به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، تقویم کاغذی را به دست میگیری و آن را ورق میزنی، بر روی هر برگ آن عبارتی نوشته شده است، عبارتی برای بزرگداشت و تجلیل مناسبتهایی مانند روز کودک، روز دختر، روز دانشآموز، روز گل و گیاه، روز صادرات، روز سالمند و ...!
«تقویم» هر ملت و قومی، به خوبی نشانگر آرمانها، ارزشها و خاطرات تلخ و شیرین مردمان آن جامعه است. بررسی برگ برگ تقویم یک کشور نشان میدهد که در طول ادوار مختلف تاریخ، چه رویدادها و وقایع مهمی در جغرافیای آن کشور رخ داده و چه افراد و اشخاصی، منشأ خیر و برکت برای جامعه خویش بودهاند. تقویم کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. به جرأت میتوان گفت که تقویم کشور، از این نظر جزو استثناها باشد. تقویمی که به طور متوسط برای هر هفته آن، دو مناسبت ویژه ملی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی مترتّب است. این نوع تاریخنگاری و تنظیم تقویم را شاید به سبقه و تعدد دانشمندان ریاضیدان ایرانی از خیام و ابوریحان و جلالی گرفته تا عبدالغفار نجمالدوله نسبت داد که به حق باید آنها را جزو اولین بنیانگذاران و محققان علوم نجوم و تقویمنگاران به شمار آورد.
تقویم ایرانی اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد تحولات عمدهای شد با توجه به رویکرد جدید نظام اسلامی، رویدادهای مذهبی و اسلامی نیز در کنار وقایع ملی در تقویم شمسی ایران وارد شد از سوی دیگر، تحولات روی داده در حوزه ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز، با هدف ارج نهادن به سلائق، علایق و روحیات اقشار مختلف جامعه وارد برگهای تقویم شد. بهعنوان نمونه در تقویم ایرانی برای کودک و دانشآموز مناسبت و روز ویژهای وجود دارد تا دانشجو. همچنانکه کارگر، معلم، دامپزشک و داروسازی و پرستار و پزشک و سایر مشاغل مختلف برای خود روزی دارند.
اما این تقویم با این عناوین پربار تنها به این جا ختم نمیشود، برای برخی از مشاغل یک روز و برای برخی دیگر یک هفته در نظر گرفته شده است. حتی در مورد بسیاری از مناسبتهای دیگر «مشاغل» مدنظر نبوده بلکه فعالیت با پدیدهای خاص بر روی تقویم درج شده است، مناسبتهایی مانند: روز صادرات، روز امور تربیتی، روز ملی حمایت از حقوق مصرفکنندگان، روز بهرهوری، روز ازدواج، روز صنعت چاپ و حتی روز گل و گیاه!
اگر با نگاهی کنجکاوانه، تقویم سالانه خویش را ورق بزنید عناوین و مناسبتهای مختلفی از این دست، بر خواهید خورد. اما شما از همان برگ اول فروردین گرفته تا 29 اسفند، روزی را به نام «شهردار» نخواهید دید!
شاید تعجب کنید اما واقعیت دارد. در تقویمی که حتی برای کودک و دختر و سالمندش «روز تجلیل» در نظر گرفته شده و برای دریانورد و دامپزشک و صادرکنندهاش مراسم نکوداشت برگزار میکنند، در تقویمی که «اصناف» هم برای خودشان روز ویژهای دارند چرا شهرداران و کارکنان شهرداری از چنین امتیازی محروم باشند؟!
«مناسبت مرجع» هم برای این روز کم نیست. کما اینکه از چند سال پیش تاکنون تلاشهای گستردهای برای گنجاندن نام «روز شهردار» در تقویم ایرانی صورت گرفته تا سالروز شهادت «شهید مهدی باکری» سردار سرافراز آذربایجان که روزگاری شهردار شهر ارومیه بوده بهعنوان مرجع این مناسبت انتخاب شود اما این تلاشها و پیگیریها به نتیجه نرسیده است.
شهید باکری را اکنون همه ایران میشناسد، حداقل ساکنان شهرهای آذربایجان از ساده زیستی، جدیت، مردمداری و لیاقت او در دوران تصدی شهرداری ارومیه آگاه هستند و حکایتها و روایتهای بسیاری در این رابطه نقل میشود. پس چه مناسبتی از این بهتر که سالروز شهادت «شهردار شهید آذربایجان» به نام روز شهردار در تقویمهای رسمی ما گنجانده شود.
چندی پیش شورای فرهنگ عمومی کشور، بررسی مناسبتهای مصوب تقویم رسمی ایران را در دستور کار خود قرار داد و مصوبات و نتایج استخراج شده این شورا بسیار جالب توجه است. نه تنها مخالف این نامگذاریها نیستیم بلکه نامگذاریها بسیار بهجا و اصولی صورت گرفته است. به برخی از این مناسبتهای جدید توجه کنید:
- سالروز شهادت علی دلواری به مناسبت روز مبارزه با استعمار انگلیس
- سالروز شهادت دکتر چمران روز بسیج اساتید
-سالروز شهادت سید مرتضی آوینی روز هنر انقلاب اسلامی
- پنجم خرداد به بهانه حمایت از خانوادههای زندانیان روز نسیم مهر
و مناسبتهای دیگری تحت عناوینی چون: روز ورزش زورخانهای، روز آزادسازی مهران، روز آزادسازی سوسنگرد، روز ثبت احوال و ...!
آیا انتخاب سالروز شهادت شهید باکری در تقویمهای رسمی کشور بهعنوان «روز شهردار» انتظار بیجایی بود؟!
به نظر میرسد مصوبه شورای اسلامی شهرهای تبریز و ارومیه در خصوص نامگذاری 25 اسفند (سالروز شهادت مهدی باکری) هم راه به جایی نبرده است.
از طرفی اظهارنظر معاون فرهنگی شهرداری تهران در خصوص تصویب نامگذاری 25 اسفند به نام روز «شهر و شهرداری» در شورای فرهنگ عمومی کشور هم جز یک خیال خوشبینانه و وعده امیدوارکننده، چیزی بیش نبوده است. چرا که نه در تقویم سال 1390، و نه در تقویم سال 1391 چنین روزی را شاهد نیستیم. در این صورت اظهار تمایل شهرداران مشهد و تهران( دکتر قالیباف) برای برگزاری «روز ملی شهردار» هم نتوانست دستاندرکاران تنظیم تقویم رسمی کشور را به نامگذاری چنین روزی راضی کند.
اگر باور داریم که شهرها کانون پیدایش اجتماعات بشری و تمدنهای انسانی هستند، اگر باور داریم که نزدیک به 75 درصد از مردم ایران در شهرهایی سکونت دارند که انبوه مشکلات ریز و درشت از سر و روی آنها بالا میرود آیا ضرورت نداشت که روزی هم به نام شهرها و شهرداریها نامگذاری شود؟!
حتی اگر همه شهرداران و کارکنان آنها را نگوییم، حداقل، افراد ایثارگر، خدوم و زحمتکش بسیاری در شهرهای ما مشغول خدمت به سایر شهروندان هستند که منش اسلامی و ایرانی ما ایجاب میکند تا روزی به نام آنها نامگذاری شود.
روزی به نام شهر و شهرداری شاید که توجه دولتمردان به موضوع شهرها و مشکلات ریز و درشت آنها جلب شده و روزی فارغ از مسائل سیاسی و جناحی، دغدغههای شهر و شهروندان در صدر اخبار ما قرار گیرد.
البته این نوشتار قصد دفاع از عملکرد هیچ شهردار و شهرداری را در سطح کشور ندارد اما بر این عقیده پایبند است که دلاوریها و رشادتهای «شهردار باکری» توجهی بیش از این را میطلبد تا همه شهرداران کشور با الگو قرار دادن رفتار، گفتار و منش آن بزرگوار، طرحی نو در اداره «شهرهای غوطهور در دریای مشکلات» ما در اندازند!
گزارش : محمدامین خوشنیت
انتهای پیام/ح10/چ3000