اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

بین الملل  /  غرب آسیا

چرا سازمان ملل اصرار می‌کند درهای سوریه را روی خبرنگاران غربی باز کند؟

3 اصل واجب برای خبرنگاران غربی برای پوشش اخبار سوریه

خبرگزاری فارس: این خیلی ناراحت‌کننده است که نیاز است صرفا خبرنگاران غربی و رسمی به سوریه بروند تا «واقعیت» در نظر افکار عمومی «واقعی» جلوه کند. حقیقت این است که من [نویسنده] بی‌کفایت‌تر از روزنامه‌نگاران غربی در سوریه ندیده‌ام.

3 اصل واجب برای خبرنگاران غربی برای پوشش اخبار سوریه

به گزارش فارس، شرماین ناروانی در گزارشی در خصوص نحوه پوشش خبری تحولات سوریه در رسانه‌های غربی که در پایگاه خبری میدست شافل منتشر شد، این سوال را مطرح کرد که چرا در بند پنجم طرح کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه باید بر حضور خبرنگاران [غربی] در سوریه تاکید شود.

ناروانی نوشت: در بند 5 طرح کوفی عنان برای سوریه که شش بند دارد آمده است: ضمانت آزادی تردد خبرنگاران در کشور [سوریه] و اعطای ویزا به آنان بدون تفاوت قائل‌شدن تامین شود.

ناروانی افزود: درست در یکی از سخت‌ترین مقاطع کشمکش سوریه، که ممکن است به بی‌ثباتی در خاورمیانه منجر شود، سازمان ملل معتقد است که ورود تعداد بیشتری از خبرنگاران به سوریه، یکی از امور شش‌گانه مهمی است که باید در نظر گرفته شود [!]. چرا؟ آیا خبرنگاران غربی مهارت‌هایی در «نظارت» ویژه و قدرتی منحصربه‌فرد در حقیقت‌یابی دارند؟ چه چیزی خواهند دید که سوری‌ها از دیدن آن ناتوانند حال آنکه آنان از سوریه از همه بیشتر مطلع هستند.

در ادامه این گزارش آمده است: در حقیقت سازمان ملل از دولت سوریه می‌خواهد که درهای کشورش را روی خبرنگاران «غربی» باز کند. با این حال، در هیچ یک از درگیری‌های جدید به یاد نمی‌آوریم که، خبرنگاران غربی، تحولی را بدتر از بحران سوریه پوشش داده شده باشند.

خبرنگاران غربی مسئولیت پوشش بد اتفاقات سوریه را به ممنوعیت ورود خود به سوریه ارتباط می‌دهند. به نظر می‌رسد آنان معتقدند که دنیا به وجود آنان نیاز دارد تا بفهمد که در سوریه چه می‌گذرد.

پاول کانروی تصویربردار ساندی‌تامیز (انگلیس) در انفجاری در شهر حمص در ماه فوریه گذشته زخمی شد. او در برنامه هاردتاک (Hard Talk) شبکه بی‌بی‌سی (BBC) گفت که سوری‌ها برای مستند کردن اتفاقات کشورشان به کسانی مثل او و همکارش خانم ماری کالوین نیاز دارند که چندی بعد کشته شد تا دنیا آنان را باور کند.

نویسنده افزود: این خیلی ناراحت‌کننده است که نیاز است اشخاصی به سوریه بروند... در حقیقت روزنامه‌نگارانی غربی و رسمی باشند تا واقعیت در نظر افکار عمومی واقعی جلوه کند. اما آیا این امر، ضمانتی برای دقت گزارش‌هاست؟ حقیقت این است که من [نویسنده] بی‌کفایت‌تر از روزنامه‌نگاران غربی در سوریه ندیده‌ام. این نه این دلیل است که در سوریه حضور ندارند و نه اینکه دو کلمه عربی نمی‌دانند بلکه فقط به این دلیل اساسی که مغز آنان از داستان‌پردازی‌های دولت‌های غربی پر می‌شود و تغذیه می‌کند.

خبرنگاران غربی سرسختند و احساسی دارند که ناشی شده است از دو  واژه متناقض: «ارزش‌های غربی» که به زور وارد حنجره مردم کرده‌اند. این ارزش‌های غربی است که خواستار مسئولیت‌پذیری و شفافیت هر کشوری می‌شود در حالی که سرپوشی برای دولت‌های غربی فراهم می‌کند از میان اعراب و مسلمانان راه خود را به سوی جنگ‌های امنیت ملی‌ای باز کنند که نهایتی ندارد.

رسانه‌های در خدمت غرب

نویسنده افزود: به من بگویید که کدام رسانه‌ غربی در جریان اصلی [رسانه‌ای غرب] است که درباره روایت دولت‌های خود از هر یک از این جنگ‌های سوالی پرسیده است؟ کدام خبرنگار غربی مهمی است که حرفه خود را برای یافتن حقیقت در اتفاقات خاورمیانه به خطر انداخته است؟ نام یک خبرنگار شجاع یک شبکه غربی را به من بگویید که در یک کنفرانس خبری به دلیل مطرح کردن سوالی نامتعارف از فروش سلاح به دیکتاتورهای خلیج [فارس] جلسه را بر هم زده باشد و تلاش مدیران خود را جهت حفظ تضمین بقای خود در لیست خبرنگاران در کاخ سفید ناکام کرده باشد. یک خبرنگار از واشنگت‌پست، نیویورک تایمز، سی‌ان‌ان، بی‌بی‌سی یا فرانس 24 به من بگویید که شهرت خود را از طریق پافشاری بر این سوال به دست آورده است که چرا اسرائیل از قدرت نامتقارن علیه مردم استفاده می‌کند. خبرنگاران میکروفون را گذاشته‌اند زیر بینی [نیکلا] سارکوزی، [باراک] اوباما و [دیوید] کامرون گذاشته و با صدای بلند پرسیده‌اند: از کدام روند صلح صحبت می‌کنید؟ چنین خبرنگاری نیست؟ هیچ کس؟ حقیقتا نیست.

«ویزای سوریه نداریم». این تنها بهانه مناسب برای پوشش بد و کثیف بحران سوریه در رسانه‌های غربی است. لقمه‌ای راحتی است. رسانه‌های غربی عامدانه گزارش ناظران اتحادیه عرب در سوریه در نوامبر و دسامبر گذشته را نادیده گرفتند در حالی که 147 رسانه و خبرنگار در طول یک ماه حضور ناظران عرب در سوریه فعالیت می‌کردند.

«ویزای سوریه نداریم»؛ جمله‌ای که تلاش می‌کنند با آن توجه افکار عمومی را از این حقیقت منحرف کنند که بیشتر آنان حتی به سوریه هم نرفته‌اند اما درباره اتفاقات آن گزارش می‌نویسند. خبرنگاران [پیش از این] در لیست‌های از قبل تعیین شده توسط دولت‌های میزبان یا توسط ارتش‌های اشغالگر اعزام می‌شدند همچنانکه در جنگ‌هایی که آمریکا در خاورمیانه به راه می‌انداخت این کار را می‌کرد.

عبارت «ویرای سوریه نداریم» باید مایه خجالت شود زمانیکه به یا بیاوریم که وقتی اسرائیل درباره غزه اعلام کرد که «هیچ کس حق ورود به غزه را ندارد»، هیچ یک از رسانه‌های غربی از این بابت خشمگین نشدند در حالی که مردم فلسطین در غزه در سال 2008 تا 2009 کاملا زندانی بودند.

مشکل خبرنگاران غربی این است که مدت انقضای صلاحیت آنان سرآمده است. آنان بقایای صنعت امنی بودند که معیار واقعگرایی‌ای خواهند بود که ما هیچ‌وقت آن را ندیدیم.

خبرنگاران غربی در اخبار سرگرمی حرفه‌ای هستند. محتوایی پرزرق‌وبرق تهیه می‌کنند برای توزیع حداکثری و دلارهای بیشتر. هدف، روزنامه‌نگاری واقعگرا نیست چرا که اهدافشان را طرح‌های اقتصادی مکان‌های مختلف تعیین می‌کند. موفقیت بستگی به این اصل ساده دارد: در فضای اخبار ساده قابل‌فهم برای مردم باقی بمان که عبارات کوتاه می‌پسندند و به داستان‌های روزمره عادت دارند. بنابراین بخش بازاریابی مشترک نمونه‌های فروش برای مصرف‌کنندگان را بررسی می‌کند و مردم هم خواستار می‌شوند و رسانه‌های غربی هم فراهم می‌کنند.

به استثناء برخی اشخاص محترم، رسانه‌های غربی خط مستقیم برای داستانی تحریک‌کننده در سوریه ساخته است که از اساس داستان خیالی برای بهار عربی است که اندکی در آن اصلاحاتی شده است؛ مثل این که نظام [سوریه] بد است، فعالان خوب هستند ولی خواستار اخراج دیکتاتور هستند. این سه، در یک قالبند اگر ایران و حزب‌الله را نیز در نظر بگیریم.

سه قاعده برای بیشتر خبرنگاران غربی داخل و خارج سوریه هست، که باید بر اساس آن کار کنند: 1- خبرگیری فقط از افراد ضدنظام باشد. 2- عدم مراجعه به شخصیت‌های مخالف مستقل ملی. 3- شواهد مهم نیست تا زمانیکه شما منبع را بسادگی نقل می‌کنید.

[رسانه‌های غربی] مستقیما به سراغ فعالان سوری می‌روند. به سراغ تظاهرات‌های ضددولتی. به سراغ افراد مسلح در مناطق حساس. طبیعتا این افراد بخشی از داستان سوریه هستند ولی شما یک خبرنگار غربی از جریان رسانه‌ای اصلی [در غرب] را نمی‌بینید که از راهپیمایی‌های بزرگی گزارش کند که هزاران نفر نظام سوریه را در آن حمایت می‌کننند و پرچم کشورشان را روی چهره‌هایشان نقاشی کرده‌اند و بزرگ و کوچک تصاویر رئیس جمهورشان را به اهتزاز درآورده‌اند. هیچ یک از این خبرنگاران با هیچ یک از این هواداران مردمی نظام سوریه مصاحبه نمی‌کنند در حالی که این هواداران، اکثریت مردم سوریه است که به اصلاح قانون اساسی سوریه در 26 فوریه گذشته رای دادند.

هیچ یک از خبرنگاران غربی طرفدار معارضان و شورای مخالفان سوریه در ترکیه را که دوست ناتو است نمی‌بینید که با یکی از شخصیت‌های مخالف داخل سوریه مصاحبه کند. بیشتر آنان سال‌ها در زندان بوده‌اند اما مخالفان داخلی یکپارچه مخالف نظامی کردن اعتراضات و بین‌المللی کردن بحران هستند.

مهم‌تر از هر چیز، این است که شما یک خبرنگار غربی از جریان اصلی رسانه‌های [حاکم بر غرب] را نمی‌بینید که به دنبال «مدارک»ی باشد که از داستان‌پردازی دولت متبوعش پشتیبانی کند. مثلا اینکه کسانی که هر روز اعلام می‌شود کشته شده‌اند چه کسانی هستند؟ چه کسانی هستند آنهایی که هزاران نیروی ارتش سوریه را کشته‌اند؟ چه کسی کودکان سوری را می‌کشد؟ چه کسی خبرنگاران را در سوریه می‌کشد؟ چه کسی از این کشتارهای روزانه سود می‌برد؟ چه کسی از تصاویر ویدئویی یا تصاویری که با ایمیل برای ما فرستاده می‌شود، سود می‌برد؟ از کجا بفهمم که دودی که بلند شده است، ناشی از خمپاره‌های نظام سوریه است؟ تک‌تیراندازها چه کسانی هستند؟ و چرا هنوز خیلی از سوری‌ها هنوز حامی بشار اسد رئیس جمهورشان هستند؟

«دروغ بزرگ» فناوری پروپاگانداست که عامدانه دولت‌های غربی از آن در خاورمیانه استفاده می‌کنند. دروغ بزرگ اشاره می‌کند به تکرار روایت اتفاقاتی پیچیده که اقدام آینده را توجیه می‌کند. توصیف این اتفاقات اندکی از حقیقت در خود دارد و دستورات «دروغ بزرگ» با حقایق مخلوط می‌شود و در نهایت جای تفسیر دقیق اتفاقات را می‌گیرد.

استفاده از تکنیک‌های دروغ بزرگ در خاورمیانه بسیار ساده است زیرا رسانه‌های غرب کاملا در ترویج تصویری روشمند و یکجانبه از اعراب و مسلمانان فعالند که به شکلی عمیق برنامه‌ریزی شده است به طوری که بر خلاف گذشت چند ماه که ما هنوز مردمی متفاوت را از صفحه تلویزیون می‌بینیم که وابستگی‌های سیاسی مختلف هستند و برای تشکیل دوباره دولت خود تجمع می‌کنند، هنوز شاهدیم که اتفاقات منطقه با یک معیار سنجیده می‌شود تا متناسب بهار عربی باشد.

کتابچه‌ای به نام «جنگ‌های غیرکلاسیک نیروهای ویژه ارتش آمریکا» ابزار براندازی یک دولت را کاملا به دور از شکل کلاسیک درگیری توصیف می‌کند. در یک پارگراف آن تحت عنوان «اراده مردم» راه‌های غلبه بر حمایت مردمی از دولت ملی حاکم بر کشور را اشاره می‌کند و راه خلاصی از دشمنی طبیعی با دخالت خارجی را شرح می‌دهد.(انتشار اطلاعاتی که حالت ناخرسندی را در قالب دولت متخاصم یا اشغالگر افزایش می‌دهد و مقاومت را اینطور نشان می‌دهد که جایگزینی قابل زندگی کردنی است که عناصر مهمی در تلاش‌های مقاومت به شمار می‌رود. این انتشار می‌تواند حمایت از مقاومت از طریق پیام‌های متقاعدکننده که سبب برانگیختن حس ترحم مردم می‌شود، افزایش بدهد).

در این کتابچه این موضوع را در جایی دیگر شرح می‌دهد و می‌گوید: دولت آمریکا بیشترین تلاش خود را برای آغاز زودهنگام تشکیل محیط هدف کرده است. تلاش‌های تشکیل، ممکن است دربرگیرنده افزایش مشروعیت عملیات آمریکا و حرکت مقاومت، تشکیل حمایت خارجی و داخلی از حرکت و حلق شرایطی برای دخالت نیروهای آمریکا باشد... مردم در این کشور از لحاظ روانی آماده پذیرش حاکمیت آمریکا هستند بخصوص اینکه این کشور قبلا دوست آمریکا بوده باشد. در حالات دیگر گاهی فراهم کردن شرایط روانی، دوره طولانی‌تری برای رسیدن به نتیجه دلخواه بطلبد.

بحران سوریه ربطی به اصلاحات ندارد. جنگ، جنگ ژئوسیاسی برای نفوذ بیشتر به خاورمیانه است که یک طرف آن ناتو، و شورای همکاری خلیج [فارس] و کشورهای عضو BRIC هستند و رسانه‌های غربی این تصویر وسیع را که برای ملت‌های منطقه کاملا روشن است، گزارش نکردند. در عوض، بر ایده «داود مقابل جالوت» یا «خیر مقابل شر» متمرکز شدند که برای مردم خوش‌تر است که اطلاعات ساده را دریافت کنند. در نتیجه این مردم رهبران نوع اندیشه‌های بعدی می‌شوند که از ماجراجویی‌های نظامی بیگانگان در نظرسنجی‌ها حمایت می‌کنند که رسانه‌های غربی آن را «موافقت مدنی (مردمی)» می‌نامند.

اما در سوریه چنین اتفاقی نیفتاد. پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز اعتراضات به دولت، که به صدهزار نفر یا میلیون‌ها نفری که در کشورهای دیگر رخ داد، نرسید، سوری‌ها رئیس جمهور خود را طرد نکردند و هیچ دلیلی هم الان وجود ندارد که بیشتر سوری‌ها چنین چیزی را بخواهند. آراء مردم در همه‌پرسی ماه فوریه گذشته برای قانون اساسی جدید چیزی نبود جز اشاره‌ای به این احساس مردمی به رئیس جمهور خود که تصاویر بی‌سند بلوتوث شده در برخی تلفن‌های همراه عکس آن را ادعا می‌کند.

آمار و ارقام تلفات روزانه در سوریه کاملا دستکاری و تحریف می‌شود و همه آن، جنایت‌ نظام وانمود می‌شود و تصاویر ماهواره‌ای از بمباران دولتی ادعا شده کاملا با روایات موجود و حقایقی تحریف‌شده توسط فعالان تناقض دارد، به طوری که این سوال را مطرح می‌کند که اگر نظام وحشی‌ است چه نیازی به جعل خبر علیه سوریه است؟ جز اینکه باید گفت که رسانه‌های غربی نمی‌بینند و نمی‌شنود چیزی را مگر اینکه مناسب روایت از پیش‌تعیین شده آنان [برای سوریه] باشد.

پس از گذشت یک سال از اعتراضات اولیه محدود در سورهی، دولت سوریه هنوز قدرتمند است و به دور از دودستگی که سران دیگر عرب شاهد آن هستند، بخش بزرگی از مردمش، آن را حمایت می‌کنند. به نظر می‌رسد که پروپاگاندا برای از بین بردن پایه‌های همه کشورهای عربی کافی نبوده است و زمان آن رسیده است که رسانه‌های غربی اشتباهات خود را پیدا کنند. قطعا و بدون تردید اکنون برخی از اطلاعات و منابع و باید و نبایدها می‌پرسند.

به ذهنم می‌رسد که خبرنگاران غربی چقدر از خارج سوریه برای آن گزارش نوشتند. مانند پاتریک کاکبرن از روزنامه ایندیپندنت و سایموس میلن از گاردین که باید شجاعتشان را تبریک گفت [ً!]. اما دیگران، ترس و سادگی‌شان خطرناک است. داستان‌های ساختگی سوری‌ها و دیگر عوامل را در منطقه تحریک کرد و رفتار متهورانه‌ و خشمگینانه‌ای و حتی با خوشحالی مفرط بروز دادند زمانیکه از اختلاف داستان‌ها و ارقام استفاده می‌کنند، حال آنکه با طولانی شدن کشمکش، مردم بیشتری می‌میرند.

روشن است که زمان به چالش کشیدن ایده قدیمی فرا رسیده است که می‌گوید رسانه‌های غربی پاک، واقعگرا و حرفه‌ای هستند اما نباید صرفا به تاسف خوردن بر این ظلم در مقالات و سرمقاله‌ها بسنده کنیم. بلکه باید صنعت فریب افکار عمومی را به میدان عمومی بیاوریم و به دلیل اقدامات و تاثیراتی که بر اتفاقات گذاشته گذاشت، بازخواست کنیم.

ناروانی نویسنده گزارش در پایان نوشت: بنابراین کوفی عنان باید بند پنجم طرح خود را حذف کند و در حالی که آزادی بیان امروز خیلی مهم شمرده می‌شود، رسانه‌های اصلی غرب چیزی جز روی دوم سکه دخالت خارجی نیست که درباره آن هشدار داده می‌شود. این خبرنگاران غربی را به خارج از سوریه پرتاب کنید تا بتوانند گزارش‌های مستقل و بی‌طرف و مسئولانه از بحران تهیه کنند. داستان‌های ساختگی سبب کشته شدن مردم عرب و مسلمان شده است. باید جنگجویان رسانه‌ها از ادامه کار خود در منطقه متوقف شوند.

*(ناروانی روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی امور خاورمیانه و عضو دانشکده سنت انتونی دانشگاه اکسفورد، دارای گواهی کارشناسی ارشد در امور بین‌اللل دانشگاه کلمبیا و فعال در روزنامه‌ها و پژوهش‌های خاورمیانه است).

انتهای پیام/.++

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول