اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

بین الملل

به مناسبت 8 اردیبهشت، سالروز پیروزی مجاهدان افغان

آمریکا از حمایت مجاهدین افغانستان تا تقابل با آنان

خبرگزاری فارس: در آستانه "هشت اردیبهشت" روز پیروزی جهاد مردم افغانستان علیه ابرقدرت شرق، حمایت واشنگتن از مجاهدین افغان در زمان جهاد و تقابل با آنان پس از جهاد به طور مختصر بررسی شده است.

آمریکا از حمایت مجاهدین افغانستان تا تقابل با آنان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، 20 سال پیش مردم افغانستان پس از 10 سال جهاد علیه ارتش سرخ به پیروزی رسید و اخرین بقایای نظام کمونیستی در افغانستان را برچیدند اما این پیروزی که قرار بود به یک نظام سیاسی و سیستم در افغانستان تبدیل شود، به هرج و مرج تبدیل شد.

عوامل پیروزی جهاد مردم افغانستان بر ارتش سرخ

وحدت ملی، یکپارچگی، دین مداری و آزادی افغانستان از چنگال استعمار سرخ، تنها اهداف مردم افغانستان در جریان 10 سال جهاد بود که در این راه مردم افغانستان میلیون‌ها شهید و معلول را به منظور رسیدن به اهداف مقدس و ارزش‌های اسلامی به جامعه تقدیم کردند.

با آن که افغانستان زیستگاه اقوام مختلف است و در گذشته اختلافات زیادی میان آنان وجود داشت اما جهاد باعث شد که مردم افغانستان همه اختلافات را کنار گذاشته برای دفاع از اسلام، ازرش‌های اسلامی، تمامیت ارضی و استقلال این کشور گردهم آیند.

در حقیقت جهاد هویت جدیدی به مردم افغانستان بخشید و باعث شد که مردم این سرزمین حول این محور جمع شوند که در روشنی این هویت میلیون‌ها انسان از شرق و غرب جهان به کمک مردم افغانستان شتافتند.

غرب ستیزی یکی از ویژگی‌های جهاد مردم افغانستان

در حالی که مردم افغانستان با ارتش سرخ که یکی از قدرتمندترین ارتش‌های جهان به شمار می‌رفت در حال پیکار و مبارزه بودند، با نظام سکولاریستی و غیردینی غرب و آمریکا نیز به صورت جدی مخالف بودند که این مخالفت از شعارهایی که در محافل بزرگ سران رهبران جهاد، مساجد و محافل عمومی سرداده می‌شد، به خوبی قابل درک بود.

شعار‌های نه  شرقی و نه غربی، مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی، همیشه برسر زبان‌های مردم افغانستان بود که حتی در میدان نبرد و در سنگرهای جهاد سر داده می‌شد اما با آن‌هم آمریکا به شدت از قیام مردم افغانستان حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی می‌کرد.

اهداف آمریکا در حمایت از جهاد مردم افغانستان

تجاور ازتش سرخ در افغانستان در حالی صورت گرفت که نظام بین الملل حالت دوقطبی داشت، آمریکا و شوروی به عنوان 2 قدرت برتر در جهان به شمار می‌رفت و تجاوز شوروی به افغانستان نه تنها که تهدیدی برای آمریکا تلقی می‌شد بلکه کارشناسان استراتژیک و سیاست خارجی آمریکا، اشغال افغانستان از سوی شوروی و دست یافتن شوروی به آب‌های گرم را تهدیدی برای برهم زدن معادله 2 قطبی در نظام بین الملل و تعدیل آن به نفع شوروی ارزیابی کرده بودند.

با در نظرداشت مسائل یاد شده، آمریکا با 2 هدف از جهاد مردم افغانستان حمایت می‌کرد، یکی جلوگیری از رسیدن شوروی به آب‌های گرم که با هزینه جانی و مالی مردم افغانستان اجرا می‌شد و دوم این که آمریکا با حمایت از جهادم مردم افغانستان، انتظار داشت تا دولت که جایگزین نظامی کمونیستی در افغانستان می‌شود، با گرایش غربی و حامی منافع آمریکا در منطقه باشد.

در این برهه از زمان، آمریکا از  مردم افغانستان و این سرزمین در حقیقت، استفاده ابزاری می‌کرد.

عوامل ناکامی و یا فرجام ناخوشایند جهاد مردم افغانستان

مردم افغانستان تا زمان شکست شوروی و ارتش سرخ در این کشور، از حمایت آمریکا برخوردار بودند و آمریکا پس از شکست ارتش سرخ در افغانستان، از ایجاد مرکزیت سیاسی و دولت ملی به رهبری مجاهدین نه تنها که حمایت نکرد، بلکه شکل گیری چنین مرکزیت را در افغانستان، تهدیدی برای منافع خود ارزیابی کردند.

کارگزاران سیاسی آمریکا به خوبی دریافته بودند که با در نظر داشت ویژگی‌های جهاد مردم افغانستان، طرز تفکر و دیدگاه‌های رهبران جهاد، دولت مجاهدین نمی تواند، بدیل خوبی برای دولت کمونیستی که منافع آمریکا در او تجلی پیدا کند، باشد.

براین مبنا، ماهیت دینی و ارزش‌های اسلامی که باعث پیروزی جهاد مردم افغانستان شد، سبب شد تا آمریکا با در نظر داشت این ماهیت، در پی تخریب دولت مجاهدین در افغانستان برآیند زیرا آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، درس عبرت گرفته بود.

سیاست گزاران خارجی آمریکا اذعان داشتند که ایجاد یک دولت قدرتمند اسلامی به رهبری مجادین و قهرمانان جهاد در افغانستان، در کنار جمهوری اسلامی ایران، با پایه‌های وسیع مردمی و ایدئولوژی اسلامی، مبتنی بر تفکر نه شرقی و نه غربی می تواند منافع آمریکا را در منطقه با خطر مواجه کند.

از این رو درصدد تخریب دولت مجاهدین و یافتن بدیل برای آن برآمد زیرا آمریکا در طول دوران جهاد افغانستان، افکار عمومی مردم این کشور را به خوبی ارزیابی کرده بود و از سوی دیگر در تغییر افکار عمومی به علت نبود امکانات مانند رسانه‌ها و ... نیز ناکام مانده بود.

بر این  اساس، دو رویکرد را در قبال مردم افغانستان در پیش گرفت، اول تغییر افکار عمومی و دوم حذف فیزیکی رهبران جهادی که با  نهادینه شدن افکار غربی و غیر دینی مخالف بودند.

از آن جا که فرهنگ سازی در افغانستان، با در نظر داشت تفکر سنتی، فاقد  ابزاری نرم مانند رسانه‌های عمومی بود با استفاده از فرمول معکوس، یعنی ترویج بنیادگرایی اسلامی از نوع طالبانی و ایجاد وحشت و دهشت به عنوان نمونه نظامی اسلامی و دینی می توانست دیدگاه عمومی را نسبت به نظامی اسلامی تغییر داده و مردم خواهان نظام غیردینی شوند. 

آنچه در افغانستان اتفاق می‌افتاد، به صورت کامل در راستای منافع آمریکا و خواسته‌های این کشور بود.

ایجاد یک دولت جدید که در آن رهبران مجاهدان نقش نداشته باشد، یکی از خواسته‌های آمریکا بود، از این رو آمریکا درصدد برآمد تا روندی را برای حضور خود در افغانستان و ایجاد یک دولت که حامی منافع ملی آمریکا باشد در افغانستان ایجاد کند.

اظهارات "بی‌نظیر بوتو" در جریان یک کنفراس مطبوعاتی در "لندن" که گفته بود: پروژهء طالبان به ابتکار انگلستان، کمک مالی عربستان سعودی، پیشتبانی و حمایت آمریکا و تربیت پاکستان صورت گرفت، بهترین دلیل بر این مدعا است.

راهکار‌ها و موانع

رهبران جهاد در افغانستان بنا به دلایلی که ذکر شد، بیشترین و عمده ترین مانع برای آمریکا در افغانستان به شمار می‌رفت و از این رو، آمریکا برنامه طالبان را به منظور حذف مجاهدین و بقایای رژیم کمونیستی، روی دست گرفت و به اجرا در آورد.

سلسله قتل‌های زنجیره‌ای رهبران جهاد و مقاومت، تنها در همین مقوله قابل بررسی و ارزیابی است زیرا این رهبران به جز امنیت و استقلال افغانستان بر اساس ارزش‌های اسلامی، اهداف دیگر منطقه‌ای و یا فرا منطقه‌ای نداشتند.

تنها جرمی که این رهبران داشتند، بیگانه ستیزی و دین مداری بود

این روندی بود که جهاد و مردم افغانستان در جریان چند دهه گذشته پشت سر گذاشتند و اکنون آنچه که در افغانستان می‌گذرد، ادامه بازی‌های سیاسی، سیاست سلطه گرایی آمریکا در منطقه و افغانستان است که در زمان جهاد برای افغانستان طرح ریزی شده بود.

در حقیقت آنچه که اکنون در افغانستان جریان دارد، تصادفی نیست بلکه روندی است که پس از شکست ارتش سرخ و پیروزی مجاهدان افغان از سوی آمریکا به منظور تأمین منافع ملی این کشور در خارج از مرزهای آمریکا روی دست گرفت شده است.

آمریکا پس از پایان جنگ سرد، که سیاست خارجی خود را بر اساس "سد نفوذ و مهار" استوار کرده بود، به بین الملل گرایی و مداخله تغییر داد و براین مبنا، حمله به عراق، افغانستان و دیگر کشورها قابل ارزیابی و بررسی است نه بر  اساس آنچه که مبارزه با تروریسم و یا مهار گسترش اسلحه کشتار جمعی اعلام می شود.

اگر یک نگاه عمیق به گذشته رهبران جهادی، سران طالبان و القاعده بیاندازیم، به سادگی در می یابیم که بسیاری از آنان قهرمانان جهاد افغانستان هستند که زمانی آمریکا با همه توان خود از آنان حمایت می‌کردند.

انتهای پیام/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول