اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

دیدگاه های فولادگر نامزد نمایندگی مجلس از اصفهان درباره گرانی و انتخابات مجلس نهم

خبرگزاری فارس: نامزد نمایندگی مجلس از اصفهان گفت: دولت می خواهد فاز دوم هدفمندی یارانه ها را اجرا کند. مجلس هم با این مسأله مشکل دارد و آقای لاریجانی هم به آقا نامه نوشتند. بعد هم آقا این مسأله را به آقای شاهرودی در هیئت حل اختلاف ارجاع دادند.

دیدگاه های فولادگر نامزد نمایندگی مجلس از اصفهان درباره گرانی و انتخابات مجلس نهم

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از رویش نیوز ، حمیدرضا فولادگر متولد 1338 شمسی در اصفهان است.لیسانس مکانیک از دانشگاه علم و صنعت و فوق لیسانس مهندسی صنایع را در سال 74  از دانشگاه آزاد اسلامی می گیرد و در حال حاضر دانشجوی دکتری مهندسی صنایع است که بدلیل اشتغالات نمایندگی مجلس، دفاع از پایان نامه اش باقی مانده است. وی در هیئت علمی و ریاست دانشکده فنی و مهندسی در واحد های خمینی شهر و نجف آباد دانشگاه آزاد اسلامی عضویت دارد. نمایندگی مجلس شورای اسلامی در اصفهان در دوره های هفتم و هشتم با مسئولیت های عضویت در کمیسیون صنایع و معادن (دوره های هفتم و هشتم) و کمیسیون ویژه جهاد اقتصادی (دوره هشتم(، ریاست کمیسیون پیگیری و نظارت بر اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، عضویت در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب (به عنوان نمایندگی از مجلس شورای اسلامی) به عهده داشته است. حمیدرضا فولادگر همچنین در سابقه ی خود عضویت در حزب جمهوری اسلامی، عضویت در هیئت مؤسس کانون اندیشه و تمدن اسلامی، مدیر مسئولی هفته نامه جام اصفهان، عضویت در جامعه اسلامی مهندسین (عضویت در شورای مرکزی و عضو مؤسس جامعه استان) و عضویت در هیئت مدیره جمعیت هلال احمر استان را داراست.( پاسخ به چند شبهه)

آنچه در ادامه می آید مصاحبه تفصیلی رویش نیوز با مهندس حمیدرضا فولادگر است:

ـ به عنوان اولین سوال حضور و نوع رأی دادن مردم اصفهان در مرحله اول انتخابات دوره نهم مجلس را چطور تحلیل می کنید؟مردم خیلی لیستی رأی نمی دهند. مردم  به جبهه متحد و پایداری آنچنان نگاه لیستی ندارند. درکل نحوه رأی دادن مردم را چطور تحلیل می کنید؟ یا عدم رای آوری خود شما، چون تحلیل ها این بود که شما در همان دور اول رأی می آورید؟

من فکر کنم یک نکته کلی که باید به آن توجه داشت این است این است که اصفهان یک مقداری با تهران یا بعضی شهرهای دیگر متفاوت است. در مورد تهران عملاً می شود گفت که لیست ها رأی آوردند ولو مثلاً افرادی که مشترک دو  لیست بودند یا چهره های ملی تری داشتند بیش تر رأی آوردند؛ اما به هر حال باز هم در 60 نفر اول تهران 55 نفرشان از این دو لیست مطرح بودند. شاید هم در تهران نیروهای مستقل یا جریان سوم غیر از این دو لیست حضور خیلی قوی نداشت. إلا آقای مطهری یا آقای محجوب که این ها هم بیش تر به خاطر بحث شناخت فردی و یک مقدار عقبه ای که داشتند رأی آوردند. در تهران نه اصلاح طلبان یک لیست آنچنان قوی داشتند و نه چهره های مستقل معروفی غیر از آقای مطهری یا آقای محجوب که حالا یک عقبه ای هم داشتند؛ مثل آقای محجوب تشکل های کارگری را دارند. پس کسی مستقل رأی نیاورد. اما اگر بخواهیم در مورد اصفهان تحلیل کنیم؛ برآورد اولیه این است که هیچ کدام از لیست ها به تنهایی موفقیتی نداشته است و موفقیت شان نسبی بوده است. موفقیت نسبی هم به این خاطر می گویم که بالاخره باز هم در 10 نفر اول 5 نفر آن ها از همین دو لیست مطرح بودند. ولی در کل لیست ها موفقیت زیادی نداشتند. اما افراد مستقلی مثل آقای کامران، خانم اخوان یا آقای ناصری و آقای نیکدستی را داریم که در بین 10 نفر اول مستقل کار می کردند. به این ترتیب ما 6 نفر را در لیست ها داریم. به نظر من کاندیداهای متعدد، آرای محلی و منطقه ای و تک رأی ها از مهم ترین ویژگی های مرحله اول انتخابات مجلس نهم بود.

یعنی دوره قبل در دو سه منطقه کاندیداهای مستقل به میدان آمدند و این دفعه تقریباً می شود گفت در هر بخشی یک کاندیدای اختصاصی داشتیم. مثلاً در ورزنه آقای دکتر ابراهیمی از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان آمد و از 18 هزار رأی بخش بن رود نزدیک به 11 هزار رأی را به خودش اختصاص داد. یا آقای محسنی را در اژیه داشتیم، آقای رضایی در هرند ... . حدوداً یک سوم آرا را آقای کامران و خانم اخوان کسب کردند که به عنوان اصولگرای مستق تبلیغ می کردند. این باز نشان می دهد که افراد مستقل با آمدن شان به صحنه در بالا رفتن میزان مشارکت مردم مؤثر بوده اند و در عین حال هم آرا را پراکنده و پخش کرده اند. من یک برآوردی کردم که اگر کاندیداهای اصولگرا مثلاً 18 نفر بودند؛ اگر آرای شان را جمع زده و بر 5 تقسیم کنیم متوسط آن می شود حدود 230 هزار نفر. یعنی اگر ما در شهر یک لیست اصولگرایی داشتیم ممکن بود هر 5 نفر یا 4 نفرشان رأی بیاورند. فوق اش هم آقای کامران رأی می آورد. اگر اصولگرایان به یک لیست می رسیدند حتی امکان اینکه چهار نفر از آن ها رأی بیاورند بود. یعنی حتی ممکن بود خانم اخوان هم رأی نیاورد چون اگر این ها را جمع زده و تقسیم بر 5 کنیم متوسط آن تقریباً 230 هزار رأی می شود. به هرحال اگر بخواهیم در مورد خود اصولگراها یک نتیجه بگیریم باید بگوییم که اگر یک لیست داشتند می توانستند موفق باشند. در عین حال یک بحث این است که اگر ما بالا رفتن مشارکت آرا را بخواهیم باید از کاندیداهای مستقل استقبال کنیم. مورد دیگر اینکه اگر بخواهیم یک آسیب شناسی در ارتباط با بحث انتخابات داشته باشیم، اگر ما به سمت یک نظام حزبی روشن و درست و احزاب مردمی قوی برویم حتماً بهتر از این انتخابات نتیجه می گیریم و بعد افرادی که انتخاب می شوند هم برنامه دارند و وضعیت شان هم مشخص است. بالآخره خود احزاب افرادی را معرفی می کنند که قابلیت های لازم را داشته باشند و بعد هم معلوم می شود هر فردی چکار کرده است و بعد از 4 سال می شود روی این برنامه هایی که این حزب یا گروه دارد قضاوت کرد. یک نکته دیگر هم که حالا نمی دانم در سؤالات تان هست یا نه، بحث نوع تبلیغات است که هر چه به جلو  می رویم واقعاً با این روش های تبلیغات مشکل پیدا می کنیم. به هرحال باید این ها هم یک آسیب شناسی شود. خود من که 3 دوره بوده ام هر چه جلو رفته ایم بحث تبلیغات بدتر شده است.

ـ به نظر شما مشکل تبلیغات انتخابات از لحاظ قانونی است؟

شیوه های تبلیغات از لحاظ قانونی در جای خود ولی نوع خرج کردن ها، پول هزینه کردن و اسراف و تبذیر خیلی زیاد شده است. حالا رأی خریدن مستقیم نداریم ولی متأسفانه رأی خریدن غیرمستقیم داریم. پول خرج کردن و وابسته بودن به باندهای ثروت و قدرت و وام دار شدن نسبت به آن ها هم زیاد شده است.

ـ اگر بخواهیم خیلی مختصر بررسی کنیم، ترکیب کلی نمایندگان مجلس در اصفهان و هم در استان را مناسب می دانید؟ فکر می کنید این ترکیب کارآمدتر از مجلس هشتم بشود؟

بالاخره ما در استان خیلی چهره های جدید داریم. چهره های جدید و بعضی مستقل و برخی هم هنوز با مواضع ناشناخته. واقعاً نمی توانیم الآن قضاوت کنیم که این ها چقدر می توانند کارآمدتر باشند. اما یک چیزی که مشهود است این است نمایندگان انتخاب شده عموماً در گرایش های علوم انسانی اند و رشته های سیاسی، فقه، حقوق و فرهنگی. یعنی در بین منتخبین، متخصص در زمینه های فنی و تخصصی نداریم. نمی گویم این ها برای مجلس نیاز نیست. قطعاً نیاز هست اما از 17 نفر نماینده مجلس به غیر از آقای حیدرپور که پزشک اند و آقای کامران که جغرافیا خوانده اند، بقیه افراد همه یا رشته های سیاسی اند یا حقوق اند یا ادبیات و فرهنگی و این نشان می دهد که ما از اصفهان در بعضی کمیسیون های تخصصی کسی را نخواهیم داشت یا حدأقل افرادی که در آن زمینه تخصص ندارند باید بروند آنجا و تازه بعد از یک دوره که گذشت با مسائل  آشنا می شوند. مثل کمیسیون عمران، کمیسیون صنعت و معدن، کمیسیون انرژی و کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی.

ـ یعنی استان از این مسأله لطمه می بیند؟

بله ما در کمیسیون بودجه 3 نفر را داشتیم که در این دوره هیچ کدام شان رأی نیاوردند. من اعتقادم این است که یک مقداری از این لحاظ و در بعد تخصصی نسبت به مجالس هفتم و هشتم ضعیف شده ایم. ولی حالا ممکن است دوستان یک توانایی ها و یک قابلیت هایی داشته باشند که حالا قابلیت دیگرشان جبران این مسأله را بکند. ولی الآن من نمی توانم قضاوت کنم که مجلس آینده قوی تر از مجلس فعلی است یا نه و یا ترکیب مجمع نمایندگان مجلس استان کارآمدتر خواهد بود یا نه.

ـ در مورد خود شهر اصفهان نکته خاصی ندارید؟

حضور خود حاج آقا سالک قطعاً یک ظرفیت جدیدی را در مورد شهر ایجاد می کند. خوب ایشان قبلاً نماینده بودند اما برای شرایط فعلی انرژی و ظرفیت جدیدی ایجاد می شود و با توجه به آشنایی ایشان با مسائل کشور و ابعاد انقلابی شخصیت شان و نیز شناختی که در سطح کشور و استان از ایشان وجود دارد قطعاً می توانند موجب تقویت نمایندگان شهر و استان باشند.  بعد از اینکه آقای رهبر 2 دوره نماینده بودند آقای سالک خلأ وجود یک روحانی سرشناس را در نمایندگان پوشش می دهند. البته به لحاظ سنی و قابلیت هایی که آقای سالک دارند یک تجدید روحیه و انرژی هم برای نمایندگان می شود. در این 4 نفر 2 نفرشان جدید اند و یک تجدید قوایی شده است. حالا تا مرحله دوم هم تقدیر الهی چه باشد.

ـ حالا که انتخابات تمام شده فعالیت جبهه پایداری و جبهه متحد را در دور اول اصفهان چگونه ارزیابی می کنید؟ اشاره کردید که اگر اصفهان یک لیست داشت ممکن بود نتیجه انتخابات نوع دیگری رقم بخورد.

من اعتقادم این است که اصفهان می توانستند به یک لیست برسند و راحت تر از تهران می توانستند لیست بدهند. چون تهران در 30 نفر 5 نفر را مشترک داشتند و در اصفهان از 5 نفر 2 نفر مشترک بودند. مشترک های اصفهان به نسبت خودش بیش تر از تهران بود. یعنی باز هم اصفهان می توانست مشترک بیش تری داشته باشد و یا حتی یک لیست داشته باشد.

ـ چه دلیلی باعث شد این اتفاق نیفتد؟

به هرحال در هر دو طرف بودند افرادی که مایل به این که یک لیست بشود، نبودند. در مقابل هم واقعاً افرادی بودند که علاقه داشتند و معتقد هم بودند که یک لیست بشود. برخی روحانیون سرشناس شهر هم یک تلاش هایی کردند که این ها یک لیست شود ولی تقریباً این ها هم به نتیجه نرسید. اگربخواهیم درباره دلایل این امر صحبت کنیم، یک ریشه اش در خود تهران و مرکزیت این تشکل ها بود که خیلی این بحث یک لیستی را دنبال نکردند. خود جبهه پایداری هم با اینکه آن اوایل آیت الله مصباح بحث شان این بود که ما با جبهه متحد یک لیست بدهیم ولی بعد این اتفاق ها افتاد و حرکت را جدا کرد. شاید اگر از همان اول خود جبهه پایداری از جبهه متحد جدا نمی شد این کار انجام می شد. حدأقل خود من شخصاً معتقد بودم که به یک لیست رسیدن در اصفهان این قدر سخت نبود. یعنی خود شما اگر همین الآن لیست جبهه پایداری را نگاه کنید، 2 نفر آن ها که مشترک بودند، در یک - دو نفر دیگر هم ویژگی هایی که بود به گونه ای نبود که همان افراد نتوانند در جبهه متحد هم قرار بگیرند. شرایط از هم جدایی نبود که بگوییم گفتمان متحد 100 درصد با گفتمان پایداری فاصله داشت. یا در جبهه متحد باز افراد دیگری بودند که می توانستند در جبهه پایداری قرار بگیرند. نه همه شان ولی بودند کسانی که می شد این کار را انجام داد. بنابراین خود من معتقد بودم که می توانست این طور شود. به راحتی این دولیست می توانستند چهار نفر مشترک داشته باشند ولی اگر بخواهیم آسیب شناسی دقیقی کنیم بالاخره بحث روی افراد می آید و من نمی خواهم روی افراد بحث کنم. هم در لیست پایداری شخصی بود که حضورش در لیست مورد انتقاد بود و هم در لیست جبهه متحد فردی بود که حضورش مورد انتقاد بود.

ـ اتفاق دیگری که افتاد این بود که هم در جبهه پایداری ما یک سری اختلافاتی را با تهران دیدیم و هم در مورد جبهه متحد شاهد بودیم که این لیست چند بار رفت تهران و برگشت. ایثارگران اصفهان واکنش هایی نشان داد. آخر  کار هم تهران به جای 5 نفر 6 نفر را اعلام کرد. فکر می کنید واقعاً بهتر از این نمی توانستند مدیریت کنند؟

بله، عرض کردم قطعاً بهتر از این می شد مدیریت کرد.

ـ اگر بخواهیم ریز شویم؛ بین جبهه متحد و پایداری کدام یک بیش تر روی معیارهایی که خودشان از قبل اعلام کرده بودند حرکت کردند؟ صداقت کدام بیش تر بود؟

من سربسته می گویم که هر دو جبهه بهتر از این می توانستند عمل کنند. هر دو لیست هم می توانست جامعیت و هم سنخیت بیش تری داسته باشد.

ـ چند بار اصفهان باید از یک نقطه ضربه بخورد. این اتفاق در دور هشتم هم افتاد و نتوانستند این تدبیر را انجام دهند. دور نهم دوباره همین اتفاق افتاد. این طور که پیش می رویم در آینده هم باید شاهد این وقایع باشیم.

ریشه دو تا است. یکی همان بحث اولیه من است که ما باید برویم یک سری احزاب و جریان حزبی مشخص و روشن داشته باشیم. مثلاً جریان پایداری یک جبهه بود بعد می آید یک دبیرکل تعیین می کند و بعد یک شورایی تشکیل می شود و این ها هم در مجموع این لیست را اعلام کردند. ما نمی گوییم لیست بدی بود. اما همین حالا در شهر کسانی را داریم که منتقد اند و می گویند یکی آمد گفت تفکر پایداری. یکی مثل آقای دکتر شهرزاد به شدت معترض بود که ما جزو مؤسسین بودیم ولی ما را در لیست نگذاشتند. از آن طرف جبهه متحد هم همین طور بود و لیست شان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. از ناحیه خود اعضای جبهه متحد بیرونی ها هم به جای خود. یعنی هر دو جبهه از طرف تشکل های داخل خودشان مورد انتقاد قرار گرفتند یا از طرف افراد دیگر. یک بخشی به خاطر همین است که ما تشکل حزبی نداریم. همین پایداری یک جبهه بود یک دفعه تشکیل شد و هنوز حالت حزبی ندارد. آن جبهه متحد هم که زیر مجموعه هایش احزاب هستند. یعنی زیرمجموعه های جبهه متحد همه احزاب رسمی شناسنامه دار هستند. اما باز حرکت اش یک حرکت حزبی نشد. احزاب هم برای ائتلاف شان یک تعریفی دارند. هر کدام برای خودشان یک حزب اند. وقتی احزاب می نشینند تا ائتلاف کنند در ائتلاف هم یک تعریف هایی دارند. اگر این تعریف ها رعایت می شد بهتر بود. دوم هم اینکه متأسفانه ما در اصفهان این مسائل را داریم. مخصوصاً در این سال های اخیر ما نتوانستیم چهره های سیاسی اصولگرا را به هم نزدیک کنیم. حالا اصلاح طلبان را که من کاری ندارم. بالاخره یا باید به شیوه سابق و شیخوخیت عمل کرد و یا باید یک شیوه جدیدی را جایگزین آن کرد. باید عقل جمعی با یک تدبیری جواب دهد. آن شیوه قبلی را خراب کردیم و شیخوخیت دیگر در کار نیست که بالاخره یک فردی قضایا را جمع کند. مثلا اصلاح طلب های اصفهان را حتما آقای روحانی لیست شان را نهایی می کرد و تا دوره ششم این طور بود که حرف آخر را ایشان می زد و لیست اصلاح طلب ها بسته می شد و تمام می شد. در اصولگراهای اصفهان این طور نیست. روش جدیدی را هم جایگزین آن شیخوخیت نکرده ایم. یعنی آن شیخوخیت را کنار گذاشتیم شیوه ای جامع را هم جایگزین آن نکردیم.

ـ فکر می کنید این فرصت هست که این اتفاق بیفتد و در اصفهان پایداری و متحد یا گروه های مختلف به هم نزدیک تر شوند؟

در آینده چطور می شود معلوم نیست. یک سری زخم هایی هست که افراد در این دوره انتخابات خوردند که باید این زخم ها التیام پیدا کند و بعد در یک شرایطی بنشینند و تعامل کنند. در آینده انتخابات ریاست جمهوری را داریم که حالا آن کشوری است اما شوراها را هم در پیش داریم. اگر بخواهند بنشینند و با هم کار کنند شرط اول اش این است که همه باید قبول کنند که در روش ها تجدید نظر کنند و شرط دوم این است که بالاخره در یک کار جمعی باید تنازل داشت و از یک سری بحث ها عدول کرد و فکرها را به هم نزدیک کرد و یک سری تدبیر و عقلانیت هم در کار گذاشت تا ان شاءالله به نتیجه رسید. نمی خواهم این را بگویم ولی خود من خوش بین نیستم که برای شوراها بشود این قضیه را جمع کرد. دوره قبل شوراها که یادتان هست چند تا لیست بود.

ـ به باندهای قدرت و ثروت اشاره کردید. حضرت آقا یکی از مهم ترین شاخص هایی که برای انتخابات مطرح کردند این بود که نمایندگان به باندهای قدرت و ثروت متصل نباشند. معیار تشخیص این برای مردم چگونه می تواند باشد؟

ببینید انتخابات ما یک نکته ای دارد که من باز برمی گردم به همان بحث قبلی که مطرح کردم. چون ما به اصطلاح احزاب و جریان های فعال سیاسی نداریم که بنشینند و منابع مالی شان را مشخص کنند این مشکلات پیش می آید. مثل خیلی از کشورهای دنیا که کارکردشان تعریف دارد، یا دولت برای احزاب پول می گذارد و یا خود احزاب منابع مالی دارند حالا یا درست یا غلط. درست اش این است که بیایند بودجه ای در کشور بگذارند و براساس تعداد عضو یا فعالیت احزاب  به آن ها بدهند. همان کاری که چند سال پیش در یک دوره ای اتفاق افتاد اما به خاطر تندروی های جریان اصلاح طلب و آن ساختارشکنی هایی که کردند در مجلس هفتم و دولت نهم این متوقف شد و آن بودجه احزاب حذف شد. حالا ما آن اصلاحی که در قانون احزاب کردیم و دوباره در مجلس این را آوردند. این یک کاری است که خیلی از کشورها می کنند و کاملاً قابل نظارت و شسته رفته است. یک حزبی می آید می گوید حزب ما این تعداد عضو دارد و این تعداد شعبه دارد و یک مبلغی را برای او کنار می گذارند. این روشی است که به نظر من روش صحیح تری است. یک روش غیر صحیح هم این است که بالاخره خود احزاب کارهای اقتصادی می کنند. شرکتی راه می اندازند که پشتوانه اقتصادی خودشان می شود. اینکه می گویم غیر صحیح به خاطر اینکه مسائل سیاست با ثروت آمیخته می شود. و آنجا کارتل های اقتصادی احزاب را ساپورت می کنند و احزاب هم در کشور می شوند سرمایه دار. این همان مسأله ای است که از همان بعد دوم آن این نگرانی هست که کارتل های اقتصادی و سرمایه دارها و اصحاب ثروت و قدرت بیایند و نمایندگان را تجهیز کنند و پشتوانه آن ها شوند. ما برای اینکه این دومی اتفاق نیفتد یا باید راه حل اول را تقویت کنیم یا اینکه یک کارهای صحیح اقتصادی بگذاریم.

یک مدل این طوری که بعضی از دوستان جامعه اسلامی مهندسین در اصفهان پیاده کردند که من فقط این مدل را در اصفهان دیدم(یعنی تشکیل یک شرکت خصوصی بدون رانت خواری و اختصاص و اختصاص درصدی از سود بعنوان پشتوانه مالی جامعه) و حتی در جاهای دیگر ندیدم. این مدل های این طوری یک مقدار می تواند به پشتوانه مالی جریانات سیاسی کمک کند یا همان یارانه یا اینکه افراد حق عضویت های بالاتری بدهند و این حق عضویت ها بشود یک منبع مالی. یا روش ها و کمک های مردمی که در آن شبهه کانون های ثروت و قدرت نباشد. اوایل انقلاب حزب جمهوری اسلامی قبض کمک چاپ می کرد و ما خودمان در دوران دانشجویی هم در تهران و هم در اصفهان، قبض کمک ها را در مساجد و نمازجمعه می بردیم و من خودم در دانشگاه که خیلی محیط حزبی نبود قبض ها را می فروختم. یا بعد در دو سه دوره اول یا در دروه چهارم و پنجم مجلس هم همین طور بود. مثلاً خود مردم، خیرین و آدم هایی که می توانستند کمک کنند همین جا در اصفهان به ستادهای انتخاباتی آقای پرورش، آقای سالک، آقای اژه ای کمک می کردند. عددها جزئی است ولی کمک می کردند. آن موقع شائبه باندهای ثروت و قدرت نبود. افرادی بودند که وظیفه انقلابی خودشان می دانستند که مثل جبهه که به پشت جبهه کمک می کردند کمک کنند و این را هم یک کار ارزشی می دیدند.اما خوب الآن آن حالت ها خیلی کم شده، بنابراین یکی از دلایلی که این بحث کانون های قدرت و ثروت پیش می آید این منابع مالی است که کاندیداها نیاز دارند.

تبلیغات هم مرتباً دارد وسیع تر می شود و این مشکلات پیش می آید. طرف هزینه می خواهد و باید خرج کند. حتی در ریاست جمهوری دوره جدید. آقای احمدی نژاد در انتخابات دوره نهم که آن موقع بیش تر بدنه عمومی مردم حامی او بودند و آن شور و شوق سال 83 و آن گفتمان سوم تیر بود خیلی هزینه ای برای تبلیغات نکرد. ولی من چون مطلع هستم دارم می گویم. در دوره دهم هر 4 کاندیدا برای تبلیغات هزینه های سرسام آوری کردند. هر 4 نفر هم وامدار کانون های ثروت و قدرت شدند. چون موثق می دانم می گویم. همین استان خودمان یا در استان های دیگر. یک سری از افراد با شیوه هایی که قبلاً کارگزارانی ها و مشارکتی ها انجام می دادند این کارها را انجام دادند و در همین دولت هم متأسفانه  انجام شد و تیم مشایی و رحیمی مدیریت می کردند. این نشان دهنده این است که ما نتوانستیم یک مشکلی را در کشور حل کنیم و این همان منابع مالی کاندیداها برای انتخابات است. چه برای ریاست جمهوری چه برای مجلس و چه برای شوراها. شاید فقط خبرگان باشد که هنوز مردم برای آن ارزشی کار می کنند.

ـ این رأی خریدن غیرمستقیم در همین انتخابات مجلس نهم بود و موارد آن به وضوح دیده می شد که بعضی نمایندگان به واسطه ارتباطاتی که با افراد یا مراکز مختلف داشتند مثلاً یک بنی توزیع کنند و سوءاستفاده هایی از این جایگاه خودشان بکنند. آیا امکان جلوگیری از این سوءاستفاده ها هست؟

در واقع باید جلوی این ها را گرفت. متأسفانه هست. یعنی توزیع بن. یا مثلاً کمک هایی که در آستانه انتخابات یک دفعه به انحاء مختلف شدت می گرفت. کمک های فرهنگی به کانون های فرهنگی و انواع آن. حالا چه در منطقه شهر و شهرستان ها و چه در شرق اصفهان. نزدیک انتخابات این ها مشاهده می شد. یا به انحاء مختلف کمک به مردم ولو رأی خریدن به صورت مستقیم نباشد ولی غیرمستقیم هست. مخصوصاً در مناطق مستضعف نشین این اتفاق خیلی می افتاد. به شکل های مختلف با پول نقد دادن یا توزیع بن. حالا این ها به یک شکلی است که ما در دوره های قبل بیش تر می شنیدیم که در برخی شهرهای کوچک و مناطق روستایی رخ می داد مثلاً شام دادن و غیره. حالا متأسفانه این قضیه دارد در کلان شهر اصفهان جلوی چشم همه اتفاق می افتد. یعنی ما در این دوره شام دادن ها را دیدیم.ابته برای افرادی که تا آخر شب برای ستادها کار میکردند شام داد شاید مشکلی نداشته باشد ولی برخی سفره ها عمومی بود. یا فرض کنید با این کمک های پولی که به برخی منطقه های مستضعف نشین شد باید با این ها برخورد شود. این همان وابستگی به کانون های قدرت و ثروت و این صحبتی است که آقا با صراحت گفتند. که اگر فرد برای هزینه های تبلیغات اش زیاد خودش را به کانون ثروت یا به کانون قدرت وابسته کند فردا که رفت در مجلس و خواست کار کند وامدار آن هاست یعنی باید در جهت منافع آن ها قانون گذاری کند. این ها واقعاً یک پدیده ای است که هر چه جلو می رویم بیش تر دارد اتفاق می افتد.

من می خواهم این را به عنوان یک جمع بندی بگویم از دوره هفتم تا دوره نهم این 3 دوره ای که ما بودیم هر چه جلوتر رفتیم بدتر شده است. اصلاً دوره هفتم این مسائل نبود. یک لیستی بود و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و این نیروهای متعهد و بسیجی هم پشت اش بودند و ستادها عمدتاً از بچه های متعهد و بسیجی بودند البته نیروهای سنتی هم بودند. بعد هم ما یک سری جلسات را در مساجد و این طرف و آن طرف داشتیم. دوره قبل یک مقداری این بحث ها شروع شد، این دوره دیگر خیلی عجیب غریب شده است. یعنی هر منطقه ای بروند صحبت کنند و اقشار مختلف را ببینند و یک حالتی که اصلاً با تبع انسان هم سازگار نیست که بروی و رأی جمع کنی. رأی جمع کردن بد است. خلقیات من این طوری است. سخت ترین کار این است که بروم در یک محیطی صحبت کنم که به این دلیل به من رأی بدهید. آخرش این کلمه را به زبان نمی آورم ولی اینکه آقا این ویژگی ها و این توانایی ها هست را باید بگویم. در انتخابات نباید این طور شود که یک کاندیدا بیاید و راه بیفتد این محله و آن محله. این فرد و آن فرد را ببیند. این صاحب نفوذ را ببیند. حالا این صاحب نفوذ یا قومیتی است یا قشری است یا صنفی است یا.... تا رأی جمع کند. این باز همان بحث اولیه ماست یعنی باید یک جمع های قوی بنشینند 5 نفر را برای مجلس تشخیص دهند که آقا این ها مناسب اند بعد این ها را معرفی کنند و جامعه با این ها آشنا شوند. جلسات پرسش و پاسخ در مجالس و در دانشگاه بگذارند. مصاحبه با رسانه ها کنند و قابلیت هاشان را بگویند نه اینکه فرد راه بیفتد برود این طرف و آن طرف. الآن ما این یک ماهه کارمان این شده است. هر روز می گویند فلانی رفته در این محله و فلان بزرگ محله را دیده یا در فلان روستا یا در فلان مسجد با امام جماعت و شما هم برو. به نظر من این ها اصلاً شیوه درستی نیست. رأی جمع کردن این طوری که اصلاً با شأن فرد سازگار نیست. این به خاطر همان ساختار غلط انتخابات است.

ـ کمی وارد مسائل روز بشویم. آیا این قضیه استیضاح وزیر کار دیگر تمام شد؟

بنده از لحاظ فکری با دوستان همراه بودم. ولی جزء امضاکنندگان نبودم اما معتقد بودم که آقای مرتضوی برای این سمت مناسب نیست و فکر می کردم که اگر جز استیضاح راه دیگری بود باید انجام می شد.

ـ حکمیت را شما می پسندید که مجلس آقای مرتضوی را استیضاح نکند؟

حکمیت خوب یک مسیری بود که خود آقای مرتضوی پیشنهاد داده بود که من حکمیت را می پذیرم. بعد آن جلسه مفصلی که با آقای توکلی شده بود و یک مقدار خبر آن رسانه ای شد که  رئیس دفتر آقای توکلی حکمیت را تکذیب کرد و گفت آقای حدادعادل و بعد ایشان هم همین نظر را داشت و بعد هم مرتضوی می پذیرد و می گوید که من قول شرف می دهم که دیگر سر کار نروم. و این را می آیند به استیضاح کنندگان منتقل می کنند. همان جلسه ای که قبل از جلسه علنی صحبت کردند که وقتی ایشان قول داده پس استیضاح را پس می گیریم. و به آقای حداد قول داده و آقای حداد هم همان موقع به آقای توکلی گفته بود هماهنگ کنید. استیضاح را که پس گرفتند روز اول ایشان نرفته بود سرکار ولی روز بعد شنیدم که به او گفته اند برو سر کار و آقای میرتاج الدینی مصاحبه ای کرد و رئیس جمهور حتی آمده بود در مجلس که دولت تعهدی نداده و روزنامه ایران یکی دو روز پشت سر هم مقاله دادند و مجلس را تهدید کردند که استیضاح شما به شکست انجامیده است. اگر ایشان برود سر کار کاملاً یک کار غیر اخلاقی انجام داده و اگر ایشان با این قول شرف افراد را متقاعد کرده که نمی روم و بعد برود سرکار، این کاملاً نقض همه اصول اخلاقی است.به نظر من متأسفانه این هم جزء یکی از انتصاباتی بود که خیلی برای دولت تنش زا شد. شبیه قضیه ملک زاده و نقطه مشترک اش هم این بود که هم فرض کنید مدیریت سابق دانشگاه آزاد مدافع ایشان بود و جریان های قبل و هم مدیر دولت فعلی.

ـ آقای احمدی نژاد یک صحبتی کرده بود مبنی بر اینکه اگر استیضاح کردید من مرتضوی را سرپرست می گذارم. این خبر صحت دارد؟

به طور رسمی مطلبی منتشر نشد ولی گاهی از این تحلیل ها می کنند. ولی تأسف اینجا است که یک افراد این مدلی حلقه اطراف آقای احمدی نژاد شدند و این خیلی بد است. یعنی احمدی نژاد که با آن معیارها و ارزش ها رأی آورده است به جایی برسد که همزمان هم ایشان پای مرتضوی سفت ایستاده است و هم جاسبی از او حمایت کند. روحیات من را می دانید. من نه در مورد جاسبی مثل بقیه فکر می کردم که این را باید ضد انقلاب کرد و انداخت بیرون نه هیچ وقت آقای احمدی نژاد را مطلق کرده و حمایت صد در صد می کردیم. رأی دادیم ولی هیچ وقت مطلق نکردیم. نه این را می گفتیم 100 و نه آن را می گفتیم صفر است. اما این ها برای ما قابل هضم نیست که چطور در این قضیه این 2 نفر که این طور با هم ضدیت داشتند می رسند سر یک نقطه مشترک و از یک فردی مثل مرتضوی و یا ملک زاده از طرف هر دو این افراد حمایت می شود. مرتضوی در دوره قضاوت اش یک آدم قاطعی بوده و تعطیلی روزنامه های زنجیره ای را داشته است. و این طوری که ما پرسیده ایم مدیریت اش بد نیست و در مدیریت آدم قاطعی است در قضاوت هم فرد قاطعی بوده است ولی یک آدم بی انضباط اهل زد و بند و اهل معامله گری و متهم به فساد کاری است. هم در قوه قضائیه، دادستانی و هم در قضیه کهریزک و پرونده لو رفتن سؤالات دانشگاه آزاد. مرتضوی 1 سال و نیم قاضی پرونده را تعلیق کرد بخاطر اینکه پای پرونده ایستاده بود و بعد رفته بود به آقای رئیسی گزارش داده بود. از او گزارش خواسته بودند و او هم رفته بود گزارش داده بود. سر اینکه چرا تو رفتی و بدون اینکه به من بگویی به رئیس گزارش دادی 1 سال و نیم تعلیق اش کرد.(یعنی شرکت شستا)یک چیزهای این طوری در مورد ایشان هست. حدأقل اش یک تهمت، حالا حکم قضایی اش لغو شده و پرونده کهریزک هم هنوز روی میز است. حدأقل می گوییم اتهام سنگینی به او وارد است و کسی که اتهام سنگین به او وارد است نمی آیند او را بگذارند جایی که 33 میلیون نفر زیر پوشش او هستند و بزرگ ترین هولدینگ اقتصادی کشور هم آنجا است.

ـ روند جلسه سؤال از رئیس جمهور را چطور دیدید؟

من اصل قضیه که سؤال از رئیس جمهور بود و بالاخره برگزار شد را در مجموع برای کشور مضر نمی بینم. بالاخره این کار باید انجام می شد که سؤال از رئیس جمهور دست نیافتنی نباشد. سؤال با استیضاح فرق دارد. استیضاح که در مورد بنی صدر اتفاق افتاد و امیدواریم که در مورد هیچ رئیس جمهور دیگری رخ ندهد. ولی اصل قضیه سؤال مسأله ای نیست که خیلی قابل دست نیافتن باشد. یک سؤال است که از رئیس جمهور می شود و اصل اش آن است. اما خوب من همان طوری که قبلاً به شما گفتم خیلی زمان این کار مقتضی نبود. بیش تر جریانات دیگری پیگیر سؤال شدند و حالا بهتر بود که سؤال دیگر در آن شرایط مطرح نمی شد. چه بسا اگر اوایل سال گذشته مطرح می شد در آن وقتی که اوج مسائل جریان انحرافی یا دو سه تا موضوع دیگری که در سؤال بود. حالا بحث مترو یا بودجه یا بحث های دیگر که اگر در موقع خودش مطرح می شد شرایط کشور هم فرق می کرد. اما آخرین روز مجلس و بین دو مرحله انتخابات و شرایط سیاسی روز شاید زمان مناسبی نبود. سؤالات هم از 10 تا سؤال پنج شش تا حقوقی و مستدل بود و 4 تای آن کلی بود و جنبه کلی گویی داشت. اما متأسفانه پاسخ های احمدی نژاد اکثراً پاسخ های قانع کننده ای نبود و خارج از موضوع بود و  از کنارش رد می شد و بعد یک بخشی از صحبت های او از سؤالات خارج شد و وارد یک بحث های حاشیه ای شد که اصلاً کاری با سؤال نداشت. ادبیات ایشان هم ادبیات خوبی نبود و در شأن رئیس جمهور نبود، که خوب اتفاق افتاد. همین جنبه های منفی بود که باعث شد مجلس با 2 فوریت برای سؤال از رئیس جمهور تصویب کرد که این آئین نامه اصلاح شود.

ـ مجلس که عدم کفایت را دارد حالا استیضاح یعنی چه؟

در مورد سؤال از وزیر هم این کار شد که اگر 3 بار پاسخ ها قانع کننده نبود استیضاح طرح می شود. این را اصلاً شورای نگهبان ایراد گرفت و گفت نمی توانید بعد از 3 بار بگویید این استیضاح است. آخر آمدند اصلاح اش کردند که بعد از 3 بار استیضاح قابل طرح است. یعنی در مورد رئیس جمهور هم همین طور می شود. من خودم هم با این بند اش موافق نبودم و شورای نگهبان هم ایراد می گیرد. ولی 6 بار که هیچ 12 بار هم که سؤال شد و قانع کننده نبود کار استیضاح را نمی کند. چون استیضاح روال اش در آئین نامه هست و برای وزرا همین شد که شورای نگهبان ایراد گرفت و بعد آخر این کلمه را آوردند که استیضاح قابل طرح است به قولی و همیشه قابل طرح بوده است. یعنی این جمله خیلی کلی بود. ولی اصل قضیه که آئین نامه برای سؤال ناقص بود کاملاً معلوم بود. یعنی ببینید مثلاً سؤال می رود و نمایندگان دولت 1 ماه وقت دارند، می روند در کمیسیون ها و سؤال کنندگان فقط می گویند ما قانع شدیم یا نشدیم. بعد می آید در صحن و یک ربع سؤال کننده صحبت می کند و یک ساعت رئیس جمهور. هیچ وقت دومی هم ندارند. یعنی وقت قابل تقسیم نیست. در مورد وزرا این در قانون اصلاح شد یعنی اول سؤال ملی یا منطقه ای است، بعد می آید در کمیسیون ها بحث می شود بعد کمیسیون به صحن گزارش می دهد. اصلاً این اتفاق برای رئیس جمهور نیفتاد. کمیسیون گزارش اش را به صحن می دهد، بعد اول کمیسیون می آید گزارش می دهد، بعد وزیر صحبت می کند بعد سؤال کننده سؤال می کند بعد دوباره وزیر صحبت می کند بعد دوباره سؤال کننده. آخر هم باز رأی گیری می شود که قانع شدیم یا نه. در مورد سؤال از رئیس جمهور باید 2 سال پیش که این آئین نامه اصلاح می شد این کار را می کردند.

ـ شما چند روز پیش یک مصاحبه ای داشتید و 5 علت گرانی را گفته بودید. الآن واقعاً این بحث گرانی ها دارد به مردم فشار می آورد. الآن تقصیر کار دولت است یا بحث روال طبیعی هدفمندی یارانه هاست و همین اتفاق باید می افتاد. آیا مجلس کاری دارد انجام می دهد یا نه؟

بله چند عامل دست به دست هم داده است. بحث تحریم ها یک مقداری هزینه های ما را از لحاظ اقتصادی بالا برده است و آن یک بخش قضیه است اما در خیلی از اجناسی که گران می شود اصلاً ارتباطی با قیمت دلار یا بحث های تحریم ندارد. این نشان دهنده این است که پس آن نظارت و بازرسی که باید باشد کم تر است. یک زمانی می گفتند که مثل سابق تعزیرات که مثلاً بخواهد سخت گیرانه عمل کند نباشد و یک بحث هایی که چند سال پیش مطرح بود. اما آن جایی که احساس می شود که دیگر یک سری از گرانی ها خارج از مسیر و غیر عرفی است آن جا هم نظارت باید قوی عمل کند و این نظارت همیشه بوده است. یک بخشی از نظارت را خود اصناف و مجمع صنفی انجام می دهد، یک بخشی را وزارت بازرگانی، صنعت، معدن و تجارت باید انجام دهد و یک بخشی را قوه قضائیه باید انجام دهد. مثلاً ما هنوز سازمان تعزیرات حکومتی را داریم یا سازمان بازرسی قیمت ها را در بازرگانی سابق داریم. یا اصناف؛ مجمع صنفی واحد نظارتی دارند. باز قوه قضائیه به روش های دیگر می تواند عمل کند.

ـ الآن مجلس می تواند کنترلی روی این قضیه گرانی ها داشته باشد؟

مجلس خودش در بحث قیمت ها وارد نمی شود اما به لحاظ بحث های کلی این امکان هست که وزیر را بخواهد تا توضیح دهد. پس بحث دوم نظارت است. سومی که عرض شود آن بحث یارانه ها است که برمی گردد به بحث قیمت تمام شده اجناس. بالاخره این تولیدکنندگان یک سری قیمت تمام شده شان بالا می رود. حالا یا قیمت انرژی براساس یارانه ها بالا رفته است که من اعتقادم این است که تأثیرش را تازه نشان داده است. افزایش قیمت انرژی که از حدود 1 سال و نیم پیش شروع شد و در آن موقع 3 ماه اول محکم بازرسی و نظارت کردند که قیمت ها بالا نرود برای اینکه می خواستند طرح را شروع کنند. خوب آن موقع خیلی نظارت قوی شد که می خواستند طرح را شروع کنند تا قانون اجرا شود. اما تأثیرات تورمی آن موقع حالا دارد خود را نشان می دهد. خوب در قانون پیش بینی این هم شده بود که در این مسیر بیایند و از تولید کننده حمایت کنند. همان طور که از مردم با پرداخت یارانه نقدی حمایت می کنند تا بعد از 5 سال مردم به این قیمت ها انس بگیرند و خو کنند. از تولید کننده هم باز به همین صورت در یک مرحله ای حمایت کنند تا این ها هم با قیمت ها انس بگیرند. ولی این قدری که از مردم با آن یارانه نقدی حمایت شد از کشاورزی، صنعت و معدن، حمل و نقل و کلاً اجزای مختلف تولید، حمایت نشد. بنابراین این ها می گویند قیمت انرژی ما بالا رفته است. قیمت کارگر افزایش یافته و قیمت بالاسری زیاد شده است و نرخ تورم سالیانه هم بالا رفته است. بعد آن هایی هم که خرید خارجی و خرید ارزی دارند که ارز هم بالا رفته ما چطوری می توانیم جنسی که الآن تولید می کنیم را به همان قیمت پارسال بفروشیم.

این هم یک بخشی اش آثار ناشی از هدفمندسازی است. حالا می آییم سر یک گروه از اجناسی که هم آثار هدفمندی یارانه ها و هم تورم با هم باعث افزایش قیمت آن ها شده است. یک گروه از اجناس که ما می رویم سراغش که این ها اجناس مهم تأثیرگذار در اقتصاد است و حالا برخی هم حتی انحصاری و کالای اساسی است. اگر دولت بخواهد که قیمت این کالاها را ثابت نگه دارد قانون روی قیمت تکلیفی پیش بینی کرده که شما مثلاً اگر شیر یا بذر کشاورزی یا کود و نهال که نهاده های کشاورزی می گویند یا آن هایی که در بین صنعت گران به عنوان نهاده های انرژی مطرح است یا فرض کنید محصولاتی که این ها می دهند، اگر می خواهید قیمت را ثابت نگه دارید و مثلاً به تولیدکننده شیر بگویید شیر را بیش تر از 500 تومان نفروش خوب نهاده های او افزایش یافته حالا دولت باید مابه التفاوت قیمت تکلیفی و قیمت عادله روز را از محل یارانه ها یا یک منبعی در بودجه سالیانه بپردازد. این قانون هم در قانون یارانه ها، هم در قانون برنامه پنجم و هم در قانون اصل 44 هست. 3 جا این مطلب هست.

ـ آیا این افزایش قیمت ها عادلانه هست؟

بله مثل کود شیمیایی که می خواهند به کشاورز بدهند. این برای کشاورز یک نهاده است و برای تولیدکننده یک محصول است. کشاورز می گوید من کود آزاد می خرم و به من کود دولتی نمی رسد. تولیدکننده قیمت کود آزاد را بالا برده است. به تولیدکنند می گویی چرا قیمت را بالا برده ای می گوید قرار بود به من یارانه تولید بدهند که ندادند و من قیمت را بالا بردم. حالا کشاورز می خواهد محصول را بفروشد این هم همین طور و قیمت را افزایش می دهد. یا دامدار می خواهد شیر را به صنعت تولید لبنیات بفروشد او هم می گوید قیمت علوفه دام بالا رفته من هم باید شیر را بالاتر بدهم کارخانه هم می گوید من شیر را از دامدار این اندازه می خرم و حالا شما دارید به من می گویید شیر را 500 تومان بفروش. اینجا قانون می گوید اگر می خواهید قیمت تکلیفی بگذارید مابه التفاوت اش را بپردازید.

ـ این مابه التفاوت را دولت نمی دهد و در عوض آن طرف را باز گذاشته است؟

بله در این صورت فشار روی مردم می آید. در مورد این کالاهای اساسی که گفتم.

- بحث گرانی خودرو به چه علت است؟

اما بحث قیمت خودرو آن خودروساز هم همین را دارد می گوید که نهاده های انرژی گران شده، کارگر هم گران شده من هم باید قیمت خودرو را بالا ببرم. ولی خوب صنایعی مثل خودرو یک تفاوتی دارد که این ها از اول قیمت تمام شده شان بالا بوده است و بهره وری شان پایین بوده و از اول کیفیت شان خیلی خوب نبوده است. یعنی از همان اول قیمت هایی که داشتند قیمت های بالایی بوده است. مثلاً آن موقعی که پراید 6 میلیون بوده نسبت به وقت خودش قیمت بالایی داشته و حالا هم که 10 میلیون شده قیمت اش بالا است. این ساختار باید اصلاح شود یعنی اینکه ما در بحث هایمان گفتیم. به خاطر اینکه هنوز اصل 44 در آنجا حاکم نشده است رقابت نیست و به آن شکل هنوز خصوصی نیست. درست است که بیش از 50 درصد بخش غیردولتی سهام دار آن است اما شرکت خصوصی نیست و هنوز دولتی است. هنوز نتوانسته است ساختارهایش را اصلاح کند. بنابراین قیمت تمام شده شان بالا است. هرچند خودروساز می گوید من از بانک وام 24 درصد می گیرم، هزینه مالی کارگر هم زیاد شده و خود شما امسال 18 درصد روی حقوق کارگرها گذاشتید و تازه تورم سالیانه هم که هست شما چطور می خواهید به من بگویید که خودرو را به قیمت پارسال بفروش. این قسمت حرف او درست است که هزینه های مالی بالا رفته و سود بانکی بالا است اما خودروسازی و یک سری صنایعی شبیه خودروسازی اشکال ساختاری دارند و از اول قیمت تمام شده شان بالا است. ما می گوییم باید این ساختارها اصلاح شود.

ـ راه حلی پیش بینی می کنید که این گرانی ها به خصوص در مورد کالاهای اساسی کاهش یابد؟

کالای اساسی همان یارانه تولید است که آقا هم 8 شهریور پارسال به دولت گفتند و الآن هم در بودجه یکی از اختلافاتی که دولت با مجلس دارد سر همین است که در مرحله دوم یارانه ها بگذارید تکلیف این ها را مشخص کنیم. دوباره بیاییم یک سری قیمت ها را بالا ببریم و دوباره پول مردم را اضافه کنیم این که نشد قانون هدفمندی یارانه ها. دوباره بنزین را 800، 900 یا 1000 تومان کنیم یا گاز و برق و فلان و بعد 28   هزار تومان را به این 45 هزار تومان مردم اضافه کنیم. اینکه نشد هدفمندسازی یارانه ها. مگر فقط بنا بود این بخش باشد؟ مثل اینکه دولت فقط دارد به این بعد کار توجه می کند که این پول مردم را با افزایش قیمت بنزین یک کم زیاد کند. این طرف قرار بود ساختارها اصلاح شود، تکنولوژی ها اصلاح شود و فناوری ها و روش های جدید به کار گرفته شود. بنابراین بگذارید ما در این مرحله یک مقداری این اضافه کردن را روی تولید، صنعت و کشاورزی و بخش های دیگر بیاوریم و ساختارها را تقویت کنیم. بعد هم کنار این قرار بود قانون نظام بانکی و نظام مالیاتی را هم بیاورد. طرح تحول اقتصادی غیر از هدفمندسازی یارانه ها 6 بخش دیگر دارد. روی 3 بخش کار شده اما دو، سه بخش رها است. یعنی هنوز لایحه نظام بانکی و نظام مالیاتی را نیاورده است. نگرانی ما از این است که فعلاً می خواهیم همینطور قیمت ها را زیاد کنیم و از آن طرف هم یارانه مردم را زیاد کنیم. این که نشد.

این را تحقیقاً دارم به شما می گویم. یارانه هایی که به مردم پرداخت می شود. یک سری دهک های پایین درآمدی جامعه که مخصوصاً در شهرهای کم جمعیت و روستاها هستند برای این ها خیلی خوب است و واقعاً زندگی شان را عوض کرده است. آن اقشار مرفه جامعه که اصلاً چرا به آن ها یارانه بدهیم؟ در مورد اقشار مرفه از همان اول باید در قانون به یک شکلی این مسأله لحاظ می شد. البته نتوانستند دهک های درآمدی را درست تشخیص دهند همان خوشه ها را می گویم. این پولی که به این ها می دهیم پول توجیبی شان هم نیست. اما حالا که به شان بگویند انصراف بدهید، انصراف هم نمی دهند. می آییم سر این دهک های وسط جامعه که بیش تر طبقه متوسط شهری اند. بیش ترین فشار روی این دهک های وسط است. چون آن قدری که گرانی ها به این ها تحمیل می شود آن پول نفت که بهشان می دهند جبران هزینه های آن ها را نمی کند. بنابراین ما باید در این شیوه یک اصلاحی بکنیم. اگر بنا به پول نقدی است از من شخصی بپرسید پول نقدی را فقط به 2 دهک پایین درآمدی بدهید همان از کارافتاده ها و مستمری بگیران، کمیته امداد، بهزیستی و بازنشسته های بالای چند سال. به این ها یارانه نقدی بدهیم و بقیه را بیاوریم و بگذاریم در زیرساخت های بیمه ای، درمانی، اشتغال و.... . بگذاریم تأمین اجتماعی پوشش خود را بیش تر کند. ما این را از این افراد پرسیده ایم. چند روز پیش با بازنشستگان آموزش و پرورش که اصلاً طبقه بالایی هم نیستند جلسه داشتیم شاید 100 نفر بودند و از این ها سؤال کردیم که این 28 هزار تومان را ماهیانه به شما اضافه کنند بهتر است یا اینکه پوشش بیمه ای شما را بیش تر کنند؟ همه بالاتفاق گفتند که پوشش بیمه ای زیاد شود. 28 هزار تومان را یک روز می بریم در بازار خرج می کنیم و تمام می شود.

ـ به عنوان آخرین سؤال، دولت می خواهد فاز دوم هدفمندی یارانه ها را اجرا کند. مجلس هم با این مسأله مشکل دارد و آقای لاریجانی هم به آقا نامه نوشتند. بعد هم آقا این مسأله را به آقای شاهرودی  در هیئت حل اختلاف ارجاع دادند. الآن تکلیف این طرح به چه صورت است؟ یعنی مجلس کوتاه می آید و دولت شروع می کند؟

ما منتظر می مانیم تا هیئت حل اختلاف رأی خود را بدهد. اما در همین مرحله تصویب بودجه می توانیم آن را اصلاح کنیم. الآن در کمیسیون تلفیق بحث این شروع شده است. اصلاً قانون هم می گوید که در بودجه بیاید. یعنی بحثی که اول سال مصاحبه کردم و گفتم این فاز دوم هدفمندی یارانه ها چهار پنج ایراد دارد. همه به همین دلیل است که این باید در بودجه سالیانه اصلاح شود. این دو دوازدهم را هم که مجلس تصویب کرد و با صراحت هم گفت که 2 ماهه اول تغییر ندهند و یارانه مثل قبل باشد تا بودجه تصویب شود. بنابراین باید فاز دوم را در بودجه بیاورند. حالا یک وقت هیئت حل اختلاف هم حالا حالاها نظر ندادند اما باید فاز دوم را در بودجه بیاورند. کمسیون تلفیق قرار است چارشنبه، 13 2/91 تصمیم گیری کند اگر به جمع بندی در صحن علنی به مجلس گزارش می کنند.

برای آخرین صحبت، موردی هست که بخواهید بیان کنید؟

امید است مردم ما با پیروی از رهنمودهای رهبری، با همان شکوه و زیبایی مرحله اول در انتخابات مرحله دوم نیز شرکت کرده و راه نیمه تمام را به پایان برسانند. و امیدوارم در صورت انتخاب شدن بار مسئولیت سنگین نمایندگی مجلس را تحمل کنم و در غیر اینصورت نیز خدارا شاکرم که بار سنگینی را از دوشم برداشته است.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول