به گزارش فارس، پایگاه خبری هفتهنامه الکفاح العربی در گزارشی در خصوص سوریه اعلام کرد که تاکنون همه طرحهای آمریکایی-غربی علیه سوریه شکست خورده است، و شاید پس از راههای مختلف برای حل بحران سوریه، نهایتا راهکارهای داخلی موثرتر از همه باشد.
این پایگاه خبری در این گزارش نوشت: «آیا زمان تعیین اولویتها رسیده است؟». این سوالی است که در هفتههای اخیر در محافل مخالفان سوریه همزمان با آغاز سومین ماه از دومین سال بحران سوریه خود را مطرح میکند. سوالی که یک شکست دوجانبه را نشان میدهد: شکست برنامههای داخلی که هدفش شکاف در نظام سوریه بود و شکست آمریکاییها و غربیها در هدفی به نام مداخله نظامی.
حال باید به این سوال پاسخ داد که این شکست چگونه تحلیل میشود و مخالفان به کجا میروند؟
مرکز سیاست خاورمیانه سابان وابسته به مرکز آمریکایی بروکینگز این مسئله را تشریح کرده است. در این گزارش آمده است که اعزام نیروی زمینی به سوریه به 200 تا 300 هزار سرباز نیاز دارد و هزینه عملیات ممکن است به 300 میلیارد دلار در یک سال برسد. دنیل بایمان کارشناس سابان در این خصوص به روشنی مینویسد: بر خلاف اینکه آمریکا بشار اسد را در ماههای اخیر به کنارهگیری فراخوانده است، همه گزینههای دیپلماتیک برای محقق شدن این کنارهگیری شکست خورده است. حتی برخی گزینهها وضعیت را بدتر کرده است... در نهایت آمریکا از پس هزینهها بر نخواهد آمد.
این مقام مسئول در مرکز سابان همچنین گفت: راهکار دیپلماتیک بر پایه فرضیهای است که معتقد است که تغییر سیاست روسیه در شورای امنیت در دفاع از نظام اسد، چیزی است که میتوان آن را محقق کرد اما روسیه و چین نشان دادند که این تغییر محتمل نیست... و تا الان هم هیچ کس در آمریکا حتی نومحافظهکاران خواستار آمادگی برای روند نظامی در سوریه نشده است. روزنامه ایندیپندنت نیز این را به شکلی دیگر بیان کرد و نوشت: تلاش برای سرنگون کردن اسد که بیش از یک سال است شروع شده، شکست خورده است هر چند که در ماههای اخیر اندکی با تحت کنترل در آمدن دو شهر حمص و دیرالزور از جانب گروههای مسلح، به موفقیت نزدیک شده بود.
تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا نیز در تعامل با دمشق شکست خورد. بخصوص بعد از آنکه روشن شد که اقداماتی که علیه برخی مسئولان سوریه انجام شد، بیفایده بود. اما گزینه نظامی، هم با این حال اصلا مطرح نیست. بخصوص پس از آنکه [گروهکهای مسلح موسوم به] ارتش آزاد سوریه از مهمترین مواضع خود در حمص و ادلب و دیرالزور بیرون رانده شد که همین امر کار قاچاق سلاح از مرز سوریه-عراق و بخصوص از استان الانبار را که بیشتر سنینشین است، دشوار کرد.
سوالی دیگر این است که کسانی که خواستار سقوط نظام سوریه هستند، وضعیت را چگونه تحلیل میکنند؟ پاسخ این است که نقطه ضعف اینها این است که تا ژانویه گذشته روی دخالت خارجی در سوریه تکیه میکردند. اما دو وتو روسیه و چین در شورای امنیت قطعنامه مورد حمایت اتحادیه عرب را در اکتبر و 4 فوریه آرزوی آنان را بر باد داد. در نهایت روشن شد که تجربه آمریکا و ناتو و کشورهای خلیج [فارس] در لیبی در خصوص سوریه جواب نداد.
در ادامه این گزارش آمد که در حقیقت این وضعیت انقلابها و پاتکها به انقلاب است. آنچه بر یک کشور اجرا میشود در خصوص کشوری دیگر نتیجه نمیدهد و ممکن است فاجعهبار هم باشد. علاوه بر این نوع تحلیل مسائل و اتفاقات نیز مهم است. مثلا تلویزیون الجزیره جنگجویان لیبی را قهرمانانی معرفی کرد که نظامی مستبد را سرنگون کردند اما واقعیت این است که نقش این جنگجویان به جاهایی محدود بود که ناتو آن را بمباران میکرد و پیروزی نظامی در لیبی به نوعی نتیجه این عملیات نظامی بود.
اما وضعیت در سوریه به گونهای دیگر است. نظام سوریه پایگاه [مردمی] بسیار قدرتمند و ارتش قوی و نیروهای امنیتی منسجمی دارد که تا الان هم همینطور مانده است. همچنین توجهی هم به تحریمهای اقتصادی ندارند و معتقدند که این تحریم، راههای درآمد را در اختیار بگیرد و صرف خود کند حتی اگر نسبتا کاهش یابد.
در نیمه دوم سال گذشته میلادی، اینگونه به نظر رسید که بشار اسد با ائتلافی بینالمللی متشکل از عربستان، قطر، اتحادیه اروپا، آمریکا و ترکیه روبهروست که همه به طور یکسان از ایده براندازی سوریه حمایت میکنند به این شرط که هیچ کدام در این کار وارد نشوند. مثلا ترکیه موضوع ایجاد منطقه حائل در مرز سوریه را پذیرفت اما هیچ اصراری برای مشارکت در روند نظامی برای براندازی سوریه از خود نشان نداد. اما مخالفان سوریه هر چه در توان داشتند به کار گرفتند تا تاکید کنند که آنچه در لیبی رخ داد، میتواند در سوریه نیز تکرار شود اما این مخالفان اکنون چنددسته و متفرقند و رهبر ندارند. این در حالی است که انقلاب از قشر فقیر آغاز شد و به طبقه میانی رسید اما مهار آن توسط نظام سبب شد که تعداد معترضان کم شود بخصوص وقتی که جنبه مسالمتآمیز اعتراضات از بین رفت. همه میدانند که نظامی شدن اعتراضات و تحمیل کردن بُعد مذهبی به اعتراضات، به سود نظام است چرا که این دو عامل، مخالفان را تضعیف و ائتلاف خارجی علیه بشار اسد را متفرق کرد.
در حقیقت نظام سوریه بدون تغییر ریشهای در توازن قوا سقوط نخواهد کرد. تعیین کوفی عنان به عنوان فرستاده ویژه سازمان ملل در سوریه چیزی نیست جز سرپوشی برای شکست مخالفان سوریه. این خبرها، برای مخالفان سوریه که اکنون در دور تسلسلی پوچ گرفتار شدهاند (دقیقا مانند وضعیت لبنان در ده 70 و 80) اخبار ناخوشایندی است.
بازی خطرناک... یعنی چه؟
به زبان ساده، آنچه گذشت بدین معناست که جنبش اعتراضی مسلحانه یا طبق گفته رسانههای سوریه «جنبش گروهکهای مسلح» پس از 13 ماه به بنبست رسیده است. شدت اعتراضات و به تبع آن شدت درگیریها هم کم شده است. همه دنیا بخصوص عقلای مخالفان اکنون چشم به سازش سیاسی با نظام دارند حتی اگر این سازش با شروط نظام سوریه صورت بگیرد. رکود کنونی در رگهای دیپلماسی عربی و بینالمللی در قبال سوریه، در یک جمله بدین معناست که همه تلاشهایی که برای به لرزه در آوردن سوریه یا برای متقاعد کردن سران سوریه به سازش بر سر آنچه این سران آن را حقوق حاکمیتی خود میخوانند، شکست خورد و همه چیز دلالت بر این میکند که کوفی عنان فرستاده سازمان ملل در نشستهایی که با طرفهای ذیربط در بحران صحبت میکند سخنی از کنارهگیری بشار اسد نمیکند بلکه پس از توقف خشونت در کانونهای ناآرامی، فقط از مکانیزم حل بحران سخن میگوید.
روشن است که ماموریت عنان که مورد قبول دمشق شد و اندکی هم مخالفان پذیرفتند، هنوز در معرض تفسیرهای مختلف است. گذشته از بازی کلامی، شکی نیست که بندهای طرح عنان که مورد توافق اتحادیه عرب و روسیه قرار گرفت، برای دولتهایی دیگر معنایی دیگر دارد (همچنانکه این اتفاق در بیانیه شورای امنیتی که در خصوص حمایت از طرح عنان بود افتاد)؛ کشورهای عربی مخالف سوریه و مشخصا عربستان و قطر در کنار دیگر مخالفان سوریه میانجیگری عنان را اهرم فشاری بر نظام سوریه میدانستند و سوریه آن را مکانیزمی عربی-بینالمللی برای تقویت مشروعیت خود و مصونیت اسد در قدرت از طریق گفتوگو با مخالفان داخلی بوسیله ابزار بینالمللی، قلمداد کرد. تفاوت این است که عنان مجبور بود این دو تفسر متناقض از ماموریت خود را که به او نسبت داده شد، سرپوش بگذارد. طرحی که شش بند اساسی برای پایان دادن به خشونت و اعزام هیئت ناظر بینالمللی و آغاز اقدامات برای اجرای گفتوگوی ملی داشت.
به نظر بسیاری از ناظران، موضع کوفی عنان به موضع روسیه نزدیکتر است تا برخی کشورهای عربی. هر چند که برخی غربیها نیز در عین حال رسیدن به راهکاری سیاسی را ترجیح میدهند و گزینه تجهیز مخالفان به سلاح را بعید میدانند. روشن است که ترکیه نیز در این خصوص تردید روشنی از خود درباره آنچه میبایست انجام میداد، نشان داده و طبیعی است که دست به ماجراجویی تشکیل مناطق امن بدون پشتوانه بینالمللی [در مرز سوریه] نزند.
برای همگان روشن شده است حتی قبل از تکمیل طرح عنان در گفتوگو با طرفهای مختلف، که بشار اسد قادر است ابتکار عمل را پس از آنکه در سطح امنیتی در دست گرفت و مناطق تحت کنترل شورشیها را پس گرفت، ابتکار عمل در سطح سیاسی را نیز در دست بگیرد. و اصلا بعید نیست که دولت ائتلاف ملی با حضور مخالفانی تشکیل دهد که خودش آنان را انتخاب میکند. در این صورت میتوان گفت که ماموریت عنان –اگر پیشرفتی به دست بیاورد- کوتاهترین راه برای تشکیل این دولتی است که دیرزمانی است از آن صحبت میشود. اما ضدنظامها گفتوگو با سران را رد میکنند و خواستار انقلاب مسلحانه هستند به این امید که در عمل دولت تضعیف شود. آنان کل سوریه را به جنگی داخلی میکشانند که طول خواهد کشید. در چین حالتی درگیریها به دلیل پایداری سیاسی نظام، میتواند روندی نظامی روزافزونی به خود بگیرد. در چنین حالتی همه تلاشهای حل و فصل بحران در افق نزدیک از بین خواهد رفت.
بنابراین منابع مطلع میگویند بازی، بازی خطرناکی است. زیرا که نظام سوریه تا کنون توانسته است که انسجام امنیتی و سیاسی خود را حفظ کند و تنها راه برای از بین بردن آن رفتن به سراغ آشوب و جنگ داخلی است. این اقدام احتمال سیطره رادیکالهای اسلامگرا بر وضعیت را به دنبال دارد آنهم در زمانی که روسیه و چین همچنان از مشروعیت سیاسی سوریه دفاع میکنند. اما فشارهای منطقهای و بینالمللی برای سلب این مشروعیت تاالان موثر نبوده است و چیزی هم در اختیار ندارند که فشار آنان را برای سلب مشروعیت در آینده موثرتر کند. روشن است که اتحادیه عرب که در نوامبر گذشته خواست تعیین کننده رفتار کند یا حداقل اینطور وانمود کند، و عضویت سوریه را در خود تعلیق کرد، قدرت خود را در گفتوگو با نظام از دست داده است و حتی ابتکارعملهای ترکیه نیز دیگر آن تاثیر خود را ندارد و به صفر رسیده است (داود اوغلو از تعبیر صفر خوشش میآید) و در مقابل هم آمریکا و متحدانش به دادن مشاوره و ارشاد و تحریم بسنده کردهاند، یعنی اینکه هیچ کاری نکردهاند.
ناظران اعلام کردند که برخی دولتهایی که به بهانههای امنیتی سفارتهای خود را بستند، تصمیم نگرفتهاند که به صورت برنامهریزی شده مناسبات دیپلماتیک با نظام سوریه را قطع کنند همچنانکه پروازها به و از سوریه (در دمشق یا دیگر شهرهای آن) متوقف نشده زیرا زندگی طبیعی در پایتخت جریان دارد و مردم آنچنان که برخی توهم زدهاند علیه نظام نشوریدهاند. ناظران همچنین از نگرانی غربیها و اعراب از ضعف و پیچیدگی سران مخالفان سیاسی سوریه سخن میگویند و اعلام میکنند که حتی در درون شورایی که شورای ملی مخالفان سوریه نامیده میشود میان تظاهراتها و اقدامات سیاسی تعارض وجود دارد و این شورا تاکنون در رسیدن به توافق بر برنامهای سیاسی منسجم و ساخت هویتی روشن و برگزیدن نامی معین که طرفهای عربی غربی را برای به رسمیت شناختن آن ترغیب کند، شکست خورده است و حتی تصمیمگیرندگان سیاسی در غرب از خود میپرسند که اصول اعلام شده شیوه مخالفان [در مبارزه علیه سوریه] چیست و آیا واقعا مرحله پس از اسد مرحلهای دموکرات خواهد بود؟. این سوال با توجه به اتفاقات مصر و قبل از سناریو تونس و پس از سناریو لیبی درست به نظر میرسد. دشوار است که اگر نظام تضعیف شود یا عقبنشینی کند وضعیت اخوان المسلمون و جهادیها چگونه خواهد بود زیرا مخالفان در شکل کنونی آن و عملکرد متزلزلش تاکنون مطلوب نبوده و حتی روزانه درباره آن تردید نیز میشود.
اجلاس سران عرب در بغداد؛
یکی از جدیدترین مراحل مربوط به سوریه، دیدارهای اخیر در استانبول و کنفرانس دوستان سوریه در آن و برگزاری اجلاس سران عرب در بغداد است. دیدارهای انجام گرفته نشان داد که تلاشها برای ایجاد اتحادی حقیقی میان مخالفان سوریه،بار دیگر شکست خود چرا که هیئت کُرد به هنگام قرائت بیانیه پایانی که کنفرانس نجات ملی سوریه نامیده شد، سالن محل برگزار را ترک کرد. روشن شد که بیانیه پایانی که تهیه شده است با خواستهای طرفهای مختلف همخوانی ندارد حال آنکه برخی مخالفان که کنفرانس را تحریم کرده بودند، حقوق ملی ملت کرد را که حقوقی است که کردها بر آن در قالب طرحی فدرالی تاکید میکنند به رسمیت شناختند.
شورای ملی کرد بیانیهای صادر و علل خروج هیئت خود از اجلاس را تشریح و تاکید کرد که این هیئت امیدوار بود که کنفرانس گامی در مسیر درست برای اتحاد تلاشهای مخالفان برای ساخت نظامی دموکرات مدنی قائل به تساوی همه قومیتهای سوریه، و برای براندازی نظامی سوریه باشد که به گفته آن، 42 سال است که سوریها را سرکوب کرده است. در این بیانیه همچنین آمد «اما طرحهای برخیها، و مخالفت با مصلحت ملی و اصرار برخی بر دور کردن قومیت کُرد و عدم تعامل با آن به عنوان شریکی حقیقی چه در تهیه منشور عهد ملی آینده سورهی چه در تهیه اسناد که حاوی حقوق ملت کرد نیست، سبب شد هیئت ما تصمیم بگید که با اعضای خود سند عهد ملی را نپذیرد و ما تاکید میکنیم که ما بخشی از انقلاب سوریه هستیم و همه خواستههای انقلابیون را بر عهده داریم.
اسماعیل حمه دبیر حزب یکیتی کرد، اعلام کرد: همه ماسکها افتاد و مخالفان در استانبول چهره غیردموکرات خود را در خصوص مسئله کردها نشان داد. مسئلهای که سالهاست معلق مانده. هر کس تلاش کند که کردها را از آینده سوریه کنار بگذارد، شکست خواهد خود. ما از اجلاس بیرون رفتیم زیرا دفتر اجرایی شورای ملی وسریه بندهای پیشنهادی ما را که ارائه داده بودیم نپذیرفت. این بندها در خصوص مسائل کرد و حقوق مردم کرد بود.
کنفرانس دوستان سوریه طبیعتا در غیاب روسیه که پیش از این اعلام کرده بود بر خلاف دعوت از مسکو، در آن شرکت نخواهد کرد، شکست خورد. مسکو رد دعوت را اینگونه توجیه کرد که اجلاس تکبعدی است و به دنبال راهکاری برای گفتوگو ملی و حل و فصل مسالمتآمیز بحران سوریه نیست و فقط به دنبال هموار کردن راه دخالت خارجی است. الکساندر لوکاشویچ سخنگوی وزارت خارجه روسیه با اشاره به سخنان اخیر مخالفان سوریه از جمله سخن برهان غلیون رئیس شورای ملی مخالفان سوریه، اعلام کرد که این سخنان نشان از عدم آمادگی مخالفان برای گفتوگوی ملی دارد. «این سخنان که غلیون و تعدادی از سران مخالفان بیان کردند، امیدوار کننده نیست که گفتوگوها آغاز شود». این سخنان برآمده از درخواست کنارهگیری سران از قدرت، غیرقابل تحقق و افراطی است که مخالفان آن را شرط گفتوگوی ملی قرار میدهند.
سخنگوی وزارت خارجه روسیه همچنین تاکید کرد که مسکو از ابتدا اعلام میکرد که این مواضع غیرسازنده است و نمیتوان به استفاده از فرصت برای آغاز گفتوگو در سوریه منجر شود و این همان چیزی است که کوفی عنان از آن صحبت کرد همچنانکه تحرک برای گفتوگو باید از جانب دو طرف باشد.
و اما در خصوص اجلاس سران عرب که در بغداد و در فضایی متشنج عربی-غربی بخصوص در سایه تنشهای کشورهای خلیج [فارس] برگزار شد و بیشتر شبیه عمل جراحی سزارین بود باید گفت که قبل از برگزاری اجلاس گزارشهایی رسیده بود که نشان میداد نشست وزاری خارجه عرب راه برای اجلاس سران که شاهد اختلافات شدیدی بود هموار کرد اما هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق به شیوه خودش این موضوع را حل کرد زمانی که تاکید کرد که این موضوع [بحران سوریه] بینالمللی شده و دیگر ارتباط مستقیمی به اعرابی ندارد که موضوع از دستشان خارج شده. موضوع بینالمللی شده و کوفی عنان در زمان کنونی موضوع را دنبال میکند و سوریه هم با ماموریت عنان موافقت کرده و اعراب هم به نوبه خود این ماموریت را تایید کردند و موضوع نه کمتر و نه بیشتر از این است حال آنکه دودستگی بیشتر شد.
بعد از این هم، هوشیار زیباری به کنفرانس خبری مشترک با احمد بن حلی معاون نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب آمد تا اعلام کند که اجلاس سران عرب که به میزبانی کشورش برگزار شد، از بشار اسد نخواهد خواست که کنارهگیری کند و تنها از طرح کوفی عنان حمایت میکند. او اشاره کرد که موضوع سوریه دیگر یک موضوع عربی یا داخلی یا ملی یا قوی و حتی منطقهای نیست و الان موضوع از دست اعراب خارج شده و بینالمللی شده است. زیباری گفت، برای این صادق باشیم تلاش کردیم که موضوع عربی باقی بماند ولی موفق نشدیم و باید به شورای امنیت بازگردیم تا مواضع جدیدی اتخاذ کند. امیدواریم که سوریه از این مصیبت خارج شود و خودش برای خودش تصمیم بگیرد. موضوع سوریه از قالب عربی آن خارج شد و الان در دست شورای امنیت است. زیباری همچنین اعلام کرد که اقدام سوریه در پذیرش طرح عنان گامی بسیار مهم است و این فرصت آخر سوریه است و باید آن را عملا اجرا کند. وی تاکید کرد که وزرای خارجه عرب مساله تجهیز مخالفان به سلاح را بررسی نکردند و افزود: اصلا به این موضوع نپرداختیم.
دولت عراق پیش از برگزاری اجلاس وزرای خارجه قبل از اجلاس سران از زبان علی الدباغ سخنگوی دولت تاکید کرد که بغداد ایدههای جدید برای ایجاد مکانیزمی مهم و تاثیرگذار برای اجرای طرح عربی درباره سوریه ارائه میدهد طرحی که ساکن نیست و میتوان آن را توسعه داد. وی افزود: اول باید خشونت از طرف طرفین متوقف و دولت انتقالی مد نظر دو طرف تشکیل و قدرت به کسی که مورد توافق دو طرف در سوریه است منتقل شود، کسی که میتواند گفتوگو را پیش ببرد و گفتوگویی پخته اجرا کند. وی دیدگاه کشورش را ادامه داد و گفت: ما از اختیارات مذاکره برای انتخابات و آغاز آزادیهای سیاسی و رسانهای و حزبی سخت میگوییم که همه اینها به کار و فعالیت و تلاش نیاز دارد.
جهاد مقدسی سخنگوی وزارت خارجه سوریه پیش از این در بیانیهای مطبوعاتی اعلام کرده بود که سوریه از زمان تعلیق عضویتش در اتحادیه عرب، روابطش با کشورهای عربی دوجانبه شده و در نتیجه سوریه با هیچ طرحی از اتحادیه عرب در هر سطحی که باشد تعامل نمیکند. یک مقام رسمی سوریه هم تاکید کرده بود که «سران عرب از زمان اجلاس خارطوم تا امروز، هیچ رنگ و بویی ندارد. اما اینکه این اجلاس در بغداد برگزار شد، ویژگی خود را دارد. وی افزود که «سوریه موضع عراق را در هفتههای گذشته درک میکند. بغداد تحت فشار شدیدی قرار گرفت و مجبور شد برای برگزاری اجلاس سران عرب تا اندازهای مراعات خلیجیها را بکند و همه چیز برای خارج کردن قطر از ریاست اتحادیه، آسان است اما قدرت واقعی عراق پس از اجلاس آشکار خواهد شد. در نهایت عراق برادر بزرگ سوریه است؛ سوریهای که تفاهم بیشتری با ما دارد زیرا آنان شبیه ما هستند». وی همچنین اشاره کرد که دمشق با کوفی عنان به عنوان فرستاده سازمان ملل رفتار میکند نه فرستاده اتحادیه عرب هر چند که عنوان رسمیاش فرستاده این دو نهاد است.
در ادامه این سوال باقی میماند که آیا میتوان به نقاظ قوت و ضعف سوریه اشاره کرد؟ در پاسخ باید گفت که قدرت نظام همچنان در انسجام و اتحاد داخلی اوست. اخلاص و وفاداری اقلیتهای علوی، مسیحی و دروزی به نظام و حمایت بخشهای اقتصادی اساسی مانند تجار و ضنعتگران. حضور دستگاه امنیتی در اقشار مختلف اجتماعی و حجم تجهیز ارتش و نیروهای امنیتی و قدرت برنامهریزی و هماهنگی عملیات با دامنه وسیع (لشگرهای نظامی با تیپهای متعدد) علاوه بر زیرساخت لوجستیک قوی و محکم برای نیروهای مسلح و زیرساخت خوب برای تماسهایی که اجازه کنترل کامل بر نیروهای نظامی را میدهد.
اما بارزترین نقاط ضعف را میتوان در اکثریت سنی دانست که میتوانند تجمع کنند و حرکت کنند. همچنین مشکلات روانی عمیقی در ارتش میان اکثریت سنی و اقلیت علوی و گسترش میزان پراکندگی جغرافیایی مخالفان مسلح و غیرمسلح و متمرکز نبودن اعتراضات و آشکار بودن خطوط ارتباطی و آسان بودن هدف گرفتن یا قطع آن از طرف افراد شورشی است.
کسانی که قائل به قدرت نظام برای بقا هستند، بر نقاط قوت تکیه میکنند و کسانی که قائل به رفتن نظام از قدرت هستند، به نقاظ ضعف استناد و تاکید میکنند که تعداد روزهای باقیمانده برای اسد اندک شده، هر چند که طول بحران افزایش یابد. کم نیست تعداد گزارشهایی که در دو ماه اخیر آمده و تاکید میکند که نظام سوریه سرانجام بر چالش های مسلحانه موجود غلبه خواهد کرد زیرا تعداد مناطقی که اکنون در دست افراد مسلح است اندک است هر چند که فشار سیاسی بر نظام سوریه بیشتر و بیشتر میشود و باید اشاره کرد که روسها تلاش میکنند راه حلی بیابند که نظام سوریه با آن تداوم یابد.
در پایان این گزارش باید تاکید کرد که در نبود دخالت نظامی خارجی، نظامی سوریه هنوز از عوامل قدرت برخوردار است که به آن امکان مداوت در حیات سیاسی را میدهد و میتواند در تعیین زمان گفتوگوهای مشروط تعیین کننده باشد اما سوریه به دلیل دخالتهای بینالمللی وارد مرحله رکود دردناکی شده است که ممکن است طول بکشد تا اینکه سرانجام موضوع، از طریق راهکارهای داخلی حل شود.
انتهای پیام/.++