همین هم کاملا سانسور شد. روشن است که [گروهک مسلح] ارتش آزاد سوریه و گروههای مخالفان برای مردم سوریه نمیجنگند بلکه برای کسانی که خواستار براندازی در سوریه هستند.
بازیهای رسانهها علیه سوریه
به هنگام آغاز «انقلاب سازمان جاسوسی آمریکا (سیا)» در سوریه، دولت این کشور بیشتر خبرنگاران خارجی را از این کشور خارج کرد و بشدت تحرکات رسانههای باقیمانده را تحت کنترل گرفت. اقدام دولت به چنین کاری با توجه به طبیعت رسانههای غربی طبیعی و توجیهپذیر بود؛ چرا که رسانهها بازوی تبلیغاتی ساخت امپراتوریها هستند اما بدبختانه دولت سوریه میزان نفوذ سازمان سیا در سوریه را نمیدانست. به دلیل دشوار شدن دسترسی به اطلاعات در داخل سوریه، رسانههای غربی منبع گزارشهای خود را «فعال معارض» اعلام کردند که این اسم به هر کسی میتواند اطلاق شود. علاوه بر این اتحادیه تنسیقیات [هماهنگیهای] سوریه هم بود که تحت پوشش کار رسانهای، اطلاعات خود را از واحدهای تنسیق محلی دریافت میکرد و جالب توجه این است که پایگاه خبری این تنسیقها در آلمان است و نام صاحب آن هم آندریاس برچ است.
به طور خلاصه، دسترسی به اطلاعات حقیقی از اتفاقاتی که در سوریه میافتد، کاری بسیار دشوار است و با توجه به اینکه ما با عملیات محرمانهای در سوریه روبهرو هستیم که از جانب سازمان سیا حمایت میشود تا در سوریه براندازی صورت بگیرد، قطعا حق داریم که به گزارشهایی که ادعا میکند نیروهای امنیتی و پلیس بدون تمایز قائل شدن [میان مردم و عناصر مسلح] مردم را میکشند، ابراز تردید کنیم. ما باید اخبار دروغی که درباره مرگ کودکان در آغوش مادرانشان منتشر شد و احساسات را برانگیخت فراموش نکنیم که در کنار دیگر عوامل سبب اشغال عراق شد. به این دروغها، دروغ وجود سلاح کشتار جمعی در عراق را که راه را بشدت برای اشغال عراق هموار کرد باید افزود. همچنین نباید فراموش کنیم شهادتهای دروغی که درباره اقدام معمر القذافی به بمباران شهرها، منتشر شد.
جنگ روانی علیه ملتها
درخصوص داستانپردازی ما اینجا به شیوهای اشاره میکنیم که در اصطلاحات نظامی «جنگ روانی» نامیده میشود. این جنگ نوعی از جنگهاست که هدف آن تاثیر بر [افکار و ذهن] مردم و ارزشها و ایمان و احساس و انگیزه و منطق و رفتار آنان است. این کار با ساخت دروغ و حقیقت وانمود کردن آن انجام میشود. این جنگ اشکال گوناگون دارد. در عصر اینترنت، دستگاههای اطلاعاتی بخوبی میدانند که چقدر نیاز است شایعات خود را از طریق فضای مجازی منتشر کند.
یکی از مهمترین نمونههای جنگ روانی از طریق فضای مجازی، سوریه است. امینه عارف شخصیتی ساختگی است که ادعا کرد وبلاگنویسی سوری و همجنسباز در دمشق است. ستاره بخت او در نیمه اول سال نخست بحران سوریه (2011) به دلیل بیان صریح نظراتش در خصوص مسائل جنسی، میزان اندک آزادی و انتقادهای علنی از بشار اسد رئیس جمهوری سوریه درخشید. در اوایل ژوئن گذشته، کسی که ادعا کرد دختر عموی این فرد است، در وبلاگ خود اعلام کرد که امینه را افراد مسلح ربودند و به همین دلیل هزاران نفر به صفحه فیسبوک وی پیوستند و اخبار او در رسانههای مختلف منتشر شد.
اما طی چند روز و پس از پیگیری سرور رایانه او روشن شد که این دختر همجنسباز سوری در حقیقت مردمی آمریکایی ریشداری است به نام تام مک مستر که در ادنبره آمریکا در منزل شخصی خود این کار را کرده است اما چـرا ؟
تام شهرت را بهانه و دلیل خود اعلام کرد و گفت هیچ گاه روزی را تصور نمیکرده است که به چنین توجهی دست پیدا کند. اما این بهانه اقدامش در فریب یک زن کانادایی را توجیه نمیکند که شش ماه کامل ادعا میکرد با امینه در ارتباط است یا اینکه چرا از سال 2006 تاکنون دهها حساب در پایگاههای ارتباطی اینترنتی به نام امینه باز کرده یا اینکه چرا به نام امینه با سیانان آمریکا مصاحبه کرده است در حالی که تصویری که از خود جازده است تصویر یک دختر کروات مهاجری است که در آمریکا زندگی میکند.
جالبتوجه این است که در هنگام تعامل امینه از طریق اینترنت، تصویر یک عکسی را در دمشق منتشر کرد که تصویر بشار اسد را در خود داشت. این تصویر از صفحه بریتا ورویلشر در فیسبوک گرفته شده که تاریخ 2006 را بر خود دارد؛ همان سالی که آمریکا به طور پنهانی کار حمایت مالی از مخالفان سوریه را آغاز کرد.
در مصاحبه با واشنگتنپست روشن شد که تام، از مرز 40 سالگی هم عبور کرده است و با بریتا ورولشر ازدواج کرده است. اسناد منزل او نشان میدهد که او از سال 2000 در جرجیا زندگی میکند و همسرش تا سال 2010 که آنجا را به مقصد اسکاتلند ترک کردند، در آنجا بود. و هماکنون هر دو در دانشگاه ادنبره در مقطع دکترا در رشته توسعه اقتصاد سوریه [!] تحصیل میکنند. تام از دانشگاه ایموری جورجیا بورس تحصیلی مخصوص مطالعات عربی دارد که به گفته برادرش سام، مدتی هم برای بهبود زبان عربی به اردن و سوریه سفر کرده است.
پایگاه الانتفاضه با تام تماس تلفنی گرفت اما او هر گونه ارتباط با وبلاگ مذکور را رد کرد و گفت که او صاحب وبلاگی نیست که آنان به دنبال او میگردند. اما طی چند روز مجبور شد اعتراف کند و سریع به ترکیه فرار کند نه کشوری دیگر. آیا این دو یک زوج ساده و احمق هستند یا دو مزدور سازمان جاسوسی آمریکا و متخصص جنگ روانی؟
عجیبتر از همه این است که اولین جایی که خبر بازداشت وبلاگنویس جعلی یعنی امینه را به دست نیروهای امنیتی منتشر کرد، کمیته تنسیقات سوریه بود.
دولت نیابتی در تبعید؛ اولین بند طرح براندازی سیا در کشورها
مانند افغانستان، عراق و لیبی، بند اول طرح سازمان جاسوسی آمریکا برای براندازی در هر کشوری، تشکیل دولت نیابتی در تبعید است؛ دولتی که زادهی متعصبان راستگرا یا جنایتکاران محکوم شده است.
در اوایل سال گذشته (2001) «شورای ملی سوریه» در مقر سیآیای در ترکیه تاسیس شد. برای اینکه ماهیت این شورا را بهتر درک کنیم باید نگاهی به سخنان برهان غلیون رئیس این شورا نگاهی بیندازیم که آن، این بود: قطع روابط نظامی با ایران و قطع ارسال سلاح رای حزبالله و حماس و برقراری رابطه با اسرائیل.
این حقیقت، به نوبه خود به حمایت و پشتیبانی اسرائیل از طرح براندازی بشار اسد اشاره میکند. یعنی با حضور یک دولت حامی آمریکا و اسرائیل در سوریه، خط انتقال سلاح به حزبالله و حماس قطع میشود و همین امر فضا را برای اسرائیل باز میکند تا با فراغ بال، به مشکل عربی بپردازد.
حکومت واحد جهانی
شورشیان لیبی توانستند از طریق وحشیگری و عملیات کشتار وحشیانه و شکنجه مردم در هر نقطهای از لیبی که وارد شدند، پای ناتو را به لیبی باز کنند. الان هم گروههای مسلح [در سوریه] همان قصه ترسناک را اجرا میکنند اما چین و روسیه قطعنامه آمریکایی انگلیسی را که خواستار جنگ ناتو علیه مردم سوریه بود، وتو کردند. در حالی که هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا از وتو روسیه و چین ابراز انزجار کرد. آیا کلینتون قادر است ابراز انزجار کند؟ چرا که او پیشاپیش تا گردن خود در خون سوریها غرق شده است برای همین آمریکا خواستار ایجاد ائتلافی به نام دوستان سوری جهت حمایت از مخالفان [مسلح سوریه] شد. این کار، دقیقا همان کاری است که در قبال عراق کرد زمانیکه موفق نشد اجازه سازمان ملل برای اشغال عراق را به دست آورد و نتیجه کشته شدن یک و نیم میلیون عراقی جز آوارگان، معلولان و نوزادان ناقصالخلقه است.
اندکی تعمق در آنچه گفته شد، نشان میدهد که تصمیمگیرندگان فعلی در غرب را از در بیرون میکنند، اما از پنجره باز میگردند. و صرف نظر از دولتهای مختلفی که [در غرب] به قدرت میرسند، در دنیایی که اغلب آن به حقیقت اوضاع جاهل هستند، یک چیز قطعی است، و آن این است که تشنگان قدرت و خون جدای از حجم دروغهایی که ترویج میدهند و جانهایی که میگیرند، از راههای محال تلاش میکنند به هدف خود برسند.
سرنوشت سوریه بشدت به سرنوشت ایران گره خورده است. سرنوشت چین و روسیه نیز به نوبه خود مرتبط با سرنوشت ایران است و هر چند دنیا در حالتی از آشوب است اما اصول هنوز همانی است، که بود. اتفاقات نظامی و سیاسی که در سالهای اخیر از جمله ریختن خون مردم سوریه و تهدید ایران به حمله رخ داده، در حقیقت پوششی است بر خطری بزرگتر که آن، خطر تشنگان خون و قدرت است.
انتهای پیام/.++